loading...
روستا شناسی
ابوالفضل مددی بازدید : 209 پنجشنبه 15 بهمن 1394 نظرات (1)

 

بسمه تعالي

 

فرم رزومه

1-   مشخصات فردی:

نام : ابوالفضل

نام خانوادگي :      مددی

تاريخ تولد :   6/1/  1348

کد ملی : 5459205905

نام پدر :    یداله

محل تولد : روستای غریبدوست

شماره شناسنامه :      1135

 

آدرس : تبریز پایین تر از چهارراه لاله سازمان جهاد کشاورزی

تلفن محل کار 34494329             موبایل:09142244893

تلفن منزل :35414411

پست الکترونیک:   madad_ab@yahoo.com

 

2-  سوابق تحصيلي دانشگاهي:

مقطع تحصيلي

رشته تحصيلي

گرايش

مدت تحصیل

 

دانشگاه

كشور / شهر

معدل

 از

 

تا

 

کارشناسی ارشد

 

جغرافیا

 برنامه ریزی شهری

75

78

تربیت معلم تهران

ایران/تهران

38/15

كارشناسي

جغرافیا

برنامه ریزی شهری

67

71

تبریز

ایران/تبریز

12/15

3- پايان نامه کارشناسی ارشد:

عنوان:

نام استاد راهنما

تعداد مقالات مستخرج

تمره

نقش صنعت درتحولات فضايي وكالبدي شهر تبريز

دکتر اصغر نظریان

-

17

 

4-سوابق آموزشی

نام دوره

سطح

مکان

اصول و كاربرد سيستم اطلاعات  جغرافيايي (    GIS)

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

فرايند رقومي اطلاعات ماهواره‌اي با استفاده از كامپيوتر

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

اصول و مباني سنجش از دور

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

آشنايي با نرم افزار SPSS

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

مفاهيم پايه و فن‌آوري اطلاعات

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

بكارگيري كامپيوتر و مديريت فايلها

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

برنامه‌ريزي ايجاد و توسعه روستايي

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

آشنايي با آئين‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هاي طرح‌‌هاي توسعه روستايي

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

راهنماي درست نويسي

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

واژه پرداز ورود

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

برنامه‌ريزي توسعه روستايي

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

آشنايي با قوانين و مقررات صنايع روستايي

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

واژه پرداز اکسل

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

آشنایی با نرافزاز NC

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

اصول و مبانی کامپیوتر

آموزش ضمن خدمت

مركز آموزش شهید زمانپور  استان تهران

کنترل پروژه و پروژه برنامه پیشرفت جهادی

آموزش ضمن خدمت

مرکز آموزش عالی امام خمینی

آشنایی با فنون سنجش و ارزیابی عملکرد

آموزش ضمن خدمت

مرکز آموزش عالی امام خمینی

قوانین و مقررات مرتبط با سلامت اداری

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

اصول و كاربرد سيستم GPS

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

ارتباطات سازمانی

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

قوانین و معاملات دولتی

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

مالیات بر ارزش افزوده

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

بررسی نظام رسیدگی به تخلفات اداری

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

آشنایی با قانون مدیریت خدمات کشوری

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

ایجاد و پرورش محیط کار خلاق و نوآور

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

تنظیم قراردادها

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

آموزش سلامت اداری / فساد اداری

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

هدفمندی رایانه ها

آموزش ضمن خدمت

مجتمع آموزش جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی

اطلاعات عملکرد  در نظام بودجه ریزی

آموزش ضمن خدمت

مرکز آموزش استانداری

مدیریت کیفیت جامع

آموزش ضمن خدمت

مرکز آموزش استانداری

5- سوابق حرفه ای:            

نام سازمان/شرکت

مدت همکاری مجموع به سال

سمت

نوع فعالیت

پاره وقت / تمام وقت / مشاوره

اداره آمار / جهاد سازندگي

3

کارشناس

رسمی

تمام وقت

گروه تحقيقات روستايي/

جهاد كشاورزي تهران

9

کارشناس

رسمی

تمام وقت

گروه نوسازی و تحول اداری/

جهاد كشاورزي تبریز

3

کارشناس

رسمی

تمام وقت

گروه نوسازی و تحول اداری/

جهاد كشاورزي تبریز

1

کارشناس مسئول

رسمی

تمام وقت

شرکت مطالعاتی کیوان ابتکار

3

کارشناس

 

مشاوره

 

6- سوابق تدریس:

موضوع تدریس

مکان

ارزشیابی طرح ها و برنامه ها

 

آزاد اسلامي واحد قیام دشت

 

7- عناوین و محل انتشار مقالات پژوهش :

عنوان مقاله

محل انتشار

نویسندگان

بررسی ارزیابی اقتصادی تولید گندم با تاکید برمصرف نهاده های کشاورزی در اراضی کشت گندم استان تهران

همایش مدیریت پایداری فناوری ،تولید، تامین و مصرف نهاده های کشاورزی

حسین کمالی / ابوالفضل مددی و...

مسائل و مشکلات و چالش های نظام های بهره برداری خرد و دهقانی در استان تهران 

همایش نظام بهره برداری خرد دهقانی

حسین کمالی / ابوالفضل مددی و...

 نگاهیاجمالیبرآببرايتوسعهپایداردرخاورمیانه

مجموعهمقالاتچهارمینکنگرهبینالمللیجغرافیدانانجهاناسلام

ابوالفضل مددی/حسین کمالی و..

نگاهی به شاخص های مهم جمعیتی جهان

روز جوان، 28 دی 83

ابوالفضل مددی

8- عناوین طرح هاي پژوهشي و فرهنگی

طرحهاي تحقيقاتي

ردیف

عنوان

سمت در طرح

شروع

خاتمه

وضعيت

محل اجرا

توضيحات

1

امكان سنجي توسعه فعاليتها و توليدات , ايجاد فرصت هاي شغلي در كانون عشايري حاجي آباد شهريار

مجری

1384

1384

اتمام یافته

حاجي آباد شهريار

گروه تحقيقات روستايي

2

ارزيابي اقتصادي نتايج حاصل از عملكرد ارقام مختلف درمزارع توليدگندم استان تهران

همکاری

82

84

اتمام یافته

 

گروه تحقيقات روستايي

3

بررسي و تحليل عملكرد اتحاديه و تعاونيهاي دامداران استان تهران

همکاری

83

 

اتمام یافته

 

گروه تحقيقات روستايي

4

ارزیابی اقتصادی کشت گیاهان دارویی

همکاری

88

 

دردست اجر

 

گروه تحقيقات روستايي

5

برررسی نیازهای آموزشی اعضای تعاونی عشایری استان تهران

همکاری

87

88

اتمام یافته

 

گروه تحقيقات روستايي

6

مطالعه و برنامه ریزی تفصيلي - عملیاتی  به منظور توسعه و تجهيز كانون عشايري حاجي آبادشهريار

همکاری

86

87

اتمام یافته

 

گروه تحقيقات روستايي

7

برررسی عملکرد  تعاونی عشایری استان تهران

همکاری

87

88

اتمام یافته

 

گروه تحقيقات روستايي

8

بررسی امکان ایجاد اتراقگاه عشایری در مراتع میانبند پورزند در ایلراه ورامین - لار وتعیین نظام بهره برداری از آن

 

همکاری

1391

1393

اتمام یافته

 

گروه تحقيقات روستايي

9- عناوین پروپوزالهای  پیشنهادی

طرحهاي تحقيقاتي

ردیف

عنوان

سمت در طرح

شروع

خاتمه

وضعيت

محل اجرا

توضيحات

1

بررسي اثرات كاربرد سيستم آبياري باراني در محصولات زراعي غالب در استان تهران  

مجری

1383

 

 

استان تهران

گروه تحقيقات روستايي

2

امكان سنجي يكپارجه سازي اراضي زراعي درشهرستان هاي ورامين وپاكدشت

مجری

1388

 

 

ورامین

گروه تحقيقات روستايي

3

فـارسي: بررسي کارایی تسهيلات توزيعي  بانک کشاورزی استان تهران

مجری

1385

 

 

استان تهران

گروه تحقيقات روستايي

4

نقش جهاد سازندگی در تغییر چشم انداز روستایی استان تهران

مجری

1388

 

 

استان تهران

گروه تحقيقات روستايي

5

بررسي و تبيين مسائل و مشكلات اقتصادي جتماعي واحدهاي بهره برداري خرد و دهقاني و انتخاب نظام بهره برداري مناسب در استان تهران

مجری

1385

 

 

استان تهران

گروه تحقيقات روستايي

6

بررسی وضعیت صنایع دستی و ارائه راهکار به منظور اشتغالزایی این صنایع در روستاهای مرکزی

مجری

1386

 

 

استان مرکزی

گروه تحقيقات روستايي

7

بررسی میزان کارآیی شوراهای اسلامی در کاهش یا حل مشکلات فرهنگی و اجتماعی استان مرکزی

مجری

1386

 

 

استان مرکزی

گروه تحقيقات روستايي

8

بررسي كارايي و اثر بخشی تسهيلات توزيعي  بخش امور دام استان تهران

مجری

1386

 

 

استان مرکزی

گروه تحقيقات روستايي

9

پيامدهاي اقتصادي -  اجتماعي اجراي طرحهاي كويرزدايي در استان تهران

همکاری

1386

 

 

استان مرکزی

گروه تحقيقات روستايي

10

بررسی امکان کشت و ترویج گیاهان دارویی اسانس دار آرامش دهنده اعصاب در بوستانهای شهر تهران و ارزیابی مواد موثرآن

همکاری

1386

 

 

استان مرکزی

گروه تحقيقات روستايي

11

بررسی عوامل موثر بر توسعه بیمه محصولات کشاورزی استان آذربایجان شرقی (صالح مومنی و مددی)

مجری

1390

 

 

استان اذربایجان شرقی

گروه پژوهشی برنامه ریزی ، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی

12

نیاز سنجی آموزشی کشاورزان شهرستان مرند(حمید پورشاهی و مددی)

مجری

1390

 

 

استان اذربایجان شرقی

گروه پژوهشی برنامه ریزی ، اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی

 

ابوالفضل مددی بازدید : 136 شنبه 20 تیر 1394 نظرات (0)

 

بزرگ‌ترين نسل‌کشي سده بيستم ميلادي

هالوکاست واقعي در ايران

پژوهش جديد محمدقلي مجد

تاريخ دو سده اخير ايران سرشار از حوادث مهمي است که به دليل فقر تاريخنگاري معاصر مسکوت يا ناشناخته مانده است. تاکنون درباره قحطي بزرگ سال‌هاي 1917-1919 ميلادي در ايران چيز زيادي نمي‌دانستيم و اهميت و جايگاه بزرگ اين حادثه را در تعيين سرنوشت جامعه ايران، به‌ويژه صعود ديکتاتوري پهلوي، نمي‌شناختيم. اينک به همت دکتر محمدقلي مجد مي‌توانيم با نخستين پژوهش جدّي درباره اين حادثه سرنوشت‌ساز آشنا شويم

محمدقلي مجد محققي برجسته و پرکار است. پيش‌تر سه اثر ارجمند او را معرفي کرده بودم. اين سه کتاب در موضوعات زير بود: سياست تقسيم اراضي کشاورزي در دوران محمدرضا پهلوي، رضا شاه و غارت ايران، غارت آثار باستاني ايران در دوره رضا شاه. انتشارات دانشگاهي آمريکا اخيراً چهارمين پژوهش دکتر مجد را منتشر کرده است: قحطي بزرگ و نسل‌کشي در ايران، 1917-1919

دکتر مجد، بر اساس اسناد غني موجود در مرکز اسناد ملّي ايالات متحده آمريکا (نارا)، تصويري هولناک از ايران در سال‌هاي جنگ اوّل جهاني و پس از آن  به دست داده است. اسناد علني شده دولت آمريکا درباره دوره تاريخي فوق، که در اين کتاب دکتر مجد براي نخستين بار عرضه مي‌گردد، ثابت مي‌کند که بزرگ‌ترين نسل‌کشي سده بيستم ميلادي در ايران رخ داد و ايران بزرگ‌ترين قرباني جنگ اوّل جهاني بود. طبق تحقيق دکتر مجد، در طول سال‌هاي 1917-1919 بين هشت تا ده ميليون نفر از مردم ايران در اثر قحطي يا بيماري‌هاي ناشي از کمبود مواد غذايي و سوءتغذيه از ميان رفتند و جمعيت ايران به شدت کاهش يافت

محمدقلي مجد به بررسي علل اين قحطي نيز پرداخته و دولت بريتانيا را به عنوان عامل و مسبب اصلي اين نسل‌کشي بزرگ تاريخ شناسانده است. قحطي در زماني رخ داد که ايران در زير سلطه ارتش اشغال‌گر بريتانيا بود. در آن زمان، ايران تأمين‌کننده اصلي مواد غذايي و سيورسات مورد نياز ارتش بريتانيا در منطقه به‌شمار مي‌رفت و بخش مهمي از محصولات کشاورزي ايران به‌وسيله ارتش بريتانيا و پيمانکاران آن خريداري مي‌شد. اين سياست سبب کاهش شديد مواد غذايي در ايران شد. عجيب‌تر اينجاست که ارتش بريتانيا مانع از واردات مواد غذايي از بين‌النهرين و هند و حتي از ايالات متحده آمريکا به ايران مي‌شد. در حالي‌که در بين‌النهرين (عراق) و هند وفور غله وجود داشت، در ميانه اين دو سرزمين، ايران از کمبود غله در رنج بود. در اين سال‌ها، دولت بريتانيا ايران را از درآمدهاي نفتي خود نيز محروم کرد. به‌طور خلاصه، به تعبير دکتر مجد، بريتانيا از قحطي و نسل‌کشي در ايران به عنوان ابزاري براي سلطه بر سرزمين ما بهره برد

عجيب اينجاست که، به‌رغم گذشت سال‌ها، تاکنون درباره اين قحطي بزرگ و شگفت‌انگيز و تأثير آن در سرنوشت تاريخي ايران پژوهشي منتشر نشده و اين حادثه عظيم به‌کلي مسکوت مانده و به يکي از رازهاي بزرگ سده بيستم بدل شده بود. قحطي بزرگ سال‌هاي 1917-1919 در ايران را مي‌توان «هالوکاست واقعي» دانست. بي‌ترديد، شناخت اين حادثه مدهش بر نگرش پژوهشگراني که درباره علل عقب‌ماندگي ايران در سده بيستم و ريشه‌هاي صعود ديکتاتوري پهلوي و پيامدهاي آن کار مي‌کنند، تأثير عميق بر جاي خواهد نهاد

برخي از فصل‌هاي اين کتاب به شرح زير است:

مقدمه؛ قحطي بزرگ 1917-1919: گزارشي بر بنياد اسناد؛ هالوکاست واقعي: کاهش جمعيت ايران در سال‌هاي 1914-1919؛ تخريب و غارت روس‌ها؛ محروم کردن ايران از مواد غذايي: خريد سيورسات به‌وسيله انگليسي‌ها؛ محروم کردن ايران از پول: اختناق مالي ايران به‌وسيله بريتانيا.

چندي پيش مصاحبه مفصلي با محمدقلي مجد انجام دادم که به زودي متن کامل آن در شماره 25 فصلنامه تاريخ معاصر ايران منتشر خواهد شد. دکتر مجد در مصاحبه فوق درباره اين کتاب و موانع فراواني که در راه انتشار آن ايجاد شد چنين گفت:

«پس از اتمام کتاب جديدم دربارۀ غارت آثار باستاني و عتيقه ايران طي سال‌هاي 1925-1941، از نوامبر 2001 کار بر روي تحقيقي را آغاز کرده‌ام دربارۀ تاريخ ايران در زمان جنگ اوّل جهاني. اين بار هم متوجه شدم که اسناد وزارت خارجه آمريکا در اين زمينه بسيار گسترده و مفيد است ولي طي اين سال‌ها کمترين توجهي به آن‌ها نشده است. اولين کتاب من دربارۀ اين حوزه پژوهشي با عنوان زير منتشر خواهد شد: قحطي بزرگ و نسل‌کشي در ايران طي سال‌هاي 1917-1919. قرار است اين کتاب در پائيز 2003 منتشر شود

يافته‌هاي من در اين زمينه واقعاً شگفت‌انگيز است و در داوري تاريخي ما تحول بزرگي ايجاد خواهد کرد. بزرگ‌ترين فاجعه نسل‌کشي قرن بيستم در کشور ما، ايران، اتفاق افتاده است.

طبق اسناد آمريکايي، در سال 1914 جمعيت ايران بيست ميليون نفر بود که در سال 1919 به يازده ميليون نفر کاهش يافت. توجه بفرماييد. يعني حدود 8 الي ده ميليون نفر از مردم ايران از گرسنگي و بيماري‌هاي ناشي از کمبود مواد غذايي و سوءتغذيه مردند. در اسناد آمريکايي مدارک مستندي دربارۀ اين تراژدي بزرگ انساني وجود دارد. چهل درصد از مردم ايران طي دو سه سال قلع‌و‌قمع و نابود شدند. تنها در سال 1956 بود که ايران توانست به جمعيت 20 ميليوني سال 1914 برسد

عجيب‌تر از همه نقش بريتانيا در اين فاجعه است. قحطي بزرگ در زماني اتفاق افتاد که سراسر ايران در اشغال نظامي انگليسي‌ها بود. ولي انگليسي‌ها نه تنها هيچ کاري براي مبارزه با قحطي و کمک به مردم ايران نکردند، بلکه عملکرد آن‌ها اوضاع را وخيم‌تر کرد و سبب مرگ ميليون‌ها نفر از ايرانيان شد. درست در زماني که مردم ايران به‌دليل قحطي نابود مي‌شدند، ارتش بريتانيا مشغول خريد مقادير عظيمي غله و مواد غذايي از بازار ايران بود و با اين کار خود هم افزايش شديد قيمت مواد غذايي را سبب مي‌شد و هم مردم ايران را از اين مواد محروم مي‌کرد. جالب‌تر اين‌که انگليسي‌ها مانع واردات مواد غذايي از آمريکا، هند و بين‌النهرين به ايران شدند. به‌علاوه، در زمان چنين قحطي عظيمي، انگليسي‌ها از پرداخت پول درآمدهاي نفتي ايران استنکاف ورزيدند. چنين اقداماتي را قطعاً بايد جنايت جنگي و جنايت عليه بشريت به‌شمار آورد. هيچ ترديدي نيست که انگليسي‌ها از قحطي و نسل‌کشي به‌عنوان وسيله‌اي براي سلطه بر ايران استفاده مي‌کردند

به‌رغم اهميت اين کتاب و يافته‌هاي پژوهشي کاملاً مستند و معتبر آن، من با دشواري بزرگي براي چاپ آن مواجه شدم. بسياري از ناشرين دانشگاهي آمريکا حتي حاضر نشدند اين کتاب را تورق کنند. تجربه من با انتشارات دانشگاه کرنل بسيار روشنگرانه است. اين بنگاه انتشاراتي در سال گذشته کتابي دربارۀ نسل‌کشي در رواندا چاپ کرده بود که بسيار شهرت يافت. ولي همين ناشر حاضر نشد حتي کتاب من را ببيند. اين نشان مي‌دهد که ناشر فوق به کتابي علاقه دارد که نسل‌کشي آفريقائيان سياهپوست به‌وسيله ساير آفريقائيان را نشان دهد ولي نمي‌خواهد کتابي را منتشر کند مشتمل بر اسنادي که نسل‌کشي مردم ايران را به‌وسيله اروپائيان سفيدپوست (انگليسي‌ها) نشان مي‌دهد. سرانجام، انتشارات دانشگاه دولتي نيويورک حاضر شد کتاب من را بررسي کند. بعد متوجه شدم که اين کتاب براي بررسي به افراد زير داده شده است: دکتر فرهنگ رجايي (مدرس علوم سياسي در دانشگاه کارلتون کانادا) و دکتر مونيکا رينگر مدرس تاريخ در کالج ويليام و دبير اجرايي انجمن موسوم به مطالعات ايراني

طبعاً انتظار مي‌رفت کتابي که بيانگر نسل‌کشي انگليسي‌ها در ايران در دوران جنگ اوّل جهاني است، علاقه فراواني را در ميان خوانندگان ايراني و خارجي برانگيزاند. ولي به‌زودي روشن شد که دکتر فرهنگ رجايي و دکتر مونيکا رينگر به‌شدت نگران شده‌اند و مي‌خواهند اين جنايت عظيم دولت بريتانيا عليه مردم ايران، اين بزرگ‌ترين نسل‌کشي قرن بيستم، را بپوشانند. پس از ماه‌ها انتظار، دکتر رجايي اظهار نظر کرد که کتاب تنها بر بنياد اسناد وزارت خارجه آمريکا نگاشته شده و از اسناد انگليسي استفاده نشده است. روشن است که من نمي‌توانستم، به دلايلي که شرح دادم، از اسناد انگليسي استفاده کنم. همانطور که گفتم، اسناد وزارت جنگ و ساير اسناد نظامي بريتانيا دربارۀ ايران سال‌هاي 1914-1921 هنوز طبقه‌بندي‌شده است و در دسترس محققين نيست و تا پنجاه سال ديگر در اختيار محققان قرار نخواهد گرفت. اسناد علني شده وزارت خارجه بريتانيا هم حاوي هيچ مطلبي دربارۀ موضوع تحقيق من نيست

ايراد ديگر فرهنگ رجايي به کتاب من حتي عجيب‌تر از مطلب قبل بود. او پيشنهاد مي‌کرد که من دوره مجله مذاکرات مجلس طي سال‌هاي 1917-1919 را مطالعه کنم و افزوده بود که نسخه‌اي از اين نشريه در کتابخانه کنگره در واشنگتن موجود است. مسلماً، هر کسي که با تاريخ ايران آشنا باشد مي‌داند که مجلس سوّم در نوامبر 1915 تعطيل شد يعني در زماني که ارتش روسيه به فرماندهي ژنرال باراتوف به تهران رسيد. و اعضاي دمکرات مجلس از تهران گريختند. اين دوره از مجلس تنها در ژوئن 1921 کار خود را از سر گرفت يعني زماني‌که قوام‌السلطنه نخست‌وزير شد. بنابراين، در دوره تاريخي مورد بررسي من نه مجلس در کار بود نه مجله مذاکرات مجلس

برخورد آن خانم به کتاب من نيز مانند برخورد دکتر فرهنگ رجايي بسيار عجيب بود. دکتر مونيکا رينگر ابتدا با من تماس گرفت و از کتاب ستايش کرد. ولي بعد، پس از ماه‌ها تأخير، حاضر نشد گزارش مکتوبي در تأييد يا رد کتاب ارائه دهد. من بعداً از طريق مسئولين انتشارات دانشگاه دولتي نيويورک متوجه شدم که وي شفاهاً عليه کتاب من اظهارنظر کرده است. رينگر به‌طرز آشکاري مي‌ترسيد اظهارنظر خود را مکتوب کند.

خيلي روشن است که هدف فرهنگ رجايي و مونيکا رينگر لاپوشاني جنايات بريتانيا و حمايت از آن است و وفادارانه اين امر را دنبال مي‌کنند.

ما به‌طور خيلي واضحي با بقايا و بازمانده‌هاي شصت سال حاکميت استعماري بر ايران (سال‌هاي 1919-1979) سروکار داريم. نکته ديگري که من متوجه شدم اين است که تأثير و قدرت آن‌ها در آمريکا مثل بريتانيا نيست. البته، دانشگاه‌هاي آمريکا و کانادا پر از چنين آدم‌هايي است. يکي از مأموريت‌هاي آن‌ها جلوگيري از انتشار کتاب‌هايي است که ديدگاهي مغاير با ديدگاه آن‌ها را بيان مي‌دارند. اين سيستمي است شبيه به سيستم سانسور ساواک در اوج قدرت آن.

خوشبختانه، زماني‌که فرهنگ رجايي و مونيکا رينگر به اين حرکات بي‌معني دست مي‌زدند، ناشر ديگري پيدا شد و علاقه جدّي خود را به کتاب من ابراز داشت و پس از مطالعه و بررسي کتاب، پذيرفت که آن را در پائيز 2003 چاپ کند. به هر حال، تجربه اين کتاب براي من و ديگران خيلي هشداردهنده و افشاگر است.»

 

ابوالفضل مددی بازدید : 110 دوشنبه 08 تیر 1394 نظرات (0)

 

 

تاليف و ترجمه  ابولفضل مددي

مقدمه :

      امپراطوري هيتي1 در شرق آسياي صغير , در حوضه رودخانه قزل ايرماق , كه در روزگار باستان هاليس2 كه بعد كاپادوكيه3 ناميده شد . تشكيل گرديد , بعدها با تشكيل امپراطوري تمام اراضي سرزمينهاي كوهستاني درشمال بين النهرين شامل سراسر آسياي صغير در روزگار باستان , اقامتگاه طوايف هيتي بوده است .

آسياي صغير سرزمين مرتفعي است كه ازسواحل درياي اژه درغرب تا سلسله كوههاي بلند در شرق تركيه گسترده شده است .دراين منطقه شرايط طبيعي براي كشت آبي مساعد نبود . زيرا ابرهاي باران زا بيشتر بر بخش هاي اعظم دامنه هاي توروس وتپه هاي مجاور درياي سياه مي بارد سبب رويش جنگلهاي انبوهي شده كه دسترسي به اين منطقه با دشواري مواجه نموده است . بدين ترتيب , نجد مركزي سرزميني جلگه مانند و خشك است و تنها در دره هاي رودخانه ها است كه آب و سرپناه كافي براي سكونت مي توان يافت . در سرزمين هيتي ها در شمال رودخانه كاپادوكس4 ( دليجه ايرماق) نهرها و دره ها به مراتب بيشتر و نواحي اطراف آن كمتر بي سبزه و درخت است . در اينجا هر قطعه زميني وابسته به دهكده اي است ودرآن در كمال وسعي وكوشش كشت وزرع مي شود , اما فقدان درخت برروي زمينهاي مرتفعتر باعث شگفتي است ودر آنجا سرپناهي در برابر بادهاي سوزان شمالي وجود ندارد5. دردوره هيتي ها مردم بيشتر مساعي خود را صرف كشاورزي مي كردند و اقتصاد آنها مبني بر كشاورزي بوده است , آنها آموخته بودند كه براي آبياري باغات و تاكستانها كانالهاي كوچكي ايجاد كنند . در نزد آنها كشاورزي نقشي كوچكتر از دامپروري داشت . آنان درچراگاههاي كوهستاني رمه هاي بزرگ اسب و گوسفند نگاهداري مي كردند .اين ناحيه حتي در هزاره سوم قبل از ميلاد پشم بسيار خوبي داشت وتكامل دامپروري بصورت گله هاي بزرگ اقتصاد هيتي ها را شكل داده بود .آنها در تعليم دادن اسب ها مهارت داشتند .

      سلسله كوههاي بزرگ آناطولي از لحاظ فلزات غني هستند , در روزگار باستان مورد بهره برداري قرار مي گرفتند . كاپادوكيه از لحاظ فلزات (مخضوصاً نقره) بسيار غني بود وبه صورت سكه از آن استفاده مي شد ومس ومفرغ از فلز معمولي بود كه براي ساختن سلاح وابزارهاي مختلف به حد وفور استفاده مي شد وآهن مصرف محدود داشت واگرچه از شمشيرهاي آهني والواح نوشتني آهني و تنديسهاي لاهني ازخدايان وحيوانات درمتون هيتيايي نام برده شده است .دراين ميان مس ازصادرات عمده بازرگانان آشوري در كاپادوكيا پيش از تاسيس دولت حاتي بوده است  و فعاليت بازرگاني آشوريان بيش از يك قرن ادامه داشت , ناگهان متوقف شد . كاپادوكيا به سبب هنر فلز كارانش شهرتي بسزا داشت و كوهستانهايش پوشيده از درخت وسنگ بود . 

      جريان تشكيل طبقات اجتماعي ودولت نزد هيتي ها هنوز بسيار كم شناخته شده است , بنظر مي رسد پادشاه انتخابي بوده و انتصاب وليعهد دربرابر اجماع مشايخ وبرزگان با موافقت آنها انجام مي شد . وپادشاه درعين حال فرمانده كل قوا , مرجع عالي قضايي , وكاهن اعظم بود ومسئوليت روابط خارجي وبرگزاري مراسم مذهبي وجشنها را به عهده داشت وبنظر مي رسد تنها وظايف قضايي به زير دستان محول شده بود .خويشان شاه از امتيازات ويژه اي برخوداربودند وبزرگترين مناسب دولتي به آنها مي رسيد و دولت هيتي يك طبق انحصار طلب بود و شهرها بوسيله مشايخ اداره مي شدند . اشراف نيز املاك وسيعي دراختيار داشتند .

درباره مردم عادي اطلاعات كمي داريم , بيشتر آنها كشاورزاني بودند برروي زمين كار مي كردند و طبق صنعتگرنيز وجود داشت  , همچنين از معماران وبافندگان وچرم كاران , كوزه گران نيز نام برده شده است .

      مردم اين ناحيه از اقوام مختلف بودند. در هزاره سوم قبل از ميلاد قبايل هاتي در آنجا مي زيستند كه نام خود را بدان كشور دادند. زباني كه آنها باآن سخن مي گفتند به زبانهاي اهالي ماوراي قفقاز نزديك بود . چون فرهنگ مادي هاتي ها و قبايل باستاني ماوراي قفقاز از بسياري جهات به يكديگر شباهت داشت . بعدها , احتمالاً در بين هزاره سوم و دوم قبل از ميلاد , آسياي صغير بوسيله ساير قبايل , نزيت ها و لوئيت ها كه به زبان هند واروپايي سخن مي گفتند اشغال شد كه پس از اشغال سرزمين هاتي آنان نيز نام هاتي يا هيتي برخود نهادند.       

      دراين دوره در شرق آسياي صغير قبايل (يا اتحاديه قبايل) تشكيل گرديده بود كه همواره با يكديگردر حال جنگ بودند. اين قبايل در اطراف مراكز كاملاً مستحكمي كه مهمترين آنها كوسار , نشسا و هاتوزا (هات توساس)بود,گرد آمده بودند در آغاز فرمانروايان كوسار برتري داشتند .آنان نشسا را به اطاعت آورند و هاتوزا را ويران ساختند , ولي چندي بعد هاتوزا پايتخت امپراطوري هيتي شد .

      بطوريكه از كاوش ها استنتاج شده است , هاتوزا ( هات توساس )داراي حصاري با دو ديوار بود و ديوارهاي قطور آن ازيك خاكريز وتخته سنگ هاي بزرگ و خشت خام تشكيل يافته و برج هايي در فواصل منظم در آن برپا شده بود . تمام اينها صورت دژمستحكمي باين شهر مي داد .

      با اين مقدمه وبراساس آثار بدست آمده از منطقه مورد نطر نگاهي بر سير تحول زيست مردماني خواهيم داشت كه روزگاري براساس عامل غارت و دفاع دست به طراحي و ساخت فضاي زيست خويش زده اند.همچنين گذشت زمان وتغييرات در ساختار فرهنگي و اجتماعي مردم و استيلاي دولتهاي ديگر عملاً تحولاتي در اين منطقه صورت پذيرفته و تا امروز كه در محدوده سياسي و حكومتي دولت قرار گرفته است تحولات ديگري در حال شكل گيري است .

      در شكل گيري و تحول منطقه مورد مطالعه نقش اساسي سه مقوله جهان بيني , اقتصاد و اقليم را نبايد از نظر درو داشت .

تاريخ توسعه تمدن شهر و شهرنشيني بين سالهاي 3500 تا 1500 پيش از ميلاد

 

 

كاپادوكيا

كاپادوكيا1، در چهارراه‌هاي تجاري دنياي قديم ,(كاتپاتوكا) كه همانطور در متن‌هاي عهد عتيق بدان اشاره‌شده است قرار گرفته بود سوالي كه در اين زمينه  وجود دارد اين است كه آيا كاپادوكيا ,خودش را تكامل پيدا كرده است , و دراين مورد نقطة‌ نطرات  متفاوت وجود دارد .

كاپادوكيا دريك ناحيه فلاتي خيلي بزرگ قرار گرفته كه از شمال به سواحل درياي سياه و كوههاي مجاور آن همچنين به كوه‌هاي تورس , ازجنوب  به اكساراي و درياچه توز واز غرب به مالاتيا و از شرق به  درة‌ حاصلخيز فرات  محدودشده است .

فووران شديد آتشفشان‌هاي كوهستاني  ارجيست2 و حسن3 داغي , سه ميليون سال پيش فلات  آناتولي را پوشانيد. وو يژگي خاصي به ناحيه داد  و جلگه مرتفعي از سنگ توف پر از منفذ و خلل وفرج بوجود آورد ه كه سراسر ناحيه را با لايه هاي ضخيم از سنگهاي توف پوشانيود كه در طي قرون , در اثر  باد و باران فرسايش پيدا كردند و مناظر و چشم انداز زيبا از صخره  مخروطي نرم با درههاي عميق و قله نوك تيز ودره هاي  سرسبز و رنگارنگ با درختان جنگلي, با ويژگيهاي اقليمي  ,تابستان گرم خشك وزمستان سردخشن  بوجود آمد .

 زمين اين ناحيه بطور شگفت آوري حاصلخيزاست .كشاورزان درختان وگياهان مختلفي كشت مي كردند .همچنين كارخانه هاي شراب سازي در اين ناحيه يك صنعت مهمي بود . مردم هنوز هم در پناهگاه هاي از صخره كنده شده زندگي مي كنند زيرا  به سرما در تابستان وگرما در زمستان نيازمند بودند .

 

اين منطقه يكي از مناطق بي نظير وزيبا در جهان است, دراين منطقه مساكن كه از صخره  ها ساخته شده به 4 هزار سال قبل از ميلاد برمي گردد , همچنين كليساهاي كوچك و صومعه هاي كه در دوره هاي امپراطوري بيزانس ساخته شده ديده مي شود كه  امروز همراه  با مساكن غاري شكل و سكونتگاههاي روستايي در مناطق آتشفشاني توف , چشم انداز موزوني را بوجود آورده است .  

كاپادوكيا يك سرزمين خيالي از دودكش‌ها ي شگفت انگيز وكليساهاي صخره اي و شهرهاي زير زميني با تونلهاي پيچيده كه بر روي صخره هاي  از تشكيلات زمين شناسي نرم بوجودآمده بود پناهگاه مسيحيان كه در روزهاي اوليه ترويج مسيحيت كه ازآزار امپراتوري روم در رنج بودند . دراين دوره پيروان حضرت مسيح ازسوي روميان تحت تعقيب وشكنجه قرار مي گرفتند .

ناحيه كاپادوكيا بوسيله يك سري از دولت هاي مستقل وكوچك كه تحت سلطه يك پادشاه و كاهن اداره مي شد در اوايل قرن ششم پيش از ميلاد .هردوت 1اشاره مي كند كه اين ناحيه بين فريقيا2 و سيليسيا3 در پنج قرن پيش از ميلاد واقع شده بود . زنوفون در كتاب اش اشاره دارد كه مردم اين منطقه در زير زمين زندگي مي كردند گرچه در اوايل اين سكونتگاه ها ناشناخته بودند  .منطقه  تيبريوس4 از يك ايالت رومي ايجاد  شده بود  آنجا جايگاه مقدسي براي نضارا , كساني كه در شهرهاي زير زميني موجود مخفي شده بودند كه دراين شهرها  هزار كلسيا و صعومه ساخته شده بود .موقعي كه اعراب درقرن هفتم وهشتم   سروع به حمله كردند . آنان دوباره به شهرهاي زير زميني كه استادانه وبزحمت درست شده بود پناه بردند .اين منطقه در زمان هخامشيان به كاتپاتوكيا معروف بود بعدها به كاپادوكيا (سرزمين اسب وزيبا) تبديل شد .  

كاپادوكيا ,امروزه ازسه استان  و پنج شهر مدرن  آكساراي1 نوشهير2 , كاشير, كيرشير و نيد(; Nevsehir, Nigde, Aksaray, Kayseri, Kirsehir)  تشكيل شده است . كاپادوكيا , به وسيله جاده، سه و نيم ساعت از آنكارا فاصله دارد و يكي از زيباترين مناطق  جهانگردي در تركيه است.

كاپادوكيا, شرايط طبيعي , تاريخي و فرهنگي   خاصي براي جهانگردان وبازديدكنندگان كه برنامه براي حداقل سه روز كاملي براي درك واحساس ناحيه بوجود مي آورد . بطوريكه اورقاپ Urgup))

كه يك شهر كوچك با مغازه ها و  رستوران‌ها و هتلهاي زيبا و مركزي خوب براي ديدار شما  در كاپادوكيا ايجاد شده است .

 

مكانهاي ديدني كاپادوكيا :

Goreme

گورم:   يك  ازسكونتگاههاي اوليه  دراين ناحيه است .بيش از  30 كليسا كه از بهترين كليسا ها ي كاپادوكيا مي توان در اينجا ديد . تاريخ بيشتر كليسا به قرنهاي 9 تا 11 برمي گردد و حاوي نمونه هاي زيبا از نقشه هاي ديواري بيزانس است .

Uchisar

يوچيسار : يك نوع دژ نظامي كه دربالاي صخره بلند ايجاد شده است و.منظره وچشم انداز كپادوكيا از اين مكان بدرستي بي همتا است .

Zelve

 

زلو : يك سكونتگاه ميانكوهي است دراين  مكان اولين سميناررهبانيت برگزار شده است .دراين ناحيه  مسكن هاي مخروطشكل قرمز و كليساهاي كوچك از دوره هاي مختلف مي توان ديد .

Avanos

  اوانوس : دراوانوس سنت  ساخت سفالگري به دورهاي رومي برمي گردد .خاك رس قرمز استفاده شده در صنعت سفالگري ازسواحل  رودخانه قرمز(قزل ايرماق) نزديك بدست آمده است .البته استرابو معتقد است اين جابه معبد زئوس اختصاص داده شده است .

Soganli Valley

 

دره سوقانلي :  يكي از زيباترين نواحي در اين منظقه است .تقريباً 150كليسا در اينجا وجو دارد . نمونه هاي بسيار جالب از كليساهاي كه از صخره بريده شده  با نقاشهاي ديواري زيبا وجود دارد .

Underground City of Kaymakli

 

شهر زير زميني كايماكلي: اين شهر از توف هاي آتش فشاني در عمق 300 فوتي در طول قرن 6 تا       10ايجاد شده است . واز هفت طبقه و هرطبقه يك شهر مي باشد كه بوسيله تونل هاي  پلكاني پرييچ به هم ارتباط دارند .

Underground City of Derinkuyu

 

شهر زير زميني درين كويو  : اين شهر  تقريباً 20 طبقه است اگرچه هشت طبقه آن امروز ديده مي شود و برآورده مي شود كه گنجايش 20هزار نفرجمعيت را دارد .

 

 Nidge

 

نيد :در جنوب شهراورقاپ((Urgup نيد را كه يك دژنظامي مي توان ديد درمدت حكومت سلطان علاالدين كيقباد ساخته شده است . شهر نيد از صومعه ومجموعه اي از كليساهاي كه از صخره بريده شده با نقاشي هاي  آبرنگ زيبا حفظ شده , تشكيل شده است .

Ihlara Valley:, ,

 

دره ايهلارا  :جنوب غربي اورقاپ(( Urgup نزديك شهر اكساراي(Aksaray) در دره ايهلارايك  منطقه دوره افتاده كه تقريباً  6 مايل طول  و 75 يارد پهن دارد .اين  دره تنگ  كه پر از كليساي قرن يازدهم است .

 

   درين كويو وشهر زير زميني آن

      اين محل در مركز آناتولي در كنار جاده نوشهير قرار دارد , جمعيت آن 5 هزار نفر است .1350 متر از سطح دريا ارتفاع و 55 كيلومتر از نيده فاصله دارد . درسال 1963 بطور اتفاقي در اين محل يك شهر زير زمين شد وازسال 1965 اجازه بازديد از آنجا داده شد در اينجا تعداد زيادي كليسا و اولين ديوانه خانة جهان وجود دارد به نظر محققين و كارشناسان در اين محل هيتي ها , رومي ها و اهالي بيزانس و احتمالاً انسانهاي اوليه زندگي مي كرده اند . تحقيقات در اين زمينه به اين نتيجه رسيده است كه هيتي ها اولين طبقه شهر را بعنوان اردوگاه ويا انبار مورد استفاده قرار مي داده اند .

      وقتي كه امپراطوري روم درسال 476 ميلادي به رم شرقي و غربي تقسيم شد . درين كويو در حومه شهر قيصريه بوده است . درزمان امپراطور ژوستين اول 565 527 ميلادي كاپادوكي ها زندگي عشايري وكوچ نشيني داشته اند مسحيت را در درين كويو ترويج كردند درقرن ششم وهفتم ميلادي اين شهر به تدريج به وسعت چهار كيلومتر رسيد. بايدتوجه داشت كه اين منطقه يك محل آتش فشاني بوده است .

      البته تعداد طبقات را نمي توان بطور دقيق حدس زد ولي تاكنون هشت طبقه آن پيدا شده است كه درعمق 55 متري زمين قرار دارد ومساحتي به وسعت 2500 متر مترمربع را در برمي گيرد .

      در اطراف درين كويو تعدادي شهر زير زميني وجود دارد كه همة آنها كوچكتر از درين كو هستند . در اين شهر مسيحيها در طبقات اول ودوم زندگي مي كردند وطبقات ديگر به عنوان پناهگاه مورد استفاده قرار مي گرفته است .در طبقه اول اتاقهاي غذا خوري وناهار خوري , توالت , آشپزخانه , انبارها , وطويله قرار داشته است . در طبقه دوم يك كليسا به طول وعرض هفت درشش ونيم متر با پله هاي ورودي قرار دارد. ارتفاع اين كليسا هنوز بطور دقيق مشخص نيست زيراكه اين كليسا بطوركامل حفاري نشده است در طبقه سوم وچهارم كليسا , انبارها , پناهگاهها , مدارس مذهبي وحوضچه هاي غسل تعميدي وجودارد .

      تونلها درين كويو را به ساير شهرهاي زير زميني وصل مي كنند يك تونل در طبقه سوم قرار دارد كه در ين كويو را كايماكلي كه يك شهر زير زميني ديگر به فاصلة 9 كيلومتري است وصل مي كند در اين تونل 3 تا 5 نفر مي توانند براحتي وبه حالت ايستاده راه بروند . البته اين هواكشهاي اين تونل آسيب ديده اند وبايد ترميمم شوند .

      اين تونلها بوسيله اهالي شهرهاي زير زميني به عنوان مخفي گاه وپناهگاه به هنگام حملات دشمن مورد استفاده قرار مي گرفته است . آثاري بدست آمده كه نشان مي دهد طبقات ديگر هم به عنوان مخفي گاه ويا پناهگاه مورد استفاده بوده است .

      درهاي سنگي بزرگي به شكل غلطك ساخته شده اند كه نشان مي دهد براي بستن راه عبور بكار مي رفته است . در مواقعي كه يك شهر زير زميني مورد هجوم وحمله قرار مي گرفته اهالي اين شهرها درهارا مي بستند بطوريكه اين درها از خارج قابل باز كردن نيستند و كاملاً راه عبور را مي بندند .

      در آخرين طبقة شهر زيرزميني درين كويو ,چشمه هاي آب, راههاي فرار هواكشها , كليسا , قبرستانها وصندلي هاي اعتراف به گناه وجود دارند . در شهر زير زميني درين كويو 52 هواكش وجود دارد كه ارتفاع بعضي از آنها به 70 تا 75 متر مي رسد قسمت تحتاني اين هواكشها به منابع ذخيره آب مربوط مي شود . انتخاب نام درين كويو (چشمة عميق ) اشاره به همين مطلب است . تا سال 1962 نياز آب مردم شهر ازهمين منابع آب زير زميني تامين مي شد كه بعد از آن نيز اين منابع به پمپ مجهز شدند .

      كليسايي كه در آخرين طبقه قرار دارد 25 متر طول 10 متر عرض و 5/3 متر ارتفاع قرار دارد . شكل اين كليسا بصورت صليب است بهمن دليل خيلي ها آنرا كليساي بزرگ شبدر مي گويند روبروي كليسا يك تالار برزگ وجود دارد كه داراي 3 ستون ويك فضاي بزرگ است درآن زمان زندانيان را به اين ستونها مي بستند . بعضي از دانشمندان معتقدند كه اين تالار بعنوان فضاي (كانديل)است كانديل شبي است كه به مناسبت جشنهاي مذهبي چراغاني مي شود .

      در منطقه درين كويو هنوز 450 تا500 شهر زير زميني كوچك وبزرگ وجود دارد كه حفاري شده اند تقريباً 600 دريا دراوزه است كه به اين شهرها باز مي شوند اين درها در طبقه اول قرار دارند وفضاي پشت آنها از طرف اهالي بعنوان انبار استفاده مي شده اند . خانه ها بروي هم 18 تا 20 طبقه هستند و هنوز بدرستي معلوم ومعين نشده كه سيستم كانال كشي اين شهر 4 كيلومتري چگونه ساخته شده است . در قسمت غربي شهر يك فضاي خالي وجود دارد كه احتمالاً موقعي آبگير بوده است وتصورمي شود زماني مسئله فاضلاب را آنجا حل مي كرده اند . سه طبقه اول شهر زير زميني بهم وصل هستند در اينجا 10 هزار نفر زندگي مي كردند . گمان مي رود كه بعضي از اين طبقات را اسراي عرب كنده اند . پيراميدهاي اهرام مصر را حدود 100 هزار اسير در طرف 30 سال ساخته اند . در اينجا اين سئوال پيش مي آيد براي ساختن درين كويو چه تعداد كارگر ودر چه مدتي كار كرده اند ؟ براي اين سئوال هنوز پاسخي يافت نشده است .

هتيترها و فريگرها :

      هتيتره بيش از 3 هزار سال در قلب آناتولي صاحب امپراطوري قدرتمند و بزرگي بوده اند . ابنيه و آثار آنها همه در چهارگوش جغرافيايي آنكارا , مالدتيا , كنيا , و مرز سوريه يافت مي شود پايتخت آنها كه 100 كيلومتر با آنكارا امروزي فاصله داشته , هاتوسا نام داشته است . تقريباً در سده هفد هم قبل از اقوام ديگري نيز از شمال شرقي بسوي آسياي مركزي آمدند كه البته زير سلطة مردمان           بين النهرين بودند . اين مهاجرين در سواحل درياي سياه ماندند وبعضي از آنها نيز دردرين كويو مستقر شدند . با حفاريها يي كه در آناتولي صورت گرفته است مشخص شده است كه در آسياي صغير يك تمدن غني وجود داشته است و التبه تمدن بين النهرين بر آنها برتري داشته است . بين سالهاي 1200 تا 800 قبل از ميلاد هيچگونه اثري از اين قوم در دست نيست در اين زمان اقوامي بر هتيترها هجوم آورده وبر آنها غلبه كرده و حمام خون براه انداخته اند محققان حدس مي زنند كه اين اقوام فريگرها بوده اند .دركتاب هنر هتيترها اثر پروفسور اكرم آگوركال چنين مي خوانيم :

«در سال 2000 قبل از ميلاد زندگي يكنواخت آناتولي توسط قبيلة بيرحمي نابوده شده است بقاياي آتش سوزي از اين دوران إر آلاجاهويوك بوقازكوي پيدا شده است و همينطور در كارااوكلدن , روندارتپه و كاراهويوك بقاياي آتش سوزي بدست آمده است و اين در حالي است كه در          درين كويو هيچ اثري از آتش سوزي نيست »

هتيترها كه از نژاد هندوژرمن ها هستند طبقه اول شهر زير زميني درين كويو را بعنوان انباراستفاده مي كرده اند ولي  در هنگام هجوم وحمله ازاين فضاها بعنوان پناهگاه استفاده مي كرده اند . در درين كويو يك آسياب سنگي براي تهيه آرد يك منبع ذخيرة آب به گنجايش سي هزار ليتر وجود دارد .

در منطقه درين كويو آثاري زيادي از فريگر ها بدست نيامده است ولي بر اساس تحقيقاتي كه تاكنون صورت گرفته است در گيل دره 4 كيلومتري درين كويو بقاياي يك شهر قديمي كشف شده كه در آن آثاري از دهقانهاي فريگر شده است .

دلايل ترك شهر درين كويو از سوي مردم بيزانس : 

      در پايان سدة ششم بعد از ميلادي جنگي بين ساكنان بيزانس و عربها شروع مي شود در طول اين جنگ 3 بار درين كويو سقوط مي كند بيزانسي ها شهرهاي زير زميني را ترك مي كنند وبدبن ترتيب درين كويو اهميت خودرا از دست مي دهد در اين زمان بعضي از شهرهاي زير زميني با سنگ و شن پرشده اند .

      در قرن هفتم ميلادي مسيحيت بطور كاملاً علني ترويج مي يابد مسيحيها از طريق سوراخ كردن صخره ها وتپه ها كليساهايي بنا مي كنند كه درآن بسياري از طلاب مذهبي تعليم يافته اند . در پايان سدة هفتم ميلادي اين به تصرف امپراطوري سجلوقيان در مي آيد و آثاري از اين دوره در دست . در قرن چهاردم آناتولي به امپراطوري عثماني تعلق مي يابد  در اين موقع اهالي بيزانس مجبور به ترك كليساهايي مي شوند كه در دل صخره ها ساخته بودند .

      در قرون شانزدهم و هفدهم كليساهايي روي زمين در درين كويو بنا مي شوند كه بغايت جالب توجه هستند يكي از اين كليساها در سال 1945 به يك مسجد تبديل شده است . شهرهاي زير زميني كه در نزديك درين كويو هنوز حفاري نشده است عبارتند از : آيان گوبله , كراي جي شار , كاراوانسيري, ...... مع هذا از خرابه هاي آنها مي توان يافت كه همه آنها خيلي هنرمندانه بر پا شده اند .

      در درين كويو يك صومعه وجود دارد كه در عين حال قديمي ترين ديوانه خانة جهان بشمار مي آيد اين صومعه در زير طبقه اول قرار دارد قبل از سال 1923 اين صومعه از طرف دكتر آيا سوزوري و دكتر آيا نايروز كه از آهالي تركيه و مسيحي بودند بازسازي شد . در اين صومعه كارگاههاي مختلف , انبارهاي دارو و ظروف آب غسل تعميد وجود دارد علاوه بر اين محلي در آنجا هست كه بيماران رواني را در آن مي بستند و نگهداري مي كردند تا معالجه شوند .

حفاريها , انسانها و شهرها ي زير زميني :

      زيبايي تاريخي و طبيعي كاپادوكيا ناشي از تلقيق نزديك طبيعت , تاريخ , و انسانهاست و شهرهاي زير زميني در اين منطقه بيشتر قابل توجه هستند .

      در اين منطقه 36 شهر زير زميني وجود دارد آيا كاپادوكيا را با مناطق خود كه در طول زمان بيشتر كشف خواهد شد انسانهاي جهان ديگري ويا ساكينين زير زميني كه هيچگاه نور خورشيد را نديده اند و مانند مورچه زندگي مي كرده اند ساخته اند . با تكنيك آن زمان بايد خيلي دشوار باشد كه شهرهايي بدينگونه در زير زمين ساخته شود وسنگ وخاك آن را دريك مخفيگاه بريزند . يگانه منبع نور اين شهرها چراغهاي روغني بوده كه بدون ترديد اين سيستم روشنايي كافي نبوده است . به احتمال خيلي زياد بنظرمي رسد ابتدا هواكشها ساخته شده اند زيرا در غير اين صورت كاركردن بعلت كمبود اكسيژن امكان پذير نبوده است . اين لوله ها ي هواكش بين 70 تا 75 متر در زمين فرومي رفتند تا اينكه به آبهاي زير زميني برسند و البته هواكشها از پهلو نيز (به حالت افقي ) بهم ارتباط داشتند . از طريق هواكشها سنگ و خاك را خارج مي كردند . اما هنوز مسئله اينكه خاك وشنها را كجا ريخته اند بدرستي روشن نشده است . شايد بتوان به اين صورت پاسخ داد . اگر به دقت به منطقة كاپادوكيا نطر بياندازيم اين محل از تپه هاي منعدد و دخمه هايي كه محل قبرها مي باشد تشكيل شده است . شهرهاي زير زميني در اطراف درين كويو كوچكتر ولي درين كويو بزرگترين شهر زيرزميني كاپادوكيا مي باشد , خاك وشن شهرهاي كوچك در درههاي مناسبي ريخته شده كه درطول زمان براثر فرسايش از بين رفته اند .

      بيابان اطراف درين كويو مسطح است و قفط در مركز اين محل رودخانه اي در جهت كايماكلي , درين كويو واقع شده است كه در دره اي قرار دارد اين رودخانه 50 تا 60 متر پهنا دارد و طول آن 8 كيلومتر است . قسمتي از خاك وشن شهر زير زميني درين كويو در اين منطقه و قسمت ديگر آن در غرب درين كويو در رودخانة سوقو ريخته شده است . زيرا اگر اين خاك وشن را در سطح ريخته بودند مي بايست تپه اي بزرگ ايجاد مي شده است كه اينطور نيست اين فرض هم كه خاك و شن را بطور يكسان در سطح پخش كرده باشند صحيحي نيست زيرا در اين صورت بايد خاك اين منطقه غير مزروعي باشد كه اين چنين نيست .

      چه چيزي انسانها را وادار مي كند كه جهان بالا (روي زمين) را رها مي كنند و با سخترين شرايط شهرهاي زير زميني بسازند به اين نتيجه مي توان رسيد كه بدون شك هيچ چيزي وجود ندارد كه انسان (اشرف مخلوفات گيتي) نتواند انجام دهد .

      وقتي كه وضعيت وشرايط شهرهايي زيرزميني بطور دقيق تر مورد مطالعه قرار مي دهيم در مي يابيم كه اين شهرها در روي تپه ها ويا پاي يك تپه واقع شده اند .

      اين اقوام احتياج و نياز مبرمب داشته اند كه خود را در مقابل خطر حفظ كنند و براي اين منظور بايد يك پناهگاه ماندني بر اي خود مي ساختند و بهمين منظور منطقة كاپادوكيا را انتخاب كردند علت  اين انتخاب را بوضوح مي توان دريافت ودليل آن وجود سنگهاي رسوبي و ضخره هاي نرم در اين منطقه است زيرا فقط با اين انتخاب مي توانستند با استفاده از تكنيكهاي آنروزي شهرهاي زير زميني بسازند .

      تفاوت طبقات بالايي واپاييني بسيار مشخص است طبقات بالا و پاره اي از هواكشها سخت شده اند و جايي تيشه روي آنها وجود ندارد در حاليكه برعكس در طبقات زير ين و بقيه هواكشها سنگها نرمتر است وحتي امروز هم مي توان روي آن كار كرد ود اين قسمت بوضوح مي توان اثرات تيشه را ديد ولي در مجموع هواكشها خيلي با دقت كار شده اند بعضي مقطع دايره و بعضي از آنها مقطع مربع دارند

      درسال 1910 بك انگليسي بنام كمپل تامپسون در تنگة سوقان لي كه در 26 كيلومتر ي درين كويو واقع است سنگها , بيل م چند  ابزار مشابه از دورة پالة اولتيك پيدا كرد و از آنجا كه شهرهاي زير زميني در اين منطقه واقع شده است اين سئوال مطرح مي شود كه آيا طبقات بالايي اين شهرها مربوط به دورة پاله اولتيك است يا نه ؟ ولي آنچه مسلم است اينكه طبقات پاييني در زمان رومي ها و بيزانسي ها ساخته وحتي گسترش پيدا كرده است . زيرا در طبقه هفتم درين كويو يك كليساي صليبي شكل با سنگهاي غسل تعميد و احتمالاً مدارس مذهبي كشف شده است . درر اين شهر زير زميني هرچه انسان درعمق بيشتري در زمين فرو مي رود بخوبي در مي يابد كه گردش هوا و تهوية آن بهتر مي شود اين وضعيت را بخصوص در پايين ترين اطاقها و فضاهايي كه در شهر زير زميني درين كويو وجو دارد مي توان مشاهده كرد . اگر در طبقه هفتم با يك سيگار روشن كنار يكي از اين هواكشها بايستيم مشاهده مي كنيم كه چطور دود سيگار به طرف پايين كشيده مي شود ولي اگر با همين سيگار روشن در خروجي اين طبقه بايستيم دود بطرف بالا كشيده مي شود . در اين محلها چه در تابستان و چه در زمستان دماي هوا 7 تا 8 درجه مي باشد و فقط در اطاقها ومحليهايي كه از اين هواكشها دور هستند دماي هوا 3 تا 5 درجه مي باشد .

جالب توجه سوراخهايي هستند كه 10 سانتيمتر قطر و 3 تا 4 عمق دارند وبه فضاي آزاد باز مي شوند مطمئناً از اين سوراخها بعنوان سيستم خبر دهي استفاده مي شده است . در بعضي قسمتها 2 تا از آنها كنارهم ودر بعضي قسمت ها يكي از آنها موجود است .

سئوال , چه كساني اين مخفي گاهاي زير زميني را ايجاد كردند  ؟ .

      در بارة شيوه زندگي وسيستم اجتماعي اين انسانها تا امزوز اطلاع دقيقي در دست نيست فقط مي دانيم كه چند خانواده از يك آشپزخانه مشترك استفاده مي كردند زيرا با شگفتي بايد گفت در اين استقرارگاههايي كه پراز انسان بوده تعداد آشپزخانه ها خيلي كم است . اين مطلب كه جمعيت اين مناطق در آن زمان به مراتب بيشتر از امروز بوده از اينجا معلوم مي شود كه كوهها و تپه هاي اطراف اين منطقه كاملاً به قطعات كوچك تقسيم شده بود كه احتمالاً بعنوان باغچه و باغ مورد استفاده بوده است .

      با نظر انداختن به اين شهر هاي زير زميني اين فكر پيش مي آيد كه انسانها از ترس تعقيب و شكنجه توسط انسانهايي ديگر چه زحمتي رابايد تحمل مي كردند . امروز ه نيز با توجه به عملكرد دولت تركيه و سياست او در مورد منطقه مورد مطالعه يعني استفاده از جذابيتهاي توريستي آن براي كسب إرآمد ارزي , تصميمات جديدي را به مورد اجراً گذاشته است ازجمله :

1- ارائه امتيازات خاص به سازندگان كارخانجات 

2- ايجاد امكانات خدماتي ورفاهي در زمينه جلب توريست (هتل , مراكز پست , ارتباطات )

3- ايجاد راههاي ارتباطي جديد در منطقه

اينها همه درراه تغيير فرهنگ زيست و سنتي مردم منطقه صورت گرفته است تا بدينوسيله پذيراي توريستهاي اروپايي و امريكايي باشند ودر نهايت خدمتگذاران خوشرو براي آنكه توريستها راضي به كشورشان باز گردند .

      مردماني كه پدرانشان در همين سرزمين براي دفاع از جان ومالشان شهرهاي زير زميني را بنيان گذارند حلا بايد بينديشند كه چگونه حربه اي براي دفاع دربرابر غارت فرهنگي امروز بيابند .



5 گرني, اليور ص 76- 1371

1- Herodotus

2- Phrygia

3- Cilicia

4-Tiberius

1

2

آب

ابوالفضل مددی بازدید : 203 دوشنبه 08 تیر 1394 نظرات (0)

 

مقدمه

مترجم :ابوالفضل مددی

      آب منبعي  است كه همه موجودات زنده روي زمين را حفظ مي‌كند و يك عنصر اصلي توسعه  پايدار است وآب براي انسانها لازم وضروي است تا از سلامتي و تندرستي و زندگي سالم بهره مند  شوند و از توسعه اقتصادي و اجتماعي واقعي برخودارگردند , همچنين  اكوسيستم ها پيوندي ناگسسته با آب دارند .

     در طول تاريخ آب يكي از منابع نا محدود و مورد احترام بوده است . با وجود اين انسانها به بخش خيلي كمي از آب شيرين كره زمين كه در درياچه ها و رودخانه  وسفره هاي زير زميني به سهولت قابل دسترسي است وابسته بودند .رشد جمعيت وتوسعه شتابان اقتصاد و تشديد مصرف و استفاده نامطلوب از منابع آب در دهه هاي گذشته , منجر به عدم تعادل بين آب موجود و آب موردنياز گرديده است , اين عدم تعادل ,  بحران واقعي را در بسياري ازمناطق جهان بعلت كم آبي , آلودگي كيفي آب ,  تخريب منابع آب شيرين  گسترش داده است.

      پيش بيني  شده است كه تا سال 2025 تقريباً 3.5 ميليارد نفر تقريباً  6.5 برابر سال 2000 در كشورهاي دچار بحران آب زندگي كرده وكمتر از 1.1 ميليارد نفر به آب سالم دسرسي  داشته و تقريباً 2.5 ميليارد نفر از دسترسي  به سيستم هاي بهداشتي  مناسب محروم خواهند بود  واكثريت اين افراد در كشورهاي در حال توسعه زندگي  خواهند كرد . بيانيه مجمع هزاره سازمان ملل سال 2015  بعنوان سال هدف براي نيمي از جمعيت كه از حصول يا دسترسي به آب آشاميدني سالم محروم هستند تعيين كرد تا راهواره براي  بيش از نصفي از جمعيت در مناطقي كه از دسترسي به سيستم هاي بهداشتي محروم هستند  زندگي مي كنند باشد.      

      بحران آب  همچنين روي توسعه پايدار مناطق آسيا اثر گذاشته است .بدي  كيفيت آب بخصوص در كلان شهرها سبب شدة كه هم  بيماري  ناشي از  آب و هم تخريب  منابع طبيعي در مناطق پايين دست ايجاد شود.همچنين در اثر بهره برداري زياد از منابع آب  حاصلخيزي (تخريب كيفيت) زمين پايين آمده و باعث شوري آن مي شود وكمبود آب تاثير شديدي در دسترسي به غذا , سلامتي انسان , معيشت , توسعه اقتصادي دارد , فشار بحران آب قشر فقير را بسيار آسيب پذيرمي كند و در منطقه آسيا  و اقيانوسيه  تقريباً 60 درصد مردم جهان و حدود 70 درصد مر دم فقير دنيا ساكن هستند و حفظ محيط , و استفاده از منابع آب شيرين سالم ودرست از عناصر تعيين كننده براي توسعه اقتصادي ـ اجتماعي و كاهش فقر در اين منطقه است .

      فقرا نسبت به مسائل آب آسيب پديرتر هستند . مردم فقير دسترسي كمي به منابع آب و امكانات بهداشتي نسبت به ديگران دارند .به خوبي آشكار شده است كه مردم فقير براي بدست آوردن آب مورد نياز روزانه خود دست به مسافرت مي زنند , و زنان اغلب اين نقش را ايفا مي كنند . درنواحي كوهستاني دور افتاده نپال بسياري از جوامع فقيرآب مورد نياز خود را از منابع بالاي 15 كيلومتري (راه)  مي آورند.  و رسم رايج آن است كه زنان و دختران آب را از مسافت طولاني به دوش مي گيرند تا منزل حمل مي كنند.1 همچنين  مشاهده شده است كه فقرا در نواحي شهري و روستايي اغلب بصورت خصوصي پول براي هر مترمكعب آب مي پردازند و به غير از آنهاي كه از انشعاب آب همگاني استفاده  مي كنتند .

در بسياري از موارد كيفيت آب فراهم شده از كيفيت آب استاندارد شده براي آب آشاميدني پايين تر بوده و راضي كننده نيست .براي فقراي روستايي , كساني كه مشعيت آنها به سختي به منابع طبيعي وابسته هستند , كمبود منابع طبيعي بعلت بهره برداري زياد وآلودگي آب لزوماً دلالت به محروميت از منابع درآمدي  است و براي كاهش چنين فشارهاي ,توسعه روستايي بايد ترويچ و گسترش داده شود .بايد ياد آور شدكه مردم فقير بويژه در نواحي روستايي , نسبت به مصيبتهاب طبيعي منابع آب ,سيل وخشكسالي همچنان آسيب پذيرهستند .

      درحال حاضر فقرو تنگدستي در تمامي اشكال بطور عمومي درنواحي روستايي بيشتر از نواحي شهري وجود دارد . باوجود اين , در حدود دو دهه يا سه دهه آينده اكثريت جمعيت انتظار مي رود در نواحي شهري زندگي كنند و طرح هاي توسعه آينده بايد به  شهرنشيني توجه داشته باشد وگرنه يك فرد فقيرشهري مجبور به زندگي در محيط هاي ناسالم خواهد بود .

وجود مديريت آب سالم  درپيشرفت توسعه پايدار منطقه آسيا و اقيانوسيه و  وطرح شدن موضوعات ومسائل آب شيرين در كنفرانس‌هاي بين‌المللي و منطقه اي جهت  دست يابي مناطق به توسعه پايدار  اهميت دارد , براي مثال كمسيون اقتصادي -  اجتماعي آسيا و اقيانوسيه1  ,  كنفرانس اجرايي  براي توسعه محيطي  در آسيا و اقيانوسيه2  در سال 2000  برگزار كرد تا هماهنگي بين حفاظت منابع طبيعي و مديريت جامع منابع وابسته به آب شيرين ايجاد كند تا پاسخ گويي چالشهاي توسعه پايداربشود .به همين علت  نشستي در سطح وزرا  براي مديريت منابع آب شيرين كه از موضوعات كليدي توسعه پايداردر شهر پنم پن 3 درنوامبرسال 2001 برگزار شد و از دبير كل سازمان ملل جهت تقويت هماهنگي و پيوستگي  فعاليتها در محدوده سيستم  بين المللي , در مسائل و روشهاي  فراگير آب  دعوت شد .اين نشست درصدد بود به نيازهاي فزاينده جمعيت آسيا و اقيانوسيه بدون قرباني كردن پايداري مناطق و با منابع آب شيرين محدود و آسيب پذير, پاسخ دهد.

 

الف وضعيت و چشم آنداز آينده

1- افزايش بحران آب

1-1- آب  بعنوان يك منبع محدود و آسيب پذير

  در بسياري از مناطق آسيا ,آب قابل مصرف بسرعت در حال كاهش و ميزان تخليه آب افزايش يافته  و سطح منابع آب زير زميني خيلي پايين آمده است و آب قابل مصرف در پايتخت كشورهاي آسيا به ترتيب حداقل 4200 متر مكعب  در سال  و يك كمي بيشتر از نصف ميانگين كه 7000 متر مكعب است . در در جنوب آسيا , درجنوب شرقي آسيا و شمال آسيا  سرانه آب مصرفي پيش ازاين كاهش يافته , به ترتيب تقريباً 70  درصد  , 60 درصد , 55 درصد بعد از سال 1950 خواهد رسيد ,پيش بيني مي شود درسال 2025، سرانه آب مصرف در پايتخت هاي اين منطقه بين 15 و 35 درصد خواهد بود كه كمتر از سرانه مصرف آب در سال  1950 است2 .در اين ميان بسيار بديهي است كه كشور ايران و افغانستان از كمبود مزمن آب بسيار رنج خواهند برد .

   منبع : بانك توسعه آسيا « آب براي همه : سياست آب در بانك توسعه آسيا »

در آسيا مقدار منابع آب تجديد شدني در داخل منطقه بسيار تغيير يافته است و براي مثال سرانه منابع آب داخلي تجديد شدني  در كشور مالزي 2100 متر مكعب , و دركشور سنگاپور 172 متر مكعب است كه بيانگر وضعيت  بسيار وخيم تركشور سنگاپور است  و اين كشور در  نشست جاري خواستار تامين مقدار آب شيرين از كشور مالزي شد 1.  حتي دركشورهاي كه منابع آب تجديد شونده كافي است , ممكن است كه مصرف بيش از اندازه و مديريت غلط منابع آب , بحران آب را افزايش دهد , همچنين در كنار اين عوامل ,  تغييرات آب وهوايي عاملي نيز  برروي آب قابل مصرف  منطقه تاثيرخواهد گذاشت . آيا بحران آب در آينده بوسيله يك روش مناسب كه  مرتبط به چگونگي مصرف و تهيه آن است مي‌تواند تخفيف داده ‌شود.

      تامين آب و سطح بهداشت , ميزان و درجه توسعه  اجتماعي يك كشور را نشان مي دهد . در حالت عادي , 20 درصد از جمعيت دنيا از دسترسي به آب آشاميدني سالم و 50 درصد  جمعيت نيز از دسترسي به سيستم هاي بهداشتي محروم هستند . از سال 1980 زمينه و زير ساخت بر اي تهيه آب آشاميدني سالم آماده شده  بود , اما آن نه توانست از  رشد جمعيت جلوگيري كند و فقر بهداشتي علت اصلي مرگ و مير و بيماري كودكان است و گزارش سال 1999 نشان مي دهد كه 4/3 ميليون مرگ ومير در سال  1998 ,كه  بيش از نيم آن كه بچه‌هاي كوچك است ناشي از  آب آلوده است و كشورهاي آسيا يي كه تقريباً 63 درصد جمعيت دنيا را در خود جاي دادند ازخدمات بهبود واصلاح منابع آب محروم هستند و همجنين حدود 80 درصد افراد اين كشورها  به خدمات پيشرفته بهداشتي دسترسي ندارند .

جدول 2 نشان مي دهد كه وضعيت منابع آب و سطح بهداشتي كشورهاي فوق الذكر باهم اختلاف دارند . افغانستان وكامبوج سطح پايين تري در هردو مورد منابع آب و سيستم فاضلاب بهداشتي دارند . سخنان رايج اين بود كه  منابع آب وسيستم بهداشتي در آسيا در طي سال 1990 بهبود پيدا مي كند ,ولي سيستم  بهداشتي تنها 48 درصد افراد را در برگرفت و اين ميزان بيانگر اين است كه جايگاه و سطح بهداشت آسيا  پايين تر از هر منطقه است .

2-1- افزابش تقاضاي  آب

 عموماًجمعيت  شهري نسبت به نواحي روستايي به منابع آب وسيستم بهداشتي از دسترسي بهتري برخوردارند و از آنجا كه 63 درصد ازجمعيت آسيا اكنون درروستاها زندگي مي كنند , بسيار ضرورت دارد كه  به خدمات اصلاح و بهبود آب  در نواحي روستايي توجه بشتري داده شود . با توجه به پيش بيني بايد گفت ,كه 55 درصد جمعيت روستايي تا سال 2030 در نواحي  شهري ساكن خواهند شد ، علت آن به  پيشرفت امكانات وابسته به منابع آب و سيستم بهداشتي در نواحي شهري ارتباط دارد وممكن نيست اين پيشرفت ها همگام با تغييردموگرافيكي حركت  بكنند . براي مثال درداكا پايخت بنگلادش , نياز آبي روزانه مورد نياز تقريباً  1400 ميليون ليتر است و افزايش يك درصد در مصرف و دوبرابرشدن جمعيت , منجر به افزايش نياز روزانه به 2660 ميليون ليتر تا 2025 خواهد شد كه دوز از امكانات و ظرفيت زير ساخت و تاسيسات شهر است .

      سازمان ملل در بيانيه هزار ه سوم اعلام كرد جمعيت شهرها تا سال  2015  به خدمات بهداشتي آب  متناسب دسترسي نخواهند داشت و آسيا براي مواجهه با 1.5 ميليارد جمعيت اضافي خود به امكانات سيستم بهداشتي قابل دسترس و980 ميليون اضافي به منابع آب قابل دسترس احتياج خواهد داشت 1كه به سرمايه

گذاري زيادي در بخشهاي آب و بهداشت براي رسيدن به چنين هدفي مورد نياز است , با وجود اين , ميانگين سرمايه گذاري در منابع آب و سيستم  بهداشتي در دهه هاي بعدي  حداقل خيلي پايين تر ازساير هزينه هاي دولتي بوده است  و اين سرمايه گذاري 3.6 درصد از كل سرمايه گذاري دولتي است2 . چنين

جدول شماره (2) : تامين آب و سيستم بهداشت در كشورهاي انتخاب شده در سال 2000

كشور

سطح تامين آب

سطح سيستم بهداشت

كل

شهر

روستا

كل

شهر

روستا

افغانستان

13

19

11

25

8

12

بنگلادش

97

99

97

82

44

53

كلمبيا

30

53

25

58

10

18

جمهوري خلق جين

75

94

66

38

68

24

هندوستان

88

92

86

31

73

14

اندونزي

76

91

65

66

87

52

لائوس

90

59

100

46

84

34

مغولستان

60

30

77

30

46

2

نپال

81

85

80

27

75

20

پاكستان

88

96

84

61

94

42

فليپين

87

92

80

83

92

71

تايلند

80

89

77

96

97

96

ميانگين

81

93

75

48

78

31

          ماخذ : سازمان بهداشت جهاني , تامين آب جهاني و گزارش ارزيابي  وضعيت , سال 2000

سرمايه گذاري نارسا و ناكافي مانع اصلي توسعه تاسيسات زير بنايي آب است كه هزينه بهبود و اصلاح سيستمها يا گسترش هزينه سودمندي توسعه , و روشهاي مديريتي , براي محرومين در كشورهاي مشخص مطرح خواهد كرد3 .

با وجود كاهش آب قابل مصرف  , تقاضا آب براي كشاورزي , صنايع  و مصرف خانگي  در منطقه افزايش مي يابد كه اين تقاضا  نتيجه رشد جمعيت و توسعه اقتصادي است . در منطقه آسيا و اقيانوسيه , بخش كشاورزي بيش  از ساير بخش هاي ديگر آب  مصرف مي كند . گذشته از اين آب بيشتري براي توليد اضافي غذاي , و براي  نگهداشتن جمعيت فزايند ه در منطقه ضروري است و در حدود 40 درصد محصولات زمين به آبياري نياز مند است و اين محصولات منبع توليد حدود 70 درصد مواد غذايي است1 . سرزمين آسيا 70  درصد از نواحي آبياري‌ شده دنيا را به خود اختصاص داده است،در بين كشورهاي آسياي سه كشور جمهوري خلق چين2  هندوستان و اندونزي, بزرگترين زمين آبي در جهان را دارا هستند . همچنين كشور پاكستان  درصدد است پروژه توليد غذاي مورد نياز خود را  دريك دوره كوتاه مدت تا سال 2010 به ميزان 11 تن  برساند , علت اصلي آن وجود كم آبي است . قابل ذكر است كه شيوه هاي رايج كشاورزي به آب زيادي نياز دارد و تامين غذا در منطقه به مقدار بسيار زياد به آبي بستگي دارد كه مي تواند به بخش كشاورزي اختصاص داده شود . درضمن ميزان آب قابل دسترس منطقه در آينده  تا درجه زيادي به اندازه زراعت آبي كه گسترش خواهد يافت وابسته است , وكشورهاي ديگري به آبهاي زيرزميني ,  بعنوان منبع اوليه آب وآبياري  وابسته هستند , افزايش تقاضا به مواد غذايي  باعث شده كه آبهاي زيرزميني بطور فزاينده اي بهره برداري شود و بهره برداري فزايند ه آبهاي زيرزميني  ِچرخهاي آب (سيكل هيدرو لوژيكي ) را ضايع كرده است به اكوسيستم هاي آب شيرين صدمه زده است سبب فرسايش وشوري خاك شده و نهايتاً سبب كاهش آب قابل دسترس وكاهش بهره وري غذا شده است. بنابراين لازم وضروري است كه اراضي آبي بيشتري توسعه داده شود تا پاسخ گوي  نقاضاي  فزايند گردد.

جدول شماره (1) : مقدار آب مصرف شده در بخشهاي كشاورزي , صتعتي , خانگي در تعدادي از كشورهاي آسيا و اقيانوسيه

مصرف خانگي

بخش صنعتي

بخش كشاورزي

نام كشور

12

2

86

بنگلادش

5

1

94

كامبوج

5

18

77

‍‍جين  ( PRC)

5

3

92

هندوستان

6

1

93

اندونزي

19

17

64

ژاپن

11

16

73

كره   ( Rep)

11

13

76

مالزيي

20

27

53

مغولستان

1

0

99

نپال

2

2

97

پاكستان

8

4

88

فيليپين

5

4

91

تايلند

12

6

70

استراليا

ماخذ : موسسه منبع جهاني (  سال 2001 2000 )

بنابراين در گذشته  توسعه بيشتر سيستم هاي آبياري بزرگ پذيرفتني نبود ولي انتخاب آن براي توسعه پايدار آينده  نه فقط بخاطر محيط , بلكه بخاطر مسائل ونقطه نظرات اجتماعي و اقتصادي بوده است .

 در آسيا مقدار آب مصرف شده در خانواده و بخش هاي صنعتي به سرعت افزايش يافته است , باافزايش نرخهاي مصرف آب بين سالهاي 1995 و 2025 پيش بيني مي شود كه به حدود70 تا 345  درصد برسد 1 .به دنبال رشد اقتصادي , نوع زندگي مردم كه با مصرف مفرط آب شروع شده , و روند مصرف آب مردم در قسمت داخلي گرايش پرشتاب و سريعي داشته و در نتيجه مردم با تقاضاي فزاينده آب مواجه شده اند . ازسوي ديگرفرايند توليد صنعتي آب يسيار زيادي مصرف مي كند كه براي مقابل با مصرف فزايند ,يا بايد ذخيره شود و يا تكنولوژي نصفيه آب  مرسوم  شود . در كشورهاي چين , هندوستان و اندونزي و مالزي و فيليپين , ويتنام  مصرف آب لزوماً بصورت فزايند افزايش يافته و ازبين آنها كشور چين به سرعت بسوي صنعتي شدن حركت مي كنند 2  كه به آب زيادي جهت مصارف مختلف نيازمند است . پيش بيني اوليه  نشان  مي دهد رشد اقتصادي در آينده باعث شده كه , منطقه به آب بيشتر , بخاطر توسعه صنعت و رشد جمعيت , نياز خواهد داشت وهمچنين تقريبا نصف جمعيت آسيا  تا 2030 در نواحي شهري ساكن خواهند شد كه بيان كننده اين است كه بحران آب بسيار طاقت فرسا خواهد شد اين افزايش تقاضاي آب در تمام بخشها ,  حتي با وجود اينكه منابع آب محدود هستند ,  باعث كشمكش ميان بخشها حتي  در داخل هربخش برسر مقدار آب اختصاص داده شده خواهد شد . در آسيا و بسياري از كشورها  ازمنابع آب حوزه هاي رودخانه بين المللي سهمي دارند افزايش مصرف خانگي دركنار بحران آب به صورت بالقوه باعث كشمكش ميان كشورها بر سر رودخانه هاي بين المللي خواهد شد . از طرف ديگر رقابت براي تهيه آب باعث فراهم  شدن فرصت هاي همكاري در تخصيص و تقسيم  منابع آب خواهد شد  .

3-1- تخريب و آلودگي كيفيت آب

تخريب و آلودگي كيفي آب بعنوان يك از مسائل محيطي خطرناك در منطقه , بويژه در شهرهاي برزگ و ساير مناطق است . نياز زيستي به اكسيژن (BOD)1 در رودخانه هاي آسيا 1.4 برابر و بيشتر , مقدار مواد معلق در آن 4 برابر وبيشتر , نسبت به متوسط جهاني است  . همچنين آب رودخانه هاي آسيا 3 برابر و  بيشتر به باكتري آلوده است درنتيجه تلف شدن انسان نسبت به ميانگين جهاني آن  10 برابر  بيشتر ازسطح سازمان همكاري اقتصادي وتوسعه2 است3 .لذا فقر كيفي آب , جوامع را تحت فشار قرار داده و منجر به  كاهش مقدار آب شيرين در دسترس, مسائل و مشكلات تندرستي  و سيستم بهداشتي و  تخريب اكوسيستم آب شده است . علت اصلي آلودگي  و تلف شدن و هرز شدن آب , بواسطه  مصرف خانگي و صنايع وكشاورزي است , اما طبيعت نيز آلودگي هاي مختلف درميان مناطق ايجاد مي كند و انباشته شدن مواد آلوده در درياچه و رودخانه ها يك مسئله بحراني در ميان كشورهاي آسيايي است و علت اصلي آن  وجود  گاز ازت , فسفر  در محتوي كودهاي شيميايي است . در آسياي آلودگي آب به وسيله فلزات سنگين و مواد شيميايي سمي كه  از صنايع و زراعت پخش شده , بسيار خطرناك و جدي است  , بطوري كه در اين منطقه آلودگي آب سطحي به سرب 20  برابر و بيشتر نسبت به سطح آبها در ساير4 كشورها است ,كه عمدتا از صنايع پخش  مي شود5.  وجود مواد آرسنيك در آبهاي زيرزميني  يك تهديد جدي براي مردم بنگلادش وبعضي  قسمت‌هاي مجاور هندوستان مي باشد  و آكنون آلودگي آرسنيك يك تهديد مهم فزاينده براي تندرستي انسان در ناحيه در چندين كشور منطقه محسوب مي ‌شود 1(نشست گروهي كارشناسان درمورد آلودگي آبهاي زيرزميني با آرسنيك،  ماه مي  سال2000 ) .در ژوئن سال  2000 مقامات رسمي بنگلادش اعلام كردند كه در حدود 80 ميليون جمعيت به عبارتي  بيشتر از 65 درصد جمعيت كشور در نواحي زندگي مي كنند به  آرسينيك آلوده است2 واين براي كشوري بنگلادش كه به آبهاي زير زميني متكي هستند  و95 درصد از آب آشاميدني مورد نياز از اين آبهاي زيرزميني تامين مي شود فاجعه آميز است و آلودگي آرسينيك يكي از  عمده ترين عامل محدوديت وتوسعه نيافتگي كشور است .  

ب - واكنش هاي  منطقه اي و بين المللي

1- واكنش هاي بين المللي

مال دئل پلاتا در دوبلين و ريو1 - تهيه آب براي مردم و محيط زيست  

علي‌رغم اهميت حفظ و نگهداري از منابع آب شيرين ، فقط از سال 1970  سياست‌گذارهاي جهت شناخت ارزشهاي اجتماعي اقتصادي و محيطي آب  شروع شد وسال 1977  نقطة‌ شروع گفتگوي بين‌المللي روي آب شيرين , دركنفرانس ملل متحد  درمال دئل پلاتا  بود ،كه در ابتداي جلسة‌ منحصراً  بين دولتين در مورد آب گفتگو گرديد و نتيجه كنفرانس در بيانيه اي تحت عنوان تامين آب آشاميدني بين المللي و بهداشت طي دهه 1981 تا 1990 به مجمع عمومي سازمان ملل منعكس شد واز اين زمان به بعد كوشش‌هاي بين‌المللي و ملي شروع شد كه به دنبال اين اقدامات وضع منبع آب  بهبود يافت وتلاش شد تا سيستم هاي بهداشتي از نقطه نظر سالم بودن آب آشاميدني براي 80   از درصد  جمعيت درحال انفجار جهاني فراهم شود كه نتيجتاً  امكانات بهداشتي براي 50 درصد از جمعيت تامين گرديد با وجود اين ,كشورهاي در حال توسعه نياز به بهبودي مؤثر وضعيت خود مي باشند.

درمال دئل پلاتا گفتگو در مورد تامين آب براي مردم بيشتراز تامين آب براي محيط زيست متمركز شده بود ولي در سال 1992 در كنفرانس بين المللي آب و محيط زيست در دوبلين , ايرلند مديريت آب شيرين از نقطه نظر محيط زيست و توسعه مورد بررسي قرار گرفت .

در اين كنفرانس، كم آبي و استفاده نامطلوب از آب شيرين به عنوان يك تهديد جدي متداول براي توسعه پايدار و حفاظت از محيط زيست شناخته شد .چهار اصل اساسي براي نگهداري و حفظ منابع آب شيرين، براي فعاليت آينده به  اصول دوبلين معروف شده بودكه در كنفرانس  پذيرفت شد. اين اصول حركت و نشاني براي مديريت منابع آب شيرين بود ( رك به چارچوب 1 )

اصول دوبلين يك ايدة‌ اساسي از مديريت جامع منابع آب معرفي نموده بود كه عموماً  از تلفيق مديريت جامع منابع آب و زمين مشخص ‌شده است در اين اصول توجه ويژه اي  به مشاركت نقش زنان در مديريت آب , و شناخت آب بعنوان كالاي اقتصادي 1  شده  بود و امروزه  مفهوم مديريت جامع منابع آب  2 كليدي براي مديريت آب درزمان حال مي باشد . 

 

چارچوب 1 :اصول دوبلين

اصل شماره يك :

آب شيرين  يك منبع محدود و آسيب پذير است كه براي حفظ زندگي پايدار , توسعه و حفظ محيط زيست ضروري است

 اصل شماره دو:

  مديريت و توسعه آب بايستي برپايه يك نظريه مشاركتي در برگيرنده بهره برداران ,  برنامه ريزان و سياستگذاران در كليه سطوح باشد

اصل شماره سه :

زنان بايد در تهيه وحفظ و مديريت آب نقش اصلي را داشته باشند .

اصل شماره چهار:

آب ارزش اقتصادي دارد در تمام مصارف رقابتيش  بايستي بعنوان يك كالاي اقتصادي شناخته شود

كنفرانس ريو بدنبال  نتايج كنفرانس دوبلين برگزار شد .در اين كنفرانس , در  فصل  18  و جلسه  21 حفاظت از كيفيت و تامين منابع آب شيرين مطرح شد :  براي مديريت توسعه و استفاده از منابع آب شيرين از يك ديدگاه جامع استفاده شد و از آب شيرين  بعنوان يك مولفه اصلي آب كره زمين و يك  قسمت اصلي از كل اكوسيستم زمين و يك ضرورت در تمام جنبه هاي زندگي تعريف گرديد و در اين فصل ,  برنامه هاي به شرح ذيل  براي حفاظت از منابع آب شيرين مناطق تعريف گرديد وتاكيد شد كه تاسيسات  و ملزومات كافي آب با كيفيت خوب ساخته شود تا تمامي جمعيت بتواند در اين سياره خاكي به حيات ادامه دهد. 

1-1- رئوس برنامه :

1- مديريت توسعه جامع منابع آب

2- ارزيابي منابع آب

3- حفاظت از منابع آب , كيفيت آب , اكوسيستم آب

4- فراهم كردن آب آشاميدني و سيستم بهداشتي

5- توجه به نقش آب در توسعه پايدار شهري

6- توجه به نقش آب در توسعه پايدار غذا  و توسعه روستايي

7- توجه به تاثير تغييرات آب وهوايي روي منابع آب

2-1- بعد از دوبلين و ريو منابع آب شيرين بعنوان موضوع اصلي جهان 

      اگرچه دستور جلسه 21 شامل يك فصل كه به منابع آب شيرين توجه و علاقه نشان مي دهد , ولي دراين كنفرانس توجه كمتري نسبت به تغييرات آب وهوايي  و زيست شناسي شده است . فقط بعد از كنفرانس ريو ,آب شيرين درخور يك مسئله عمده ومهم در دستورجلسه جهاني شد . در سال 1997 دركنفرانس وزراي محيط زيست , مسئله آب شيرين بعنوان يك اولويت منطقه اي براي عمل كرد مدوام در راستاي توسعه پايدار به رسميت شناخته شد و در جلسه اي , گروههاي متخصص سازمان ملل , براي مديريت منابع آب شيرين به ديدگاههاي استراتژيك مشتركي رسيدند و درسال 1998 درنشستي كمسيون توسعه پايدار 1يك روش استراتژيك براي مديريت منابع آب شيرين كه برپايه گزارشهاي گروه متخصص پذيرفته شد و نتيجه آن هفت برنامه مهم منطقه اي كه درطول  جلسه 21 معين وتعريف  شد وكمسيون توسعه پايدار در تصميم قطعي  , مديريت توسعه و حفاظت  از آب بعنوان يك هدف مهم و استثنايي وكمكي براي ريشكن كردن فقر و تامين بيشتر مواد غذايي  مورد توجه قرار داد  , همچنين اعلام كرد كه اهميت همكاري منطقه اي و بين المللي روي موضوع آب شيرين براي حمايت از اقدامات و فعاليتهاي منطقه اي و ملي و محلي  مورد توجه قرار گيرد  .

      انگيزه ديگري براي مذاكره در مورد آب شيرين بعداز كنفرانس ريو در دومين نشست جهاني آب2 دركشور هلند بود كه در سال 2000برگزار شد ,كه دراين نشست سه الگو براي جهان ارائه شده بود :« نگرش جهاني آب 1»  بوسيله كمسيون جهاني آب  2, « چارچوب عمل3», « بوسيله مشاركت جهاني آب4 » و  بيانيه وزراتي هيگ( Hague).

 اين نتايج , كنفرانس جهاني آب را  قادر نمود تا آگاهي جهاني و بين المللي را در مورد بحران آب اقزايش دهد و تلاش و كوشش براي استفاده پايدار و توسعه منابع آب افزايش يابد ( ر,ك چارچوب 2 ) .  بعداز نشست جهاني آب مذاكره هاي بين المللي به انجام  و  اجراي مفادمديريت جامع منابع آب4 بصورت مذاكرات بديهي بود متمركز شد وسومين نشست جهاني آب در ژاپن در مارس 2003 برگزار شد و در اين نشست پروسه هاي پيشرفت برنامه هاي اجرايي در هر يك ازسطوح تعيين گرديد .

چارچوب5 2 - تشخيص رقابت ها در نواحي كه آب ضروري است

الف - راهنما تشخيص و شناخت مناطق بحران در اعلاميه وزرا

1- احتياجات به جلسات اصلي و  پايه اي

2- تامين منابع غذايي

3- حفاظت از اكوسيستم

4- تقسيسم منابع آب

5- مديريت ريسك

6- عاقلانه بودن هيئت حاكمه آب

ب - اولويت تشخيص نواحي از ديدجهاني آب

1- محدوديت توسعه آبياري كشاورزي

2- افزايش باز دهي آب

3- افزايش ذخيره آب

4- اصلاح نهاده هاي مديريتي منابع آب

5- افزايش همكاري در حوزه هاي رودخانه اي بين المللي

6- ارزش نقش اكوسيستم

7- تقويت وپشتيباني فني آوري

      3-1- كنفرانس آب شرين  بن مقدمه نشست اجلاس سران در ژوهانسبورگ 

      براي ايجاد تحرك در جلسه سران ژوهانسبورگ در بخش آب , كنفرانس بين المللي در مورد آب شيرين در شهر بن در مركز جمهوري كشورآلمان از سوم تا هفتم دسامبرسال  2001 , تحت عنوان , آب يك كليدي براي توسعه پايدار, برگزار شد .

      كنفرانس اقدامات ضروري خود را تحت سه عنوان « نظارت  » , «بسيج امكانات و منابع مالي » و « ايجاد ظرفيت اعلام كرد » . طي پيشنهاداتي از كشورها خواست كه « تا سال 2005 بايستي در پروسه  طرحهاي مديريتي توسعه منابع آب » با سايرموافقت نامه هاي بين المللي همكاري داشته باشند و همچنين با مذاكراتي كه از سال 1996 با مشاركت كارشناسان خبره و متوليان سازمان بين المللي كه وابسته به منابع آب شيرين درباره تغييرات آب وهوا ,تجارت ,سرمايه گذاري انجام شد ه هماهنگي داشته باشند . همچنين در بيانيه هزاره توصيه هدفمند و استراتژيك در مورد آب آشاميدني ارائه شد زيرا تا سال 2015 نيمي از افراد به خدمات و آب بهداشتي با كيفيت خوب دسترسي نخواهند داشت و تاكيد شد كه سرمايه گذاري روي آب و تامين اعتبار مورد نياز شامل كمك هاي مالي  ملي و بين المللي بايد افزايش پيدا كند و همچنان تعرفه آب بعنوان ضابطه اصلي در كنفرانس ايجاد و در نظر گرفته شود و در اين رشته  ظرفيت و دانش , روي سه ناحيه متمركز گردد  . در مورد نقش آب به كودكان  , آموزش و تعليم داده شود و به نقش دخيزه سازي انبوه آب وبه نقش سازمانهاي آب وهمچنين  به افزايش ظرفيت وتقسيم  علم و نو آوري تكنولوژي بين كشورها توجه ويژه شود .

2-2- واكنش هاي منطقه اي

 1-2-  كنفرانس اجرايي در مورد محيط زيست و پيشرفت در آسيا و اقيانوسيه ، 2000 و سياست منطقه اي پم پن روي توسعه پايدار براي آسيا و اقيانوسيه

      آب شيرين عمده ترين مسئله در ميان مسائل اولويت دار براي ناحية آسيا وآقيانوسيه هستند .در چهارمين كمسيون اقتصادي اجتماعي آسيا و اقيانوسيه,1 كنفرانسي كه در سطح وزرا كه در مورد محيط زيست و توسعه پايدار آسيا و آقيانوسيه2 در سال  2000 برگزار شده بود به وجود منابع آب شيرين يك  عامل ضروري ولازم براي رسيدن به توسعه پايدار منطقه اي تاكيد شده بود و براي اين كار برنامه اي عملي براي سال 2001تا 2005  در بخش آب با هدفي  به شرح زير تهيه شد :

      براي ترويج و گسترش توسعه پايدار , استفاده از آب شيرين كه تمام جنبه هاي مصرف در برگيرد,  تامين امنيت آب و كاهش بحران آب , نگهداري , حفظ و حراست از اكوسيستم منابع آب شيرين كه مطابق با نيازهاي توسعه در يك حالت پايدار باشد بايد تحقيقات استراتژيك توسعه  داده شود3 .

در اين برنامه براي نواحي چهار اولويت  به شرح ذيل تعريف شده است  :

1- براي بهبود واصلاح مديريت  جامع منابع آب1 از برنامه ريزي و مديريت استراتژيك , و مديريت موثر تقاضا, مشاركت عمومي بهتر ,  پيشرفت سازماني , از قانون و ساختار وروشهاي كالبدي شامل مكانيزم قيمت گذاري استفاده شود

2- بودجه براي توسعه و ترقي دانش در تمام سطح ملي و برون منطقه اي و براي منابع آب هاي سطحي و زير زميني مشخص شود تا اجازه ايجاد امكانات واقعي آب را بدهد

3-   افزايش و توسعه منابع آب و حفاطت از منابع طبيعي

4-   اصلاح و بهبود كيفيت آب هاي سطحي و زير زميني از طريق توسعه اطلاعات

      در اين برنامه، مطابق با بيانيه هزاره , هدف تامين آب  سطحي تا سال 2015 به عنوان يك هدف كوتاه‌مدت تصريح شده بود و آمايش ملي آب و اجراي برنامه ,  افزايش ظرفيت براي برنامه‌ريزي و مديريت مؤثر, وتوسعه و پيشرفت استراتژي‌هاي مديريت  جامع منابع آب براي نقاط بحران , فعاليتهاي ملي كوتاه‌مدت توصيه‌شده بود. در اين مكانيزم اجرايي ,  معرفي ارزش آب و ترويج مشاركت بخش خصوصي بعنوان يك ابزار براي گسترش دادن مديريت مؤثرآب شناخته‌شده بود . در مورد برون منطقه اي و هم‌كاري ناحيه‌اي در بخش آب، برنامه اي براي تامين تكنولوژي وكمك مالي, مخصوصاً درنواحي كه نظارت بر كيفيت آب ، عمليات فاضلاب، استفاده دوباره آب, چرخه هيدرولوژي , بازيابي آب , ايجاد بانك اطلاعاتي, منابع غيرآلوده , تكنيك پاكسازي براي رودخانه ها و درياچه ها،تهيه شده بود و اين برنامه نيزتوسعه مبادله اطلاعات و انتقال تكنولوژي و شناخت ناحيه وبرون ناحيه اي و برنامه هاي حفاظت از آب را نيزدر برمي گرفت .

      در نوامبر 2001، كمسيون اقتصادي اجتماعي آسيا و اقيانوسيه،1 با همكاري ساير سازمان‌هاي بين‌المللي و ناحيه‌اي، چارچوب منطقه اي پم پن را براي توسعه پايدار بعنوان بند يازدهم بيانيه از مجموعه بحث‌ها ي مهم مربوط به  فرايند آماده سازي منطقه اي در نشست ژوهانسبورگ تدوين نمود كه در اين چارچوب انتخاب شده منابع آب شيرين به عنوان يك سياست كليدي در نظر گرفته شده و يك برنامه عملي و اجرايي ارائه شده بود و نيزبه تامين آب درآسياي مركزي و دولتهاي جزيره اي كوچك توسعه يافته كه با كم آبي مواجه است, توجه ويژه نموده بود و امروز ابتكار عمل فعاليتهاي برون منطقه اي روي منابع آب شبرين و اجراي خط مشي و پافشاري دولتها براي مواظبت عمده از منابع آب و توسعه پايدار بعنوان يك احتياج انساني جاي خوشحالي است .

2-2- سياست بانك توسعه آسيا

      سازمانهاي مالي همچون  بانك جهاني و بانك توسعه آسيا2 , سياست هاي مالكيتي آب , مبني بر شناخت احتياجات ضروري براي رسيدن به اقتصاد بخشي و جامع در بخش آب را تنظيم كردند .

      درسياست بانك توسعه آسيا , هدف بطور بديهي مكانيزه شده بود همچنين جستجو براي توسعه مفهوم آب از لحاظ زندگي اجتماعي و كالاي اقتصادي جهت حمايت منصفانه از رشد اقتصادي و كاهش فقر كه از احتياجات فزاينده مديريت دقيق بود گتسترش  داده بود2 . در كنار سياستهاي كاهش فقر , بانك به همان خوبي سياستهاي توسعه آب توسط بخش خصوصي را نيز ارائه داده بود كه در هفت اصل كه به شرح زير بيان شده است :

1-  توسعه تمركز ملي روي ترميم و بهسازي بخش آب

2-  آموزش مديريت جامع منابع آب مبتني بر ارزيابي  منابع آب فراگير و متمركز كردن پشت سرهم سرمايه گذاري در حوزه هاي رودخانه

3-  اصلاح و توسعه خدمات تحويل آب , مشخصا ً  تهيه آب و مراعات اصول بهداشتي ( شهر وروستا )  , آبياري و زهكشي

4-  آموزش نگهداري وحفاظت از منابع آب و افزايش كارايي سيستم

5-  توسعه همكاري منطقه اي و افزايش استفاده متقابل از سهم منابع آب داخل و بين كشورها

6- تسهيل  مشاركت در مبادله بخش اطلاعات و تجربه  آب 

7- اصلاح نظارت

      بانك توسعه آسيا  در اصلاح و بهسازي بخش آب با چندين كشور در اين منطقه مثل كشور چين , LPD  , سري لانكا , ويتام , همكاري مي كند . اين بانك در كشور سري لانكا از تاسيس موسسه  منابع آب ملي1  با مشاركت اعضاي دولتي و غير دولتي پشتيباني مي كند كه اين موسسه منابع آب ملي2يك خط مشي وسيع وفراگير , شامل يك قانون و اصلاح و بهسازي بخش  سازماني , كه در هيئت دولت  تاييد شود آماده كرد .2 دركشور چين بانك آسيا به دولت در انجام مطالعات فراگير و جامع جهت انتخاب  استراتژيك براي بخش آب كمك مي كند . و اين بانك همچنان از كميته مشورتي فني در جنوب شرق آسيا در راستاي مشاركت جهاني آب جهت  تنظيم و اصلاح  برنامه كاري براي جنوب شرقي آسيا تهيه شده است  , حمايت مي كند.

 

3-2- فعاليتهاي منطقه اي مشاركت جهاني آب اقدامات سازمانهاي غير دولتي ( ان جي او1 )

      بعداز معرفي يك چارچوب عملي براي تامين آب درنشست جهاني آب2  , مشاركت جهاني آب3  فعاليتهاي منطقه اي را بجهت توسعه ازطريق تهيه برنامه مطابق با شرايط محلي تقويت  نمود, همچنين بواسطه كميته هاي مشورتي فني4منطقه اي مشاركت جهاني آب5 از مديريت جامع منابع آب  جهت شركت در فعاليتهاي  اجرا ي  در آسيا حمايت كرده , بطوريكه  در آسيا و كشور چين , جنوب و جنوب شرقي آسيا سه كميته مشورتي وجود دارد .

      با اين ابتكاركميته مشورتي فني جنوب شرقي آسيا 6يك موسسه مشاركت آب كشوري 7 براي مبادله اطلاعات و تجربه مديريت جامع آب  تاسيس كرد وكشور مالزي نيز قبلاً  موسسه مشاركت آب كشوري ايجاد نموده و  مشاركت كشوري را جهت شبكه ظرفيت سازي كسب نموده بود و در اكتبر سال 2001 , ساير اعضا ,كشورهاي چون اندونزي , فيليپين , تايلند , و ويتنام  ظرفيت شبكه  مشاركت خودشان را  در سال 2002 ايجاد كردند و اين كميته درجنوب شرقي آسيا از تدوين برنامه هاي عملي ملي اعضا حمايت مي كند و ظرفيت منطقه اي را براي مقابل با بحران آب در منطقه با افزايش فعاليتها فراهم مي كند.

 

 

ج-  سياست و برنامه هاي كليدي براي حفظ ونگهداري از منابع آب شيرين در آسيا و اقيانوسيه

      وضعيت آب در بسياري از مناطق دنيا بسيار خطرناك مي باشد  و آسيا و اقيانوسيه نيز در اين مورد هيچ تفاوتي با اين مناطق نخواهد داشت همچنان كه ما مي بينيم  آب در بسياري از قسمت هاي مناطق دنيا در شرايط بحراني چه از لحاظ  مقدار وچه از لحاظ  كيفيت قرار دارد . استفاده شديد ونا مطلوب از منابع محدود  آب ,  اكوسيستم آب شيرين را آسيب پذير نموده و منابع زمين را ويران خواهد كرد و نتيجه آن بحران  آب هموار  ادامه خواهد يافت . آلودگي آب بطوررايج ودر بسياري از موارد در مناطقي كه  تامين آب  و خسارات انساني بسيار شديد وسخت شده مشاهده مي شود  باعث عدم تعادل بين آب قابل دسترس و تقاضا شده و كشمكش براي آب  در اغلب و در تمام سطوح , بعنوان  مثال بين كشورها , بين شهرها و نواحي روستايي و ميان اعضاي جوامع بوجود آمده در كنار آن مصيبت‌هاي طبيعي از قبيل سيل و  خشك‌سالي  , بخصوصاً  فقرا ,  اغلب كساني  در نواحي حاشيه‌اي زندگي مي‌كند تهديد مي كند  و هنوزهم  منبع آب و سيستم هاي بهداشتي  احتياج به اصلاح دارد تا تمام مردم بتوانند از زندگي سالم و تواما با تندرستي  لذت ببرند.ولي  رشد مداوم جمعيت و اقتصاد در مناطق, بحران آب را مطمنئا تشديد مي كند  و آن يك مانع اصلي و عمده  در برابر توسعه پايداراست.

      قابل ذكر است كه  ريشه بحران جاري آب عدم استفاده  پايدار وعدم  مديريت منابع آب وبه طبيعت متنوع آب، سياست اقتصاد بخشي بستگي دارد پس بايد بيشتر روشهاي جامع اتخاذ شود واين روشها جايگزين اقتصاد بخشي متداول شود و  براي مقابله با تغييرات و مسائل پيچيده آب , نقاطي به شرح ذيل اشاره ميشود كه بايد در عملي كردن و تحققي نمودن مديريت توسعه پايدار آب بايد مورد توجه قرار     گيرد :

 

1- ارزيابي

  • ارزيابي  كميت وكيفيت آب

      دراين فرايند برنامه ريزي و اجراي سياست آب , ارزيابي كيفيت آب يك عنصري اساسي و ضروري است . مطالعات اخير پيش بيني  نموده  بحران منابع آب در آينده باعث  مي شود كه در بيشتر مناطق و كشورهاي اقيانوسيه, سياستهاي ويژه جهت برنامه ربزي و مديريت وارزيابي آب تعيين  شود . ارزيابي كيفيت آب در روي زمينه هاي مقرر همچنان براي برنامه ريزي مناسب و مديريت آب ضروري است .

  • ارزيابي جامع منابع آب در يك حوضة‌ رودخانه (بسترهم بافت) 

      ارزيابي جامع مديريت منابع آب  يك فرايند  براي اصلاح وبهبود  مديريت رايج غير پايدارآب است .براي كمك به  ارزيابي جامع مديريت منابع آب ضروري است كه  ارزيابي جامعي از  منابع آب  و روش  اداره منابع آب دربستر حوضه هاي رودخانه اي كه از شكل و يژگيهاي طبيعي يكسان دارند صورت  گيرد واين  ارزيابي  به ما درك بهتر ازرابطه متقابل بين آب وكاربري زمين, و يك محيط  پيشرفته و با توسعه پايدار خواهد داد .

·       ارزيابي  اجتماعي-اقتصادي نقش آب در توسعه پايدار

      همچنانكه آب با جنبه هاي مختلف زندگي انسان ارتباط دارد , ضروري است تا نقش هاي آب نه فقط روي محيط بلكه روي نظريه اجتماعي ـ اقتصادي تعيين نماييم . شدت تغيير كاربري اراضي ( شامل گسترش نواحي شهري )  يكي از راههاي كليدي ارزيابي جامع براي نواحي مورد نياز است .دراين راستا بايد تاثير  بحران آب براي مناطق فقير مورد مطالعه قرار گيرد .

 

 

·       پيش بيني راههاي مبارزه با آسيب پذيري ,ناشي از تغييرات آب وهوايي

      فراهم‌بودن مقدارآب درناحيه در معرض عوامل  متغييرآب و هوايي است .حداكثر حوادث مثل سيل و خشكسالي , همچنان افزايش درجه حرارت و وجود مناطق حاره درآسيا , در ايجاد تغييرات آب وهوايي موثر است .  براي مقابله با آسيب پذيري ,نياز به  ارزيابي علمي و پيشرفت توسعه است  .

·       ارزش و بهاي آب

      همچنان آب يك منبع خيلي كمياب است , قيمت گذاري ارزش كامل آب بعنوان يك راه و روش مديريت آب شناخته مي شود , به هر حال قيمت گذاري ارزش كامل مي‌تواند  فقرا را مجبور كند هزينه  بيشتر براي دسترسي كافي به خدمات آب پرداخت كنند . به علاوه، آب فقط از يك لحاظ اقتصادي را نبايد ارزيابي شده باشد بلكه از جوانب اجتماعي و محيطي مورد ارزيابي قرار گيرد . در اين مورد، تشخيص ارزيابي قيمت و بهاي آب(هر دو مورد اجتماعي-اقتصادي و محيطي) براي قيمت‌گذاري مناسب و درست و تخصيص عادلانه آب لازم و ضروري است .

 

2- برنامه ريزي

·       افزايش مديريت جامع منبع آب با مناظر و چشم انداز‌هاي محلي

      مديريت جامع منابع آب يك روش مهم و كليدي در استفاده پايداراز آب است . با وجود اين روش مديريت جامع منابع آب به اجزاو بخشهاي ديگري و به نيازها و شرايط محلي  بستگي دارد .

 

 

 

·       تقويت مديريت وبرنامه ريزي استراتژيك

      چالشها در مديريت منابع آب مي تواند يك از راه‌هاي دستيابي جديد در برنامه‌ريزي استراتژيك و مديريت باشد كه مورد قبول دست اندركاران مديريت منابع آب قرار گرفته است 1مديريت و برنامه‌ريزي استراتژيك  درزمينه ساخت تغييرات داخلي سريع  به بخش آب كمك مي‌كند ولي  منابع زيادي جهت  موفقيت مديريت لازم است نياز به كمك هيئت حاكمه است كه  اغلب به  يك بصيرت ريشه‌دارمتكي است تا با شروط روشن به موضوعات تعريف شده دست‌يابدكه بصورت جداگانه  نسبتاً هدف مصصم براي هيئت حاكمه و حكومت ها است  .

·       اصلاح سازمان هاي وابسته به آب 

      سياست آب نبايد در مفاد و متن آب مطرح شود . آن بايد در ارتباط با سياست نواحي چون كاربري زمين , تامين غذا , حفاظت محيط , كاهش فقر مطرح شود و يك گروه ملي  براي تنظيم و بررسي سياست آب با مشاركت گروهاي مرتبط آب بايد در هر كشور ايجاد شود و لازم است اين نوع گروهها در سطح محلي نيز ايجاد شود .

3- مديريت و اجرا . 

·       تهيه منابع آب كافي و سيستم هاي بهداشتي

      منابع آب كافي و سيستم هاي بهداشتي از احتياجات ضروري براي مناطق هستند .توسعه و پيشرفت زيربناي خدماتي آب  بايد سرعت تغييرات جمعيتي را حفظ , و برنامه اي  فراهم بكند كه خدمات مورد نياز به تمام مردم  مخصوصاً فقرا فراهم شود.

 

·       برسي سياستهاي مديريتي تقاضا آب

      سياستهاي آب در صدد تامين آب براي تمام مردم متمركز شده است . با وجود اين , براي غلبه به كم آبي , آب ذخيره شده و نيز استفاده موثر از آب بايد توسعه داده شود و  سياست آب بايد با جهت نيازها تا اندازه اي با روش تامين سنتي آب  در جهت مديريت تطبيق داده شود 

  • تخصيص منابع مالي كافي در بخش آب

      فقدان منابع مالي مانع عمده در اجراي سياستهاي آب است . بدون وجود يك بودجة‌ كافي، تامين آب و امكانات بهداشتي  بخصوص نمي‌تواند توسعه‌يافته باشد و يا خوب ادامه پيدا كند  براي اطمينان از تامين  منابع مالي ، معرفي قيمت بهبود سيستم ها و خصوصي‌سازي , راه‌حلهاي ممكن هستند، با اين پيش بيني هاي احتياطي براي  چنين خدماتي قيمتها بايد در حد استطاعت براي فقرا فراهم‌شده باشد . بخش دولتي بايد سوبسيدهاي جهت  تامين آب براي فقرا را تهيه بكند.

·       ترويج همكاري با شركت بخش خصوصي

      اساساً بخش عمومي بايد نقش اساسي در مديريت آب داشته باشد . همچنين  مشاركت بخش خصوصي بايد در مديريت آب تشويق شود .

·       تسهيل عدم تمركز

      قابل ذكراست كه عدم تمركز , برنامه‌ريزي و مديريت مؤثر را ترويج مي‌دهد و شركتها  را به وسيله شرايط مختلف تشويق مي‌كند.در بسياري از كشورها مديريت محلي آب بر عهده 14 نهاده محلي است , اما عدم تمركز بدون پايه هاي مالي شايسته و اجراي ظرفيت با عث كاهش  مزاياي عدم تمركز است و براي حمايت و تقويت مكانيزم عدم تمركز بايد افزايش ظرفيت مديريت محلي مورد توجه قرار گيرد .

·       ترويج و اجراي  مؤثر و كارآمد قوانين ومقررات كنترل  آلودگي آب

      در بسياري نواحي (كشورها) , تامين آب به قوانين ومقررات قبلاً وضع شده است ارتباط دارد , با وجود اين اجراي اين قوانين و مقرارت  اغلب ضعيف و بي نتيجه است . براي اتخاذ اقدامات محكم , قوانين  و مقررات  بايد تجديد نظر گردد و از لحاظ اجرايي پايه هاي محكم و قوي داشته باشد تا با تقويت چنين مكانيزمي تا توسعه,  اجراي آسان داشته باشد .

·       معرفي تكنولوژي و روشهاي مصرف حداقل آب در كشاورزي

      بخش كشاورزي يكي از راههاي كليدي در استفاده مطمئن و پايدار از آب است و برا ي ايجاد تعادل بين غذا و تامين آب با تكنولوژي و روشهاي توليد غذاها , كه متداول و رايج هستند به  حداقل آب مورد نيازمند است و بايد روشهاي بومي براي دخيره آب در فعاليتهاي كشاورزي و اندازه مصرف حداقل آب همچنين  روشهاي آبياري , چون آبياري قطره اي و تحت فشار , بايد مورد تشويق قرار گيرد .

·       آمادگي براي تامين حسارتهاي مصيبت هاي فاجعه آميز

      مصيبت‌هاي طبيعي اجتناب‌ناپذير هستند .براي ايجاد امنيت اساسي  در حوادث عير قابل كنترل بايد آماده بود و با ايجاد  شبكه‌ هاي كشوري , يا سيستم بيمة‌ ناحيه‌اي تا بتوان مصيبت ديدگان (از مصيبت هاي فاجعه آميز) را پشتيباني كرد .

  • تهيه روشهاي اجراي

      روشهاي اجراي  بايد فقط در نواحي كه الويت دارد مورد توجه قرار گيرد در غير از اين , روشها و سياست ها كه عملكرد موثري نخواهد داشت .  براي مثال بهسازي در منابع آب بدون كنترل مناسب تقاضا آب صرفاً منتج به افزايش مصرف آب خواهد شد . حتي اگر يك روية‌ آبي ملي خوب و يك طرح عملي تدوين‌شده باشد  بدون اجراي عملي نمي‌تواند كاربرد باشد.قيمت‌گذاري آب بدون ارزيابي درست از ارزش آب باعث خواهد شد كه از دسترسي مردم فقير , به خدمات آب جلوگيري بكند.براي افزايش موثر مديريت آب , سياستها بايد اجرايي بوده باشد و برنامه نهيه شده مطابق با و يژگيها و شرايط محلي و ملي ويژه باشد .

4- تقويت و پشتيباني از اقدامات :

·       افزايش آگاهي عمومي و افزايش مشاركت همه گروهها  دراجراي فرايندهاي  تصميم‌گيري

      موضوع آب به دقت رفتار مردم , كساني كه از منابع استفاده مي كنند بستگي دارد . بدون درك وفهم مردم تشريح موضوع آب , سياستهاي اجرايي نمي تواند موثر باشد .مشاركت عمومي در تضمين توسعه  و پيشرفت جامع آب و مديريت برنامه ‌ريزي و اجرا , بسيار تعيين كننده است و براي  افزايش آگاهي در تمامي سطوح , گفتگو ميان گروهها دست اندركار آموزش داده شود  و از شيوه هاي مشاركتي حمايت گردد .

·       گسترش طرفيت ساختاري در سياستهاي اجرايي

    برنامه ريزي و مديريت نمي تواند درغياب كاركرد شايسته و مناسبت تكنولوژي كار موثري انجام دهد . براي مثال اغلب گزارشات بيان كننده اين است كه بعلت فقدان تكنولوژي مناسب براي نگهداري آب بهره برداري شده باعث مختل شدن استفاده مناسب خدمات آب در توسعه كشورها شده است بنابراين ايجاد ظرفيت براي تحت پوشش قرار دادن تمام جنبه هاي اجراي سياستها ضروري است.

 

 

5- همكاري منطقه اي و بين اللملي

·       ترويج همكاري منطقه اي و بيرون منطقه اي

      شناخت اشتراكات و اطلاعات درباره آب در سطح ناحيه‌اي و برون ناحيه‌اي , اقدامات  ملي ترويج خواهد داد. گردآوري و توزيع روشها در رابطه سياست آب و مديريت به اندازة‌ دانش فني مرتبط با مسائل آب در تسهيل كاهش تنش هاي محلي را مي‌تواند موثر باشد .

·       تشويق تكنولوژي ارتباطات 

      تكنولوژي ارتباطات بايد وضعيت اخير را توسعه دهد وشناخت تكنولوژي مناسب با شرايط محلي ضرورت دارد . درآسيا , زمينه  تكنولوژي و روش فني ,‌ بيشتر از آب در توليد غذا موثر است و يكي از بزرگترين نيازهاي ضروري است و برنامه هاي ايجاد ظرفيت دركنارتكنولوژي ارتباطات تاثير عمده         دارد .بنابراين  مساعدت مالي و تكنيكي , بويژه براي زير ساخت توسعه و مديريت خدمات آب بايد همچنان توسعه داده شود .

 مديريت حوزه روخانه بين المللي

      يابد همكاري مشترك در حوزه هاي  رودخانه بين‌المللي تشويق گردد ، همكاري و تشريك مساعي اعضا از قبيل كميته آب  بايد با برنامه هاي تهيه شده هماهنگي داشته باشد .

       در زمينه بافت ناحيه‌اي، توجه مخصوص  بايد به دو جنبه اجتماعي , در مديريت آب شامل : فقر , شهرنشيني شود  از آنجا كه مردم فقير تحت تاثير تمام جنبه هاي وابسته به بحران آب , شامل تهيه غذا , تامين آب آشاميدني و سيستم هاي بهداشتي و تخريبي محيطي قرار مي گيرند .در مناطق آسيا و آقيانوسيه تقريباً 70 درصد مردم فقير دنيا زندگي مي كننند , نيازهاي اين طبقه فقير بايد عمدتاً در توسعه آب و سياستهاي مديريتي منعكس شده باشد و سياست منطقه اي آب بايد در صدد تخفيف روش فقر باشد , همچنين مهاجرت و تغييرمكان‌هاي جمعيتي شديد  از نواحي روستايي به نواحي شهري  احتياج به  بررسي‌ سياستهاي رايج دارد و اين تغييرات جمعيتي از ساختار توسعه آب پيشي مي گيرد  و كم آبي و آلودگي تشديد مي كند , عاقبت موجب وخيم شدن فشار به منابع زمين و اكوسيستم آب شيرين مي شود . بنابراين امروزه تشريك مساعي و هماهنگي توسعه شهري و روستايي بعنوان كليدي براي تحقق بخشيدن به توسعه پايدار آينده در منطقه در آمده است . به علاوه , گسترش نواحي شهري تسريع يافته و تبديل زمينهاي كشاورزي و جنگل به نواحي شهري منجر به تغيير سيكل هيدرولوژي شده است . پس توسعه آب و سياستهاي مديريتي بايد همچنان تغيير كاربري زمين تثبيت كند .

هدف از سياست آب در سالهاي اخير معرفي طبيعت متنوع و نقش هاي آب مي باشد  و مذاكرات  بين المللي مناطق اصلي را براي عمل مشخص كرده است و راه حل , چگونگي اقدام براي جابجايي مردم و نحوه ارزش گذاري آب  جهت مصرف عادلانه مردم و محيط زيست مي باشد .

<references>        منابع

1- ADB 2001, “Water for All: The Water Policy of the Asian Development Bank

2- ESCAP 2000, “State of the Environment in Asia and the Pacific Region 2000”

3- ESCAP 2001, “Selected Issues Relating to the Work of the Committee on Environment and    Natural Resources

4- Development: Improving Accesss to Water Supply and Sanitation Service in Asia and the Pacific” (E/ESCAP/ENRD(3)/2 August 3, 2001)

5- ESCAP/MCED(a) 2000,”Regional Action Programme for Environmentally Sound and Sustainable Development, 2001-2005”

 6- ESCAP/MCED (b) 2000, “Vision for the Twenty-first Century: Ministerial Declaration on Environment and Development in Asia and the Pacific”

7- UNEP 1999, Global Environment Outlook 2000, Earthscan Publications Ltd.

8- World Water Council, 2000, World Water Vision, Earthscan Publication Ltd.

9- WHO, World Health Report 1999

10-  WHO/UNICEF, Global Water Supply and Sanitation Assessment 2000 Report, 2000

11- World Resource Institute, World Resources 2000-2001

 

 



+ نوشته شده در  ۸۶/۰۱/۱۹ساعت 9:44  توسط ابوالفضل مددی  |  آرشیو نظرات


بابک قهرمان استقلال ایران از سلطه اعراب

بابک قهرمان استقلال ایران از سلطه اعراب

بابک در دهکده بلال آباد از بلوک میمد متولد شد توسط جاویدان به کوهستان بذ برد شد و بعد از برزگ شدن و مرگ جاویدان جانشین او شد و رهبری خرمدینان به عهده گرفت و با همکاری مسلمانان آذربایجان با سلطه اعراب مبارزه خود را آغاز کرد . اولین نبرد با اعراب در شهر مرند صورت می گیرد به شکست اعراب منجر می شود . سپس شهر اردبیل را فتح می کند . جهت مقابله با سپاه اعزامی و کمک به مردم همدان که علیه اعراب شوریده بودند سپاهی تحت فرماندهی یکی از فرماندهان (معاویه )خود به همدان گسیل می دارد که دربین راه تبریز و همدان از افشین فرمانده سپاه اعراب شکشت می خورد و بابک جهت جبر ان شکست سپاهیان خود سپاه دیگری تحت فرمانده ی عصمت به کمک معاویه می فرستد ولی او شکست خورده و کشته می شود . بدین ترتیب بابک نیز نروهای خودرا از ادبیل عقب کشیده به قلعه بذ بر می گردد . و افشین نیز تا نزدیکی قلعه پیشروی می کند و بابک نیز جهت دیافت نیروی کمکی به روه شرقی سفر می کند تا از روم درخواست نیروی کمکی می کند و عهدنامه ای با او امضاء می کند و به قلعه بذ بر می گردد. و افشین هم مدت هفت ماه در کنارهای قلعه اردو می زند و منتضر حمله بابک می شود ولی بابک از درگیری با سرباز می زند تا سرما و  زمستان سپاه او را از پا درآورد و معتصم که منتظر پایان کار بابک بود و خبری از پیروزی افشین به او نمی رسد و خلیفه سپاه دیگری تحت فرماندهی بغای کبیر که سردارترک بود به یاری افشین می فرستد و بغای کبیر از افشین می خواهد به بابک حمله کند ولی افشین سرباز از حمله به بابک خودداری می کند و بغای خود به تنهای به او حمله می کند و جهت نبرد به هشتادسر حرکت کرده ولی خود را درمحاصره سرخپوشان می بیند و از آنها شکست می خورد سپس بابنک در یک فرصت مناسب به افشین تاخته و او را تا اردبیل عقب می راند و افشین بعداز این واقعه بغای را مورد عتاب قرار می دهد و از او می خواهد که به بغداد رفته از خلیفه درخواست نیروی کمک کند . بعداز نبردهای متعدد افشین پسر بابک را به اسارت در می آورد و افشین جهت جنگ با بابک به روشهای اختفا کردن نیروهای خود در تنگه ها و دره ها می پرداخت و جهت به زانو درآوردن بابک دست به محاصره قلعه می زند و به دنبال شکست نیروهای بابک ، بابک جهت نجات نیروهای محاصره شده خود درخواست ملاقات باافشین را می کند و افشین نیز دستور توقف جنگ راصادر می کند و افراد محاصره شده توسط اعراب به سوی قلعه بابک برمی گردند . از بابک نامید می شوند ولی بابک به انها گفت من هرگز به انها تسلیم نمی شوم بلکه می خواستم با این حیله شمارا نجات دهم سپس بابک به نیروهای خود دستور داد که لباس عادی بپوشند ومثل همه کشاورزان به روستاها و شهرهای خود بازگردند و سپس خود همراه با همسر و معاویه راهی ارمستنان شدند تا از روم کمک بخواهند ولی در ارمستنان به علت خیانت سهل که کدخدای ده بود به دستهای اعراب افتادندو به سامرا متقل شدند و معتصم دستور داد دستهای او را قطعه کنند و افشین نیز به پاداش این پیروزی خلیفه حکمران حلوان تا آذربایجان شد و بدین ترتیب به زندگی قهرمان استقلال ایران توانسته بود طی بیش از 20 سال پرچم مبارزه را برافراشته بود پایان دهند و این قهرمان ایران که در آذربایجان و به کمک مردم آن و با تکیه بر سلسله جبال سهند و سبلان  شهید راه استقلال ایران گردید و راه مبارزه را به ایران نشان داد و که بعداز گذشت 3 قرن ایران موفق شدند که بر اعراب پیروز شوند و تحت فرماندهی احمد بویه وارد بغداد شوند و شعار ایرانیان که بعداز مسلمان شدن شان ، اشهد ان علی ولی ا.. و حی الاالخیر العمل بود بر مساجد بغداد بخوانند و نزدیک به 2.5 قرن اعراب را زیر سلطۀ خود نگه دارند و آرامگاه حضرت علی وحضرت امام حسین و سایر ائمه را بسازند ،که یادشان گرامی باد .

گردآوری :

ابوالفضل مددی کارشناس ارشد جغرافیا          

+ نوشته شده در  ۸۶/۰۱/۱۹ساعت 9:23  توسط ابوالفضل مددی  |  آرشیو نظرات

 



- بانك توسعه آسيا         Asian Development Bank 20001 (ADB)  1-

 

1- economic and social commission for asia and the pacific (ESCAP)

2- Ministerial Conference on Environment and Development (MCED)

بانك توسعه آسيا         Asian Development Bank 2001 (ADB)  2-

1 - united nations environment programme(UNEP, 1999) برنامه زيست محيطي سازمان ملل متحد

1 -World Health Organization ,2000 (WHO ) سازمان بهداشت جهاني

 

2  - economic and social commission for asia and the pacific (ESCAP, 2001)

 كمسيون اقتصادي – اجتماعي آسيا و اقيانوسيه 2001

 

3 -  گرفتاري بخش خصوصي در مقياس بزرگ  در كشور چين , هندوستان , مالزي , فيليپين , تايلند   (ESCAP,2001)

1 - Asian Development Bank 2001 (ADB) بانك توسعه آسيا                                     

2- People’s Republic of China (PRC)                جمهوري خلق چين   

 

 بانك توسعه آسيا         Asian Development Bank 2001 (ADB)  1, 2-

 

1- Biological oxygen demand

3 - united nations environment programme(UNEP, 1999) برنامه زيست محيطي سازمان ملل متحد

4 - Organization For Economic Cooperation and Development (OECD)

بانك توسعه آسيا         Asian Development Bank 1997 (ADB)  5-

 

 

 

 

 1- economic and social commission for asia and the pacific (ESCAP) ماه  مي2000 كمسيون اقتصادي – اجتماعي آسيا و اقيانوس كبير

 

1- Mal del Plata to Dublin and Rio

 

1- از آنجا كه  هيچ تعريفي صريح از مديريت جامع منابع آب نيست اما تعريف مشاركت  جهاني آب  اكنون به شرح زير  است . اين تعريف بصورت عمومي ارائه شده : مديريت جامع آب پروسه ها ي است كه هماهنگي توسعه آب, زمين و منابع وابسته به آن گسترش داده  تا حداكثر رفاه اقتصادي و اجتماعي را ايجاد مي كند در يك راه مساوي بدون سازش اكوسيستم حياتي پايدار .

 

2- - Integrated Water Resource Management (IWRM)   مديريت  جامع منابع آب

 

1- Commission on Sustainable Development (CSD)

2- World Water Forum  (WWF) 

نشست جهاني هرسه سال بوسيله كمسيونهاي جهاني براي آب برگزار مي شود و  شورا آب ماموريت يافت در سال 1996 با مشاركت گروه متخصص از سازمانهاي بين المللي كه با مديريت آب ارتباط داشته باشند و اهداف نشست جهاني آب WWF براي براي بحث جهاني مسائل آب شيرين با مشاركت بخش هاي وسيع  وبا همكاري متوليان  موضوعات آب شيرين , دول , سازمانهاي بين المللي و سازمان غير دولتي NGOs) )  تحقق پيدا مي كند و اكنون نقش هاي نشست ها و گفتگوهاي جهاني آب شيرين مهم هستند و براي تامين آب ساكنان جهان و - توجه براي آب , حيات , و محيط ,  

 

 

 

2 – كمسيون شامل 20 شخص متخصص موضوع آب كه تشكيل جلسه داده بود بوسيله شوراي جهاني آب در سال 1998 كه اين ديدگاه را براي مديريت آب توسعه داد در قرن 21

3 – بسوي تامين آب , چارچوب براي عمل

4- مشاركت جهاني آب يك شبكه بين المللي باز كه تمام سازمانهاي درگير مديريت منابع آب , شامل اعضاي بين المللي و ملي . ماركت ايجاد شده جهت پاسخگويي به مديريت جامع منابع آب بخاطر مركريتشان و كميته مشورتي فني و بخاطر شركتهاي شبكه اي زير گره ويژه . 

   Global Water Partnership (GWP)

 

 

5 - چارچوب به معني box  گرفته شده است .

2- Ministerial Conference on Environment and Development (MCED)

 

3- economic and social commission for asia and the pacific (ESCAP),2000

 

1- Integrated Water Resource Management (IWRM)   مديريت  جامع منابع آب

2- Asian Development Bank (ADB,2001)

  بانك توسعه آسيا  , 2001

1- National Water Resource Authority (NWRA) 

 

2- By the Cabinet in 2000

1- NGO سازمان غير دولتي

 

2- World Water Forum  (WWF) 

 

4- Technical Advisory Committee

5- Global Water Partnership

6-Southeast Asia Technical Advisory Committee (SEATAC)

1- strategic planning and management (SPM))  

ابوالفضل مددی بازدید : 107 دوشنبه 08 تیر 1394 نظرات (0)

 

قهرمانان اسلام در گذشته و در حال حاضر


 

1-       بعد از شکست مسلمانان از مسیحیان در اولین جنگ صلیبی در سال 1099 میلادی و تشکیل حکومت صلیبی در فلسطین قهرمانی در جهان اسلام زمام امور را در موصل و حلب بدست گرفت از سال 524 هجری شروع به نبرد جهت عقب راندن صلیبیون از شام و فلسطین نمود این قهرمانان عمادالدین زنگی و سپس پسرش نورالدین زنگی و برادرش سیف الدین غازی بودند که صلبیون را به ستوه آوردند و زندگی را برآنها تلخ نمودند و جنگی مقدس را شروع کردند که نتیجه آن پیروزی مسلمانان بود ، این قهرمانان 45 سال از عمر خود را در جنگ با مسحیان سپری کردند و زمینه را برای پیروزی صلاح الدین ایوبی و فتح فلسطین را فراهم کردند

2-       در حال حاضر قهرمان این قرن سید نصرالله می باشد وی موفق شد که در یک نبرد نابرابر در یک جنگ 30 روزه سپاه صهیونیستها را زمین گیر کند و ضرباتی بر آنها وارد کند وه در طول 50 سال از تشکیل این گروه وحشی می گذرد چنین ضربی ندیده اند

تاریخچه نبرد این قهرمان

1-    در سال 1982 اسرائیل تهاجم گسترده ای به لبنان آغاز کرد تا دروازه های بیروت پیشروی نمود تمام گروهای فلسطینی و لبنانی در مقابل این تهاجم از خود مقاومتی نشان ندادند و در این تنها گروهای اسلامگرا برای جنگ وارد بیروت شدند و این گروهها به ناچار برای رسیدن به بیروت از راه دریا از جنوب وارد بیروت شدند زیرا کلیه راهها به تصرف اسرائیل  درآمده بود اما اولین مقاومت عمده در منطقه خلده در مدخل ورودی بیروت در جنوب این شهر توسط جوانان شعیه با اسلحه سبک و شعار الله اکبر اغاز شد توانستند اسرائیل را در این قسمت متوقف کنند

2-    نبرد دیگر این گروه با ارتش لبنان در سال 1983 بود که در فاصله 24 ساعت 13 هزار ارتش لبنان علیه این گروه وارد جنگ شدکه با مقاومت دلیرانه این ارتش زمین گیر کردند  و در این 36 سرباز گشته و 160 سرباز زخمی و 2 سرباز امریکایی و چهار سرباز فرانسوی کشته شدند. سرانجام این گروه در سال 1984 نیروهای چندملیتی از لبنان اخراج کردند واردجنگ علیه اسرائیل شدند و اسرائیل تا کمربند امنسیتی که خود ایجاد کرده بود عقب به رانند . بعداز این پیروزی متاسفانه دچار اختلاف شدند و دولت سوریه و امل جنگی را علیه انها شروع کردند که تلفات آن 2500 کشته و 5000 زخمی برای طرفین بود و این گروه تصمیم گرفتند که ضرباتی هم به سوریه وارد کنند ولی رهبران ایران جلو عملیات آنها را گرفتند ریزا این اختلافات به نفع اسرائیل تمام می شد و این گروه پس از بازساری خود در 1991 عملیات خود را از سرگرفت وارد نبرد در کمربند امنیتی شدند و سه سرباز اسرائیلی گشتند . اسرائیل ها در سال 1992 رهبر این گروه ترو کردند رزمندگان حزب ا.. برای انتقام 200 موشک به سمت مواضع ارتش اسرائیل شلیک کردند تلفات سنگین بر آنها وارد کردند ودر سال 1993  مجددا به کمربند امنیتی حمله و 9 سرباز اسرائیلی کشتند و دولت اسرائیل نیز شروع به بمباران جنوب لبنان نمود که 150 نفر کشته و 500 نفر مجروح و 250 هزار نفر آواره شد حزب ا.. هم شروع به موشک باران شما فلسطین نمود که  باعث فرا 200 هزتر نفر گردید و اسرائیل متحمل خسارت های اقتصادی فراوان شد و مردم لبنان هم از مقاومت حمایت کردند و مجددا حزب ا.. لبنان 20 روز پس از پایان عملیات مجددا واردکمربند امنیتی اسرائیل شدند 6 نظامی اسرائیل کشتند و این عامل باعث حمایت دولت لبنان از گروه مقاومت شد و دولت شهدای آنها شهدای وطن اعلام کرد 

3-    جنگ شانزده روزه یا عملیات خوشه های خشم که در 1996 از سوی اسرائیل آغاز شد و فاجعه قانا آفرید که در آن 100 نفر کشته شدند و حزب ا.. در پاسخ به حملات شهرکهای یهودی نشین شمال اسرائیل به شدت زیر آتش موشکهای خود قرار داد و بخش وسیعی از شمال فلسطین زیر آتش خود قرار داد و موج عظیمی از آوارگی در میان ساکینی شمال اسرائیل ایجاد کرد و چنان ضرباتی محتمل شد اسرائیل در روزهای پایان جنگ از تمامی اهرمهای فشاراز جمله اتحادیه اروپا ، جهت توقف جنگ استفاده کرد و دمشق صحنه حضور هیئتهای ایرانی و روسی و فرانسوی و امریکایی شده بود و اسرائیل متعهد شد که به مناطق مسکونی حمله نکند و حزب ا.. این حق را برای خود نگه داشت در صورت حمله اسرائیل شهرکهای  شمال فلسطین منهد م خواهد کرد .

4-    شکست دیگر به دام افتادن کماندو های اسرائیل دررسال 1997 بود در منطقه مین گداری شده افتاندند 12 نفر کشته و 4 نفر زخمی شدند و یک جسد در محل باقی مانده بود این جاسوس که اسرائیلها  را به تله انداخته بود مامور حزب ا.. بوده است

5-    سرانجام افسانه شکست ناپذیری اسرائیل فروریخت ود سال 2000 نیز مزدوران لحد از جمله عقل هاشم مرد شماره دو ارتش لحد کشته شد و باعث نابودی این مزدوران  گردید و باراک برای نجات انها دستور بمباران لبنان صادر کرد که باعث خشم اعراب ازجمله مصر و عربستان گردید و این دو کشور حمایت خود را از حزب ا.. اعلام کردند  این مقاومت باعث شد که اسرائیل از لبنان بگریزد و مزدوران خود را نیز تنها به گذارد و این نیروها مجبور شدند خود را تسلیم ارتش لبنان یا حزب ا.. کنند     

6-    نبرد دیگر نبرد اخیر بود که طی 33 روز مقاومت لبنان و حرب ا.. باعث گردید که باردگی اسرائیل در منطقه خوار و ذلیل گردد .

پس اگر مقاومت زنگی ها مقدمات سقوط صلیبی ها فراهم نمود پس مقاومت حزب ا..نیز مقدمات سقوط آنها را آغاز نموده است زیرا این سنت تاریخ است که خداوند قومی را برقوم دیگر برتری می بخشد تا آنها را آزمایش کند ، آنان که دست به جنایت و خیانت زند و کودکان ونوزادان بکشند ، و از قومی که بعداز تسلط بر قوم دیگر با  آنها به عدالت و احسان برخورد کند و زمینه تحقق عدالت را برای قوم مغلوب  فراهم کند  مشخص شود و عبرت بشر گردد و قومی در این آزمایش پیروز خواهد شد که عدالت رعایت کرده است .پس ای یهودیان عبرت بگیرید راه خود را از صهیونیستها جداکنید زیرا سنت تاریخ برگشته منتظر خشم قظز ها وبیبرس و ناصرها باشید .          

 

 

ابوالفضل مددی بازدید : 3329 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

 

نظريه‌ مكان‌ مركزي‌(کریستالر):


گردآوری : ابوالفضل مددی

کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری

 نخستين‌ تلاش‌، براي‌ شرح‌ الگوهاي‌ مكاني‌ را «فون‌ تانن‌» انجام‌ داده‌ است. وی شهر بزرگی را  تصویر می کند که با دشتی بزرگ که حاصلخیزی یکنواختی دارد احاطه شده است . این شهر ، محدوده روستایی خود را از نظر کالا و خدمات تامین می کند و برای عرضه مازاد تولیدات کشاورزی نواحی روستایی بازار فراهم می سازد. هزینه های حمل و نقل اهمیت بسیاری دارند . در نتیجه ، کالاهای حجیم و سنگین ، در مجاورت شهر تولید می شوند. کالاهای سبک و کم حجم می توانند هزینه نسبتاً بیشتری داشته باشند، بنابراین در مکانهای دورتر ساخته می شوند . بدین ترتیب ، نظامی از دایره های هم مرکز، پدیدار می شود. با وجود نارساييهاي‌ آشكار این نظرية‌ به‌ عنوان‌ چارچوبي‌ براي‌ سياست‌ مكاني‌،کار فون تانن ،  بسياري‌ از جغرافي‌ دانان‌ و اقتصاد دانان‌ را به‌ مطالعه‌ و روند سازماندهي‌ زيستگاه‌ انسان‌ و ساختار سلسله‌ مراتبي‌ آن‌ واداشت‌(مهندسان مشاورهلند ،ص79-80).

یکی از علمی ترین ساخت سکونتگاهها که در بیشتر موارد ، برنامه های توسعه اقتصادی اجتماعی و بخصوص برنامه‌ ريزي‌ های استقرارگاههاي‌ روستايي‌ تحت تأثير قرار داده است، نظريه‌  مكان‌ مركزي‌  «والتر كريستالر» است که آن را در سال‌ 1933 در کتاب خود به نام «مكان‌هاي‌ مركزي‌ در بخش جنوبی‌ آلمان‌» منتشر ساخت، والتر در طرح نظریه خود از نظریات فن تونن، آفرلفرد وبر ، و انگلندر بهره گرفته است.وی در سال 1940 ، به همراهی اگوست لوش ، سازمان فضایی اقتصادی را تهیه کرد. هدف اصلی نظریه مکان مرکزی ، شرح و تبیین سازمان فضایی سکونتگاهها و حوزه نفوذ آنهاست.(شکویی، ص 379-380).هر چند که برخي‌ از مفاهيم‌ کلیدی توسط افرادی چون دیکنسن مطرح شده بود و اصلاحات زیادی توسط‌ لوش‌، بري‌ و گريسون انجام گرفته است ، اما این تئوری با نام کریستالر شهرت یافته است (کلانتری،ص 205 ). مدل‌ اصلی کریستالر متکی به اصل بازاریابی است . نتیجه کاربرد این اصل ،پدید آمدن روابط متقابل سلسله مراتبی بین مکانهای مرکزی است.مفاهیم کلیدی نظریه مکان مرکزی دامنه کالا و ارزش آستانه هستند که بطور ضمنی به سلسله مراتب سكونتگاهها‌ و مرکزیت یک مکان ویژه دلالت می کنند (مهندسان مشاورهلند، ص 80 ). 

 

 

 

مبنای نظریه های مکان مرکزی(centeral plase christaller) :

1-    یکسانی چشم انداز فرهنگی وفیزیکی،

2-    نواحی واحد نامحدود،

3-    قابلیت دسترسی یکسان مکانهای مرکزی در تمام جهات ،

4-    رفتار منطقی مصرف کنندگان.

البته چنین شرایطی در زندگی واقعی وجود ندارد ، طوری که می توان انتظار داشت انحرافهای مهمی از الگوی آرمانی مکرراً پدید آید(مهندسان مشاورهلند، ص 80 ).  

مکانهای مرکزی . مکانهای مرکزی یا میانی به نقاطی گفته می شوند که دارای پتانسیلهای بالایی از عرضه و تقاضا   هستند و از نظر مبادله ً فعالیتها و خدمات در حکم پایتختهای منطقه ای به شمار می روند.

مکانهای مرکزی ، عموماً مترادف است با شهرهای کوچکی که به صورت مراکزی برای جامعه های ناحیه ای خدمت می کنند و برای آنها کالاهای اساسی ، مانند تراکتور و خدمات اساسی برای درمان بیماریها فراهم می آورند. مکانهای مرکزی از لحاظ اهمیت متفاوتند . مراکز بالا دست کالا و خدمات بیشتری و مراکز فرودست خدمات و کالاهای کمتری فراهم می آورند، یعنی مراکز بالادست بقیه آنها را فراهم می کنند. نواحی مکمل (حوزه پسکرانه) ، مناطق هستند که بوسیله یک مکان مرکزی مورد استفاده قرار می گیرند.نواحی بالادست وسیعند و نواحی مکمل کوچک ، مراکز فرودست را می پوشانند. 

مدارس ، یک نمونۀ مناسب تشکیلات مکان مرکزی به شمار می روند.مدرسه ابتدایی ، یک مرکز فرودست محسوب می شود که به قسمت کوچک شهر یا یک جامعه روستایی خدمت می کند و تعداد آن در سطح استان بسیار است و فقط بچه هایی را تا فاصله چند مایلی را جذب کرده تحت تعلیم قرار می دهد.مدارس متوسطه ، دبیرستان ، دانشکده ها جز خدمات بالا دست است ، مراکز بالاتر آن را فراهم می کنند. تعلیم و تربیت ، تنها یک نمونه کالا و خدمات مرکزی است که به تشکیلات مکان مرکزی شخصیت و هویت می بخشد و به تمیز نفشهای مکان مرکزی یک سکونتگاه از دیگر سکونتگاهها کمک می کند.

کریستالر مرکزیت یک مرکز شهری را ، نسبت بین خدمات فراهم آمده در آنها و خدمات موردنیاز اختصاصی سکنه آن مرکز می داند. شهرهای دارای مرکریت بالا برای هر شهروند، خدمات بسیار و بالاتری و شهرهایی با مرکزیت فروتر ، خدمات معدودی فراهم می آورند.کریستالر متوجه شد که تعداد تلفن در تعیین دامنه کالای مرکزی موجود شهر، می تواند شاخص خوبی باشد. و ضمن استفاده از آمار تلفن میزان مرکزیت شهر را معادل تلفن های شهر منهای جمعیت آن ضربدر متوسط تعداد سرانه تلفن در ناحیه تابعه شهر تعریف کرد . بنابراین ، شهری با 25 هزار نفر جمعیت و 5 هزار تلفن در ناحیه و تنها یک یک تلفن برای هر پنجاه نفر دارای شاخص (یک و پنجاهم)5000- 25000 یا 4500 است.از این رو، شاخص مذکور اصولاٌ اختلاف بین سطح مورد انتظار خدمات و سطح عملی خدمات را در مرکز اندازه گیری می کند(هگت،1375، ص 191-192).

کریستالر سکونتگاهها را در سطح ملی به مکانهای مرکزی رده بالاتر ، ردۀ پایین تر ، پایین ترین رده و مکانهای مرکزی معین طبقه بندی کرد .آنگاه ، مرکزیت یک مکان ، اهمیت نسبی خود را در رده بندی سلسله مراتب منعکس می کند (مهندسان مشاورهلند، ص 81).        

کریستالر متعقد است که مکانهای مرکزی می توانند نتیجه اصل جدایی مسائل اجتماعی باشند . مراکز مهم اداری و مراکز تابعه آنها، برای تسهیلات اداری ، که لزوماً دنباله رو منطق اقتصادی نیستند ، طراحی شده اند . به همین نحوه شهرهای مرزی را که عمدتاً برای هدفهای دفاعی بناشده اند، می توان به گونه ای مستقر کرد که دارای حوزه نفوذ چندان وسیعی نباشند(مهندسان مشاورهلند، ص 83) .

اصول نظریه کریستالر

1-          وجود دشت یکنواخت که در آن به طور یکسان ، حمل ونقل به همه جهات به آسانی امکانپذیر است . در این دشت ، تنها یک وسیله نقلیه کار می کند .

2-          جمعیت بطور یکنواخت در سراسر دشت پراکنده شده اند .

3-          در مکانهای مرکزی واقع در دشت برای حوزه های نفوذ ، کالا و خدمات تهیه می شود و کارکردهای اداری ایجاد می گردد که مغازه های ظروفی (کالا) ، خشک شویی (خدمات) و دفتر برنامه ریزی (اداری) نمونه هایی از آن است .

4-          مصرف کنندگان به نزدیک ترین مکان مرکزی که کالا و خدمات مورد نیاز آنان را ارائه می دهد مراجعه می کنند . در این جا مصرف کنندگان ، حداقل مسافت را برای دریافت کالا و خدمات می پیمایند.

5-          تهیه کنندگان کالا و خدمات مردان اقتصادی هستند و همواره تلاش می کننند که در دشت حداکثر سود دست یابندو چون مردم با توجه به صرفه اقتصادی به نزدیکترین مرکز مراجعه می کنند ، تهیه کنندگان کالا و خدمات از یکدیگر فاصله می گیرند تا مصرف کنندگان بیشتری را جلب کنند.

6-          در این دشت برخی از مکانهای مرکزی ، کارکرد های بیشتری را عرضه می کنند و در سطوح بالاتر نظام سلسله مراتب مرکزی قرار می گیرند ، در حالی که مکانهای که تنها دارای چند کارکرد است در سطوح پایین تر نظام سلسله مراتبی فعالیت می کنند .

7-          در سطوح بالاتر نظام سلسله مراتب مرکزی ، همه کارکردها از جمله ، کارکرد های سطوح پایین تر نظام عرضه می شود .

8-          همۀ مصرف کنندگان ازنظر درآمد و تقاضا برای کالا و خدمات ، در موقعیت مساوی قرار گرفتند. با توجه به موارد مذکور، در نظریه کریستالر دو عامل مهم به نظر می رسد( شکویی، 1383 ،ص 380- 381 ):          

 الف‌) «آستانه جمعيتی‌»، حداقل‌ جمعيتی که برای ارائه يك‌ كالا يا خدمات‌ ‌ لازم‌ است‌، از 250 نفر تا 150000 نفر متغیر است و اگر تعداد جمعیت بیش از حداقل آستانه باشد باعث سودآوري‌ قابل‌ توجهي‌ برای یک فعالیت و یا خدمات می شود .

 ب‌) «دامنه يك‌ كالا» ؛ كه‌ حداكثر فاصله‌اي‌ است‌ كه‌ مردم‌ براي‌ خريد يك‌ كالا يا خدمات‌ سفر مي‌كنند و این حداکثر محدوده ای است که که یک مشتری حاضر به مسافرت بوده و خارج از آن مشتری بدنبال استفاده از مرکز دیگری است .

از این اصول می توان نتیجه گرفت که مراکز مختلف نظام سکونتگاهی ، تنها از طریق نوع و تعداد کارکردها ، محدوده بازار فروش کالا و خدمات و میزان اشتغال و جمعیت شناخته و تعیین می شود.

در نظریه کریستالر ، عامل هزینه حمل ونقل و آمد دوشد برای خرید کالا و خدمات ، از موارد تعیین کننده محسوب می شود . یعنی مصرف کنندگان کالا و خدمات برای گریز از پرداخت هزینه زیاد آمد و شد ، به نزدیکترین مکان مرکزی مراجعه می کنند و در صورتی که مصرف کننده ای به مکان مرکزی (بازار) دورتری مراجعه کند و هزینه مسافرت بیشتری را بپردازد باید کالا و خدمات کمتری بخرد. این " تاثیر عارضی " فاصله از طریق پرداخت هزینه حمل ونقل به واقعیت می رسد. نتیجۀ این عملکرد ، کاهش تقاضا با توجه به عامل فاصله از مکان مرکزی است . روشن است که علاوه بر هزینه اضافی حمل ونقل ، مدت زمان سفر شده نیز از عوامل اصلی در عدم مراجعه به مکان مرکزی دورتر خواهد بود( شکویی ، 1383 ، ص 381 ).        

مفهوم آستانه در نظریه مکان مرکزی

    آستانه در کارکردهای مکان مرکزی عبارت از حداقل سطح تقاضا نسبت به حمایت از یک فعالیت اقتصادی . در واقع آستانه ، بخش از یک مکان است که در آن ، حداقل فروش از طریق یک موسسه ، یک شرکت یا بنگاه اقتصادی برای ادامه فعالیتهای اقتصادی صورت می گیرد ، به عبارت دیگر آستانه حداقل میزان نفوذ بازار است که در آن بخش یک مکان ، ناتوان از عرصۀ کالای مرکزی است ، بنابراین آستانه کالاها و خدمات همواره با آستانۀ میزان جمعیت در ارتباط خواهد بود. بیشتر جغرافیدانان برای تعیین آستانۀ فعالیتهای اقتصادی از عامل حداقل جمعیت استفاده می کنند ، بدین سان که تا حداقل جمعیت وجود نداشته باشد نمی توان به عرصۀ کالا خدمات و یا کرد در مکان مرکزی اقدام کرد ، یا آستانۀ آن را معین ساخت( شکویی ، 1383 ، ص 384 ).   

مفهوم حوزه نفوذ کالا و خدمات در نظریه مکان مرکزی

حوزه نفوذ بازار برای فروش کالا و عرضۀ خدمات، حداکثر فاصله ای است یک مصرف کننده ، تمایل به طی آن دارد تا کالا و خدمات مورد نیاز خود را با قیمت معین از مکان مرکزی تهیه کند. در مکان مرکزی ، معمولاً هر کالایی را برای فروش ، محدوده ویژه ای دارد که خارج از آن نمی تواند خریدار پیدا کند. حوزه نفوذ بازار برای فروش کالا و خدمات به دو بخش تقسیم می شود : محدودۀ داخلی بازار فروش و محدودۀ خارجی بازار فروش که با حداقل میزان مصرف کالا مشخص می شود .

محدوده بازار فروش هر کالا ، از این شرایط تبعیت می کند :

1-      میزان پراکندگی فضایی جمعیت و اهمیت مکان مرکزی ،

2-      قیمت رضایتبخش کالا و خدمات برای خریداران  ،

3-      فاصله مناسب اقتصادی،

4-      کیفیت کالا و قیمت آن در مکان مرکزی .

عوامل موثر در مراجعه مصرف کنندگان به مکان مرکزی

مراجعه کنندگان مکانهای مرکزی ، بیشتر تحت تاثیر عوامل زیر قرار می گیرند:

1-   ویژگیهای فردی. مانند سن جنس ، درآمد و میزان تحصیلات ، پایگاه اجتماعی ، افراد با درآمد بالا به اجناس گران قیمت علاقه نشان داده و برای خرید کالا فاصله های بسیاری می پیمایند ، در حالی که طبقات کم درآمد نزدیکترین مرکز را برای خرید انتخاب می کنند تاهزینه کمتری بپردازند.

2-  تصویر ذهنی . حرکت مصرف کنندگان ، تحت تاثیر بعضی از تصویرهای ذهنی که حاصل تجربۀ قبلی آنهاست قرار می گیرد ، ذمثل وسیله حرکت ، مدت آمدوشد و هزینه کلی .

3-   فضای رفتاری . در هر زمانی فضای رفتاری فرد ، تحت تاثیر اطلاعاتی که قبلاً در مورد ساخت سلسله مراتب مکانهای مرکزی از طریق تجربیات شخصی یا منابع دیگر کسب کرده است، قرار می گیرد، آگهی ها ، شبکه های رادیویی و تلویزیون از جمله است . گفتی است توانایی یک مکان برای جلب رضایت مشتریان از نظر نوع و کیفیت کالا و خدمات ، به تعداد تاسیسات و کارکردهای مرکزی آن بستگی دارد(شکویی ، 1383 ، ص  385 -386).

ابعاد فراموش شده نظریه مکان مرکزی

شرح و تفسیر نظریه مکان مرکزی در 30 سال اخیر بشدت مورد توجه علمای جغرافیا و برنامه ریزان ناحیه قرار گرفته است ، اما متاسفانه در همه این نگرشها تنها بر ابعاد ایستای آن تاکید شده است .در حالی که نظریه مکان مرکزی از ترکیب ابعاد ایستا و پویا بوجود آمده است. از طرفی دیگر ویژگیهای نظریه مکان مرکزی ، تنها بصورت ایستا نمی تواند مفهوم کامل نظریه مکان مرکزی را بیان کند.

شرایط نظریۀ پویا. در نظریه پویا عامل زمان یک اصل مهم است، بدان معنی که همۀ پدیدارها با توجه به شرایط قبلی و شرایط پس آیندی و آتی بررسی می گردد، در حالی که در نظریه ایستا ، تنها بر شرایط ثابت تاکید می شود ، نه تغییرات و دگرگونیها اشاره می گردد و نه به آینده و گذشته موضوع اهمیت داده می شود . در نظریه پویا ، تاثیرات "عوامل برون زایی و درون زایی" بر سیستم مکان مرکزی تبیین می گردد .   .

شرایط ایستا .  در این نظریه ، پدیدارها با وقایع و شرایط قبلی در ارتباط نیست ، یعنی در یک لحظه و زمان معین مورد توجه است . در واقع مانند یک عکس، عمل می کند. از طرفی در نظریه ایستا بیش از عامل "روند" تاکید بر "ساخت" مورد نظر است ، در حالی که در علم جغرافیا یک روند مداومت و توالی منظم یک پدیده محسوب می شود ، یا اینکه انجام دادن عملی را که در میسر معین به نتیجه کلی می رسد ، نشان می دهد. در واقع روند در جغرافیا ، توالی عملکردها در طول زمان است ، از این رو در نظریه ایستا ، تنها بر مقطعی از زمان تاکید می شود و گذر زمان از موضوع بحث حذف می گردد. در کتابهای جغرافیای شهری تنها بر دو مرحله از ماهیت پویای نظریه مکان مرکزی تاکید می شود:

الف) مرحله کارکردی ب) روشهای بازار یابی ، حمل و نقل و روشهای اداری سازمان مکان مرکزی ، در حالی که در نظریه مکان مرکزی ، ما با چهار مرحله روبرو می شویم :

1) پدیدارهای ایستا، 2) پدیدارهای پویا، 3)  پدیدارهای جهان واقعی، 4) پدیدارهای عادی با توجه به نوع آرمانی آن.

می توان گفت مشخصات ایستا و پویای سیستم های مکان مرکزی بصورت یکپارچه اساس کار کریستالر بوده است و حتی عنوان اصلی تحقیق این جغرافیدان ، عبارت بود از " مکانهای مرکزی در بخش جنوبی آلمان : یک بررسی جغرافیای اقتصادی از نظام پراکندگی و توسعه سکونتگاهها با کارکرد شهری (1933) که عنو.ان اصلی تحقیق بر دو موضوع تاکید دارد: الف) پراکندگی ، ب) توسعه گروه ویژه ای از سکونتگاهها با کارکرد شهری . وی در نظریه ترکیبی خود از سازمان ایستا و پویا ارائه می دهد.در سازمان ایستا "ساخت پراکندگی" و در سازمان پویا "روند توسعه " در نظر گرفته می شود.کریستالر هنگام بررسی نظریه مکان مرکزی ، متوجه این نکته می شود که چگونه تجدید سازمان فضایی سیستمهای مکان مرکزی به نتایج چندی منجر می گردد، مثلاً احداث راه آهن در داخل سیستم سکونتگاهی که در گذشته بر پایه واگونهای اسبی شکل گیری شده بود می تواند به تغییراتی منتهی گردد، از جمله 1)اهمیت یابی مکان مرکزی، 2) وجود قیمتهای رضایتبخش برای مصرف کنندگان، 3) تاثیر در قیمت کالاهای مرکزی . بدین سان لازم است در مطالعه نظریه مکان مرکزی ب کیفیت پویای آن تاکید بیشتری شود، از جمله : تغییر در پراکندگی جمعیت ، ساخت جمعیت و میزان تراکم آن ، تغییر در نوع کالا و عرضۀ کالا و قیمت آن، تغییر درکیفیت تقاضا در مکانهای مرکزی ، تغییر در امکانات حمل و نقل ، تغییر در هزینۀ تولید کالا و خدمات ، تغییر در شرایط سیاسی و فرهنگی ، تغییر در سیستم اقتصادی و سیاستهای اقتصادی دولتها، تحلیل برنامه ریزیهای دولتی و تاثیرات آن بر ساخت سیستمهای مکان مرکزی،کیفیت تجارت در فاصله های دور و تجدید سازمان مرزهای سیاسی(شکویی ، 1383، ص 391 -389).

نقاط ضعف نظریه مکان مرکزی کریستالر

    مطالعات انجام شده در نظام سلسله مراتبی شهرهای برخی از کشورهای در حال توسعه، یویژه قاره افریقا، کم و کاستیهایی را درنظریۀ کریستالر نشان می دهد :

1-    در کمتر ناحیه ای فاصله های برابر میان مراکز سکونتگاهی دیده می شود، در حالی که کریستالر ،  نظریۀ خود را در جنوب آلمان دریک حوزه ، موانع طبیعی ، مانند کوهها و رودها در حداقل ممکن بودند، در حالی که وجود این موانع طبیعی می تواند نظریه کریستالر را برهم بزند،چنانکه در بخشی از کشور زیمبابوه (در درۀ سابی) چنین بوده است(شکویی ،1383، ص 391).   

2-    کمتر ناحیه ای می توان یافت که توزيع‌ جمعيت‌ همگنی داشته باشد، عوامل طبیعی که در راس آنها آب و هوا، خاك‌، شکل زمین و ثروتهای زیرزمینی ، عوامل‌ تاريخي‌، سياسي‌، اجتماعي‌ وسطح تکنیک ، خلقیات نژادی وغيره‌ توزيع‌ جمعيت‌ را تعيين‌ مي‌كند(ظاهری ، 1374، ص21).

تمایزات موجود در فضا گاه در ایجاد محل استقرار شهرهای خاص ، موثر می افتد. از آن جمله تماس و برخورد میان نواحی طبیعی متفاوت است که توانائیها و استعدادهای مکمل آنها می تواند جریانهای تجاری مناسب تری را پدید آورد،مثلا در افریقای مرکزی این وضع در میان دو ناحیه طبیعی و ساوانی روی می دهد، یا شهرهای ناحیۀ بوس در فرانسه ، نظیر شهرهای کوچک مووان که در گذشته محل تشکیل بازارهای مکاره بوده اند، در حاشیه قرار می گیرند. محل برخورد کوه (یا فلات) و جلگه چه بسا وقوع شهرها را در حول یک خط توجیه می کند:از این جمله است مثلاً محل تماس میان تپه های پای کوههای وژ و جلگه آلزاس در شرق فرانسه ، میان فلاتهای بورگونی و جلگه های سون ، از شهر دیژون گرفته تا شهر ویل فرانس سورسون، میان ماسیف هرسینینی آلمان میانه و جلگه های آلمان شمالی (منطقه بورد)، میان جلگه پو و حواشی کوهستانی مشرف برآن ، یعنی آلپ و آپنن . و باز چنین اند مسیر رودخانه ها ، محل تلاقی آنها که محورهای شهرنشینی را تشکیل می دهندودر چهارچوب طرح شش ضلعی قرار نمی گیرند(برنار شاریه ، 1373، ص 198).

4-  نظرية‌ مكان‌ مركزی بیشتر بر بازاریابی و بخش خدمات تاکید دارد تا بخش صنعت . در صنایع ، عوامل لازم ، به دسترسی بودن مواد اولیه و نیروی کار ماهر مکان وابسته است و اين‌ نظريه‌ به ‌تنهايي نمي‌تواند علل استقرارگاههای انساني‌ را توضيح‌ دهد. مطالعات انجام شده در حوزه لاگوس نشان می دهد که میان مراجعه روستائیان به مراکز خدمات با عامل فاصله روابط متقابلی وجود دارد و عامل هزینه و تسهیلات حمل ونقل در تمایل روستائیان موثر است (شکویی ،1383، ص 391).

5- عامل استعمار و نیز عوامل سیاسی در شرایط مکانی موثر است نه فاصله برابر به یک شهر مرکزیت می بخشد و شرایط اقلیمی نامساعد باعث شد که استعمارگران در نقاطی که برای زندگی خودشان مساعد بود مراکز سکونتگاهی ایجاد کنند(شکویی ،1383، ص 392).

6-بیشتر شهرها در قاره افریقا دارای کارکرد اداری و تجاری است و کارکردهای صنعتی در شهرها به صورت عامل فرعی عمل می کند.اگر هم شهرها دارای کارکرد صنعتی باشند شهرهای معدنی را شامل می شوند(شکویی ، ص، 392).

7-    سلسله مر اتب شهر ی با چنان نظمی که کریستالر مطرح می کند، شکل و تکوین نمی یابد، بلکه همواره و شرایط خاصی در شکل یابی آن موثرند که اهم آنها عبارت است از : مسیرهای حمل ونقل، طبیعت ناهمواریها، میزان کارآیی خاک، نوع کشاورزی، درجه شدت کشت، تعداد سازمانهایی اداری و میزان صنعتی شدن(شکویی ،1383،  ص 392).

8-    نمی توان مسیرهای حمل ونقل را بسادگی و در در کامل سهولت از مراکز ناحیه ای در شکل شعاعی به اطراف گسترش داد. ممکن است عوامل مختلف  مسیرهای حمل ونقل ، تنها از گوشه های معینی گسترش یابند و به اصطلاح توسعۀ خطی پیدا کنند(شکویی ،1383، ص، 393).

9-    استفاده از اتومبیل و وجود بزرگراهها و عامل سرعت به مردم امکان می دهد که به مراکز شهری بزرگ ، مسافت طولانی تری را بپیمایند تا بتوانند از امکانات و کالاهای مراکز بزرگتر بیشتر بهره مند شوند این روند، ارزش و اعتبار مراکز کوچک خرید و فروش را از بین می برد و  کارکرد آنها را آسیب پذیر می سازد(شکویی ، 1383،ص، 393).               

10-در عالم طبیعت نمی توان مكانهاي‌ مركزي‌ كوچك‌ یا بزرگ یافت که توزيع‌ مساوي‌ و برابر و داراي‌ سطح‌ يكساني‌ از خدمات‌ را دارا بوده باشد .

11- نقش اداری بعضی از مکان مرکزها ، نظم مورد نظر را بهم می زند(فرید ، 1379 ، ص 458 ).

12- فضای نفوذی شهرهایی که روی محورهای ارتباطی و ترابری مهم قرار گرفته ، بیش از آن است که در نظر گرفته شده است (فرید ، 1379 ، ص 458 ).

13- همه مراکز و شهرها در فضای جغرافیایی همگن توزیع نمی شوند ، چه بسا مکان مرکزی که در پهنۀ نواحی ناهمگن با عوارض جغرافیایی محدود یا تسهیل کننده ارتباطات شکل می گیرد(فرید ، 1379 ، ص 458 ).

14- استفاده از وسایل حمل و نقل با سرعت و تکنیک های متفاوت با تعرفۀ حمل ونقل ناهمسان بوسیله خریداران (فرید ، 1379 ، ص 458 ).

15-این نظريه‌ دور از جامعیت و كلي‌تر از آن‌ است‌ كه‌ تصويري‌ جامع‌ از استقرارگاههای انسانی در سراسر جهان‌ ارايه‌ دهد و بی جهت نیست که والترایزارد معتقد است که نزدیک شدن این نظریه به مرحله عمل شانس کمتری دارد(فرید ، 1379 ، ص 458 ).

16-به نظر برناشاویه : انقلاب صنعتی  بروز عدم تعادلهایی اضافی را در این آرایش سب شده است ، به این  معنی که نقش تقاطعها ، در شبکه راههای زمینی و آهن و بنادر برجستگی بیشتری به خود می گیرد و منجر به خلق شهرهای جدیدی می شود که پیدایش آنها از منطقی جداگانه تبعیت می کند .  جهانگردی نیز به نوبه خود آفریننده شهرهایی باشد که مقر انها به نحوی تحمیل می شود و گاه چنان به یکدیگر ، نزدیک اند که به ایجاد یک منظومه شهری خطی در حوله کرانه های ساحلی می انجامد(برنار شاریه ، 1373، ص 198).

اعتبار علمی نظریۀ کریستالر

1-    با طرح نظریه کریستالر، برای اولین با ، موقع ، پراکندگی، جمعیت و حوزه نفوذ خدمات و کالهای تولید شده در شهرها و دیگر سکونتگاهها در یک نظام سلسله مراتبی قرار گفت و میزان اهمیت هریک از شهرها و سکونتگاهها در داخل یک سیستم منطقی تعیین شد.

2-    با طرح نظریۀ کریستالر، سازمان فضایی سیستم اقتصادی ، یکی از  اساسترین بخش تحقیقات جغرافیایی شناخته شد.

3-    نظریه کریستالر نه تنها بحث جدیدی در جغرافیای شهری و جغرافیای اقتصادی مطرح ساخت ، بلکه برای اولین بار، ارزیابی اقتصادی و جغرافیایی بخش خدمات را نیز در سیستم سکونتگاهی وارد کرد، مانند کارکرد بانکها، مغازه های تخصصی، مرکز اداری، حرفه های تخصصی مثل کارکرد فرهنگی و ...

4-    الگوی شش ضلعی که در نظریه کریستالر آمده است ، شاید در شرایط خاص توپوگرافیک یا سیاسی تغییر یابد، اما به طور کلی پایه و اساس سیستمی در سازمان شهری محسوب می شود.

5-    از این نظریه در تعیین چهارچوب سازمان فضایی و تحلیل وابستگی مکانهای مرکزی می توان استفاده کرد.

6-    این نظریه در بیشترشاخه های جغرافیای انسانی، مانند جغرافیای توریسم ، انتخابات ، مکان گزینی صنایع ، برنامه ریزیهای ناحیه ای ، شهری ، تظریه پخش ، تحلیل های ناحیه ای و حوزه نفوذ تاثیرات عمیق داشته است . امروزه در سراسر دنیا از نظریه مکان مرکزی در شاخه های مختلف جغرافیا و برنامه ریزی های اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد(شکویی ، 1383 ، ص، 393-394).      

7-      این تئوری تنها بر اساس عناصر خدماتی‌ است‌ امّا سكونتگا‌هها ممكن‌ است‌ بخاطر منابع‌ طبيعي‌ محلی شکل گیرند، در حالی که مدل «كريستالر» با فرض‌ دشت‌ هموار و يكنواخت‌ و توزيع‌ یکسان و همگن‌ منابع‌ طبيعي‌ ، اينگونه عوامل‌ را ثابت‌ فرض مي‌کند، در نتيجه‌ در نواحي‌ روستايي‌ كه‌ شرايط‌ بهم شبیه هستند صحت این تئوری به حقیقت نزدیکتر است چنانجه بسیاری از مطالعات تجربی نیز آن را تائید کرده اند(کلانتری، 1387 ، ص 219) . این نظريه‌ برای سکونتگاههای روستایی مي‌تواند تبيين‌ خوبي‌ ارائه‌ دهد.

8-    اگر چه نظریه مکان مرکزی در تحول مفاهیم جغرافیایی و در گرایش جغرافیا به سوی جغرافیای نو نقطۀ عطفی به شمار می رود ولی به دلایل زیر پیاد کردن چنین نظریه ای ، که بزعم "هوبربگین"جغرافیدان بلژیکی بلند پروازانه نیز می باشد در فضای جغرافیایی دور از مشکل نیست .

9-    این نظریه نقش مهمی در ساماندهی استقرارگاههای انسانی و سلسله مراتبی شدن آنها در فضای جغرافیایی ایفا نمود.  

10-این نظریه نگاه ویژه ای به مکان یابی فعالیتها در پهنۀ فضا و نقش فعالیتها در شکل دادن فضا و همچنین ایجاد تعادل بین روابط انسانها با فضا و درک بهتر رفتارها و عملکرد انسانها در فضا دارد(فرید ، 1379 ، ص 458 ).

11- این نظریه که بخش از آنها ملهم از دانش اقتصاد است وكلي‌تر از آن‌ است‌ كه‌ بتواند اطلاعات جامع‌ و كاربردی از استقرار گاههای انسانی در مناطق مختلف جهان‌ ارايه‌ دهد ، با وجود این نظریه مکان مرکزی نقش فزاینده ای براي‌ توسعه‌ اقتصادي‌ نواحی دارد ‌.

12- این نظریه چه کاربردی و چه تجربی نقش مهمی در مکان یابی فعالیتهای خدماتی ، بافت شبکه شهری ، ایجاد تعادل ، توازن ناحیه ای و آرایش و سازماندهی جغرافیایی دارد و یک نظم واقعی از سلسله مراتب استقرارگاههای انسانی در جهان ارائه می کند.

13-این نظریه دو فايده‌ اساسي‌ داشته‌ است‌: اول‌ ، رابطه بین اندازه و الگوی سکونتگاهها حاصل قاعده مراتب شهری بر حسب اندازه آنها در طول زمان برای ما آنقدر پایدار مستحکم است که می توانیم برحسب آن آلگوی آینده اندازه سکونتگاهها را پیش بینی کنیم.کاربرد دوم مدل مکان مرکزی ، در برنامه ریزی ناحیه ای است . سلسله مراتب سکونتگاهی در ناحیه تازه مسکون با افزایش جمعیت از مقام نخستین به سوی مراتب شهری بر حسب اندازه حرکت می کند و سکونتگاههای مجزای یک ناحیه ، به هم نزدیکتر و ترکیب می شوند(هگت،1375، ص 191-212).

14- مفاهیم مکان مرکزی برای توضیح بازارهای جامعه های روستایی کاربرد دارد. در این مورد ، نقش مرکزی که با برنامه منظم در اطراف سکونتگاه دور می زند(هگت،1375، ص 191-212).

15- علی رغم مطابقت کلی بین مدل و واقعیت ، کریستالر چند مرکز خاص استثنایی از قبیل شهرهای معدنی ، شهرهای مرزی و نظایر آنها بافت که از الگوی عمومی کریستالر خارج بودند . وجود منابع در ناحیه ای معین یا در ناحیه فرهنگی ممکن است که سبب افزایش عمومی تراکم جمعیت و اسکان در انجا گردد و در نتیجه از لحاظ فضایی ، مراکز نزدیکتر به هم پدید آیند(هگت،1375، ص 199).

 تنگناهای تئوری مکان مرکزی با توجه به کتاب برنامه ریزی و توسعه منطقه ای.

1- این تئوری تنها بر اساس عناصر خدماتی‌ است‌ امّا سكونتگا‌هها ممكن‌ است‌ بخاطر منابع‌ طبيعي‌ محلی شکل گیرند، در حالی که مدل «كريستالر» با فرض‌ دشت‌ هموار و يكنواخت‌ و توزيع‌ یکسان و همگن‌ منابع‌ طبيعي‌ ، اينگونه عوامل‌ را ثابت‌ فرض مي‌کند، در نتيجه‌ در نواحي‌ روستايي‌ كه‌ شرايط‌ بهم شبیه هستند صحت این تئوری به حقیقت نزدیکتر است چنانجه بسیاری از مطالعات تجربی نیز آن را تائید کرده اند. این نظريه‌ برای سکونتگاههای روستایی مي‌تواند تبيين‌ خوبي‌ ارائه‌ دهد ، امّا در مناطق ديگر بويژه‌ مناطق  صنعتي‌، محل منابع طبیعی قواعد سلسله‌ مراتبی‌را در عمل بهم‌ مي‌زند. در اینگونه مناطق اين‌ تئوری ‌نمي‌تواند بعنوان یک قاعده عمومی کلیت موضوع و علل تجمعات‌ انساني‌ را تحلیل و تفسیر کند و این شرایط بیشتر نیازمند تئوری های جامعی است که در كنار تئوری مکان مرکزی کریستالر به كار گرفته‌ شود.

2- اين‌ نظريه‌ توزيع‌ یکسان جمعيت‌ را در فضای سرزمین پيش‌ فرض‌ مي‌داند. اما عملاً این فرض تحقق پیدا نمی کند. زیرا تراکم جمعیت وابسته به شرایط آب و هوایی، حاصلخيزي‌ خاك‌، وجود منابع و غیره است و از آنجا که این شرایط همواره از جایی به جایی دیگر در نوسان می باشد بنابراین تحقق چنین پیش شرطی عملاً غیر ممکن می باشد.

 3- تئوری ‌ مكان‌ مركزي‌ به‌ دلیل برخورداری  از یک روح ايستا و توصيفي‌ بودن‌ ، همواره مورد انتقاد قرار گرفته است . اين‌ تئوری روابط‌ بین مركز و منطقه اطراف را در یک مقطع زمانی مشخص کرده اما از در نظر گرفتن فرایند تکاملی و تحول در ساختار فضایی عاجز مانده است. در واقع یک نظام مکان مرکزی ، ثابت بوده بلکه همواره در حال تغییر و تحول است، بنابراین با افزایش فعالیت خدماتی در یک مرکز، قطعاً بر  فعالیت خدماتی مراکز رقیب دیگر اثر خواهد گذاشت و منطقه تحت پوشش را تغییر خواهد داد. هر چند عده ای متعقدند که حدی از پویایی را می توان برای تفسیر اینگونه تغییرات در تئوری لحاظ کرد اما عملاً این تئوری تفسیری دینامیک و پویا از اینگونه تغییرات ارائه نمی دهد.  

 4- غلبه مراكز بزرگ‌ و اثرات سایه ای آنها بر روی نقاط پایین دست در این سلسله مراتب، مانع‌ رشد مناسب سکونتگاهها ومراکز كوچكتر گردیده و ساختار سلسله مراتب را از شکل طبیعی مورد نظر در تئوری خارج می سازد.

5- شیوه دیگری که ممکن است به انحراف شکل طبیعی سلسله مراتب مکانهای مرکزی منجر گردد، وجود شهرهاي‌ پراکنده ای است‌ كه‌عملاً بصورت واحد عمل می کنند. اینگونه شهرها اگرچه از نظر فيزيكي‌  از هم جدا باشند امّا از نظر کارکرد متحد عمل می کنند و لذا بر ساختار فضایی تاثیر گذاشته و شکل طبیعی سلسله‌ مراتبی را ‌ تغییر مي‌دهند.

6- پیش فرض دیگر این است که مشتریان بطور عقلایی به نزدیکترین مرکزی که خدمات خاصی را ارائه می دهد مراجعه می کنند و به همین دلیل و بر اساس این پیش فرض هر مرکز خدمات ، از یک منطقه خدمات رسانی شش ضلعی برخودار خواهند بود. اما عملاً عوامل مختلف ، بخصوص سفرهایی با اهداف چندگانه باعث می گردد که مرزهای شش ضلعی بهم ریخته و باعث هم پوش در مناطق بازار مراکز مختلف گردد.

7- مشکل دیگر این تئوری مسئله تکنیکی است که به نحوه رتبه بندی مکانهای مرکزی مربوط می شود و کریستالر متوجه شد که تعداد برای سنجش مرکزیت مکانها و سکونتگاهها به تنهایی کافی نمی باشد لذ او علاوه بر جمعیت از شاخص تعداد تلفن درا نیز در انتخاب مکانهای مرکزی در نظر گرفت . البته بعدها از شاحصهای دیگر مثل تعداد مغازه های خرده فروشی و غیره را در شناسایی مراکز مورد استفاده قرار گرفت.اما مطالعات مک اووی(McEoy )  نشان داد که روشهای مختلف رتبه بندی ، نتایج متفاوتی را در شناسایی نقاط مرکزی یک منطقه خاص ارائه می دهد(کلانتری، 1387 ، ص221-219).    

    سلسله مراتب مکانهای مرکزی 

    کریستالر توانست مراتب متفاوت مکانهای مرکزی را برحسب نوسان وسعت نواحی تابعه آنها در قالب سلسله مراتب محاسبه و توضیح می دهد.

اولین مورد بهینه سازی بازار است که پخش و عرضۀ کالاها در آن از مکانهای مرکزی به نزدیکترین نقاط ممکن ، انجام می گیرد. در این سیستم ، یک مکان مرکز بالادست به دو همسایه فرودست خود خدمت می کند.چه بسا، مکان مرکزی تنها به دو نقطه مجاور از شش همسایه متساوی الفاصله خدمت خواهد کرد و در نتیجه دارای ناحیه مکمل غیر متقارن می شود. ممکن است یک مکان مرکزی بالادست متناوباً با همسایگان دو مرکز دیگر مثلاً رقیب سهیم شود. توجه کنید(هگت،1375، ص 195).این اصل بیشترین فرصت انتخاب را به مراکز کوچک جهت انتخاب نقاط مرکزی واگذار می کند. در این سلسله مراتب، نقطه مرکزی تابعیت یک سوم از هریک از شش مرکز فرعی به اضافه مرکز اصلی را بعهده دارد که بطور متوسط سه مرکز را بطول تحت پوشش قرار دهد. کریستالر  در مدل خود این سه مرکز را ، مقدار K2 نامید. که عبارتست از مجموع تعداد سکونتگاههای یک سطح خاص که بوسیله مکان مرکزی سطح بالاتر خدمات رسانی می شود(کلانتری ، 1387، ص 207).  

مورد دوم،وضعیت بهینه سازی آمد و رفت است که در آن مرزهای نواحی مکمل طوری بازآرایی شده اند که الگوی بزرگراهها نسبت به مورد اول ، نفوذ و کفایت بیشتری می یابد.مکانهای بسیاری تا سرحد امکان در مسیر راههای رفت و آمد بین شهرهای بزرگ قرار دارند، مثلاً راه مستقیم مرکز 1 به مرکز 5 درست از مرکز 2 می گذرد . این وضعیت ، سلسله مراتب "4=K" نامیده می شود، یعنی یک مکان بالادست به سه مکان فرودست مجاور خدمت می کند. ممکن است این مکان با تحت نفوذ گرفتن سه همسایه از شش نزدیکترین همسایه یا سهیم کردن آنها با مکان مرکزی و هم رتبه دیگر، خدمات خود را عرضه کند(هگت،1375، ص 195).این اصل به سلسله مراتبی تاکید می کندکه فاصله بین مراکز فرعی و مرکز اصلی را به حداقل می رساند.بر اساس این اصل چندین مرکز فرعی می تواند در یک مسیر و در بین مراکز اصلی قرار گیرند. با توجه به اینکه در اینجا مراکز فرعی در طول مسیر و بین مراکز اصلی قرار می گیرند. بنابراین اینگونه مراکز فرعی تابعیت دوگانه دارند.لذا بر اساس اصل وحمل و نقل K مساوی 4 خواهد بود(کلانتری ، 1387، ص 207).  

سومین مورد وضعیت بهینه سازی اداری است که در آن بین مکان بالادست و مراکز فرودست همسایه آن جدایی آشکار وجود دارد، یعنی هر مرکز فرودست بوضوح در درون ناحیه بازرگانی یک مکان مرکزی معین واقع می شود، و این مراکز با چنین تنظیم و ترتیبی نسبت به سکونتگاههای تقسیم شده احتمالاً ثبات اقتصادی و سیاسی بیشتری دارند. این رابطه ، "7=K " را ایجاد می کند(هگت،1375، ص 197).بر اساس این اصل هر مرکز باید بطور کامل همه 6 مرکز فرعی تحت پوشش را کنترل کند. در این صورت مقدار K مساوی 7 خواهد بود(کلانتری ، 1387، ص 208).    

 طبیعی است که وقتی که مقدار K مساوی 3 یا 4 باشد در این صورت مشکل تقسیم کردن تابعیت مراکز فرعی پیش می آید. کریستالر نیز متوجه این مشکل شده بود و پیشنهاد کرد که اگر 3=K باشد عملاً مرکز اصلی تنها تابیعت دو مرکز فرعی را بطور کامل می پذیرد و بقیه را به سایر مراکز واگذار می کند. بر اساس نظریه کریستالر زمانیکه مقدار K تعیین گردید این مقدار برای تمامی سلسله مراتب ثابت خواهد ماند(کلانتری ، 1387، ص 208).در هرسه مورد، روابط موجود در یک سطح (بین دهات و شهرهای کوچک) نسبت به دیگر  سطوح بالاتر(بین شهرهای کوچک و شهرهای بزرگتر)، نیز صادق است.با ثابت بودن سلسله مراتب K ، در تمامی سطوح سلسله مراتب سکونتگاهی ، همان رابطه هی ثابت حفوظ می شود. این بدین معناست که می توانیم سه نوع مکان مرکزی کریستالر را از طریق ساختن سطوح بالادست و بالادست تر، بر مبنای چهارچوب اساسی آن گسترش دهیم . بعنوان مثال ، در جایی که مکان مرکزی دوم و سوم "4= K " بر روی اولی قرار گرفته است.  با افزایش متوالی  هر سطح بالادست تر ، وسعت نواحی شش ضلعی افزایش می یابد و تعداد مکانها به یک وچهارم کاهش می یابد. از این رو ، اگر ناحیه ای در پایینترین سطح ، دارای دو هزار مکان مرکزی باشد. در سطح بعدی پانصد مرکز و در سطح بالادست تر پس از آن 125 مرکز وجود خواهد داشت.اگر از بالا شروع کنیم موضوع به طریق ساده تری بیان می شود . در سیستم مدرسه " 4= K " ایدآلی و با سه سطح یا ردیف ، یک کالج مقدماتی شاگردان چهار دبیرستان را جذب می کندکه هر دبیرستان شاگردان خود را از چهار مدرسه ابتدایی جذب کرده است (مجموع 16 می شود). در هر یک از سه مورد در فرضیه کریستالر ، این  توالی غالباً هندسی است و عبارت خواهد بوداز 1 ، 3 ، 9 ، 27 در شبکه "3=K " و 1 ، 4 ، 16 ، 64 در شبکه " 4= K " و 1 ، 7 ، 49 ، 343 در شبکه " 7 = K "(هگت،1375، ص 197).

از آنجا که مدل کریستالر بر اساس بازار یابی طراحی شده است ، بنابراین در این الگوی سلسله مراتبی، بیشترین تعداد مکان مرکزی لازم است ، تا عرضۀ کالا برای مصرف کنندگان در نزدیکترین فاصله انجام گیرد و مدت سفر برای خرید را به حداقل برساند. ایجاد چنین شبکه سلسله مراتبی به شبکه 3= K معروف است که در شکل زیر نشان داده شده است .

 در شکل فوق پایین ترین سلسله مراتب ، یک آبادی است که محدوده آن با خط پر نشان داده شده است . سلسله مراتب بعدی یک روستای مرکزی است . که محدوده اش بوسیله خط نقطه چین مشخص شده است . مکان بعدی در این سلسله مراتب یک شهر کوچک است که محدوده آن بوسیله دو خط موازی مشخص شده و خدمات ارائه شده در سطح پایین تر این سلسله مراتب عمومی تر بوده و هر چه بطرف سلسله مراتب مکانهای مرکزی بالا تری حرکت کنیم خدمات ارائه شده تخصصی تر می شود. یک مدرسه ایتدایی در یک دهکده و یا یک مغازه یا حمام ، خدمات عمومی اولیه را ارائه می دهد که برد آنها نیز محدوده به همان دهکده می گردد . اما یک دانشگاه یا بیمارستان دارای خدمات تخصصی تر است در یک شهر بزرگ به کلیه شهرهای کوچک ، روستاها و دهکده های اطراف نیز خدمات لازم ارائه می دهد.    

مقدار K بوسیله تعداد سکونتگاههایی که در هر محدوده قرار می گیرندتعیین می شود در این مثال در محدوده هر روستای مرکزی سه دهکده وجود دارد ، بنابراین 3=K و هر شهر کوچک نیز به سه روستا و نه دهکده را پوشش می دهد و هر شهر بزرگ نیز سه شهر کوچک ، نه روستا و بیست وهفت دهکده را شامل می شود.بنابراین یک تصاعدی هندسی بین سلسله مراتب فوق از جهت سکونتگاههای فوق وجود دارد(کلانتری ، 1387، ص 210-211).  

یکی از شقوق کاربردی مدل مکان مرکزی والترکریستالر ارتباط طرح وی با بازارهای ادواری در یک شبکه مکان روستایی است .تهیه دائم کالاهای اساسی به مفهوم تقاضای بالا و مداوم است . در بسیاری جوامع روستایی کالاهای اساسی را بازارهایی تامین می کنند که هر روز دایر نیستند، بلکه هر چند روز یک بار و بر اساس نتظم خاص خود ایجاد می شوند . گرچه بازارهایی ادواری ، امروزه تنها عنصر کوچکی در سارختمان مکان مرکزی جوامع غربی محسوب می شوند و عموماً به فروش محصولات کشاورزی اشتغال دارند، اهمیت آنها در بیشتر جامعه های روستایی پا بر جاست و در ساختمان مبادلاتی دو سوم جهان نقشی اساسی دارند.

ارتباط طرح کریستالر با بازارهای ادواری در یک شبکه مکان روستایی چین نشان داده شده است تصویر   قسمتی از شهرستان ساچوان را در جنوب شرقی شنگتو نشان می دهد که بر اساس سیستم  خانه گرینی 3= K ساده شده است . در این تصویر ، دو سطح از سلسله مراتب را می بینید: یک سطح بالادست (چونگ هو چن) و یک سطح فرودست(هسین تین تزو) که ناحیه بازار آن حدود یک وسوم اولی است . بازارهای ادواری به ترتیبی که در تصویر می بینیند بر سیستمها منطبق گردیده اند.یک دوره ده روز معمولاً به سه واحد سه روزه تقسیم می شود و در روز دههم مبادلاتی انجام نمی گیرد. با هماهنگ کردن این ادوار ، کالاهای اساسی را در چند بازار و با یک برنامه منظم می توان گرداند و موسسات تجارتی می توانند جنس کافی بیندوزند تا سود آوری باقی بمانند. بنابراین به جای استفاده از وظایف مکان مرکزی ثابت ، می توان از طریق وظایف گردشی ، به کمک چرخش ، سیستم مکان مرکزی را حفظ کرد.طول مدت ادوار بازار بسیار متغیر است و هر قدر جمعیت و درآمد بیشتر باشد ، کل تجارت بیشتر و طول دوره کوتاهتر می شود. هرجا میزان تقاضای کالا به قدر کافی بالا باشد، بازار هر روز باز می شود و هر جا تقاضا کم باشد فاصله ادوار چنان طولانی می شود که فراهم آمدن خدمات ناحیه اصولا قطع می شود. (هگت،1375، ص 203- 205 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در موارد بسيار به‌ وجود چنين‌ انتظامي‌ بر مي‌خوريم‌: نه‌ تنها در جنوب‌ آلمان‌، در بخش‌ بزرگي‌ از فرانسه‌، بلژيك‌، هلند، لوگزامبورگ‌، در جنوب‌ انگليس‌ و غرب‌ ميانه‌ ايالات‌ متحده‌ امريكا، بلكه‌ حتي‌ در جنوب‌ گنگ‌ در هند و در نواحي‌ مختلف‌ چين‌ مانند استان‌ سيچوان‌، چنين‌ آرايش‌ شش‌ ضلعي‌ را باز مي‌يابيم‌(برنار شاریه ، 1373، ص 195).

در کشورهای توسعه یافته که در روزگار ما جمعیت روستایی در آنها آشکارا در اقلیت قرار دارد ، قلمرونفوذ کنونی چنین جمعیتی طبعاً قادر به توضیح آرایش شبکه شهری نیست، بلکه با توجه به این واقعیت که صنایع عموماً در اماکنی از پیش موجود به راه توسعه می افتد، این  آرایش از مجموعه های تاریخی نشئت می گیرد. در واقع شبکه شهری در ممالک قدیم ، در ارتباط با اقتصادی محصور به صورت سلولهای کوچک محلی و تحت تاثیر فنون مربوط به حمل ونقل با راه های آهن پی افکنده شده از آن پس ، انقلاب در امر حمل ونقل به نوعی بهگزینی در این شبکه شهری مبادرت ورزیده است (برنار شاریه ، 1373، ص 197).

فضای روستای و مدل کریستالری

آیا طرح کلی کریستالر را به فضای روستایی نیز می توان تسری داد؟ با نگاهی به ناحیه بوس واقع در جنوب پاریس ف وجود مفرشی از شش ضلعی همگون ، در گستره عظیمی که با قلمروهای زراعی "کمونها" انطباق دارد، بخوبی مشهود است .وجود بوم فشرده در مرکز قلمرو زراعی ، منشا و انگیزه دایره وار سرزمین بودبود، نه عکس آن. چنین برهانی را در زمینه سازماندهی متمرکز ، در مورد دهکده های هلندی نیز می توان تعمیم بخشید.وجود دهکده فشرده در مرکز قلمرو زراعی ، وابسته به شکلی از سازماندهی جامعه روستایی است ، نه مربوط به قوانین ناظر بر رقابت آزاد و یا تجمع خدمات(شبلینگ ، 1377 ، ص 67-68).کریستالراساس نظریۀ خویش رادرمورداهمیت مکانیابی یک آبادی مرکزی نسبت به آبادیهاونقاط اطراف خودقرارداده ومعتقداست که این مکان مرکزی نسبت به حوزۀ محیط خودموقعیت تولیدی،توزیعی ویا عرصۀ خدمات موردنیازرادارا می باشد.

والتر در تبین نظریه خود جبر جغرافیایی را نفی می کند و در توزیع آمار انسانی در روی زمین به سازگاری با دنیای طبیعی تاکیدی ندارد ، بلکه در بیان واقعیتهای جغرافیایی بر نیروهای اقتصادی و اجتماعی تکیه دارد(فرید ، 1368، ص 510) . 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1. مراکز و مناطق پیرامونی آنها

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 2. مراکز و مناطق پیرامونی آنها

 

کریستالر نواحی سکونتگاهی را به صورت دوایر مماس بر یکدیگر طرح ریزی کرد ، ولی در این طرح بین نواحی خلا وجود داشت لذا وی دوایر را به صورت متداخل رسم کرد و از آن در تهیه نواحی شش ضلعی سود جست تا ناحية‌ بازاري‌ و خدماتي‌ هر مكان‌ مشخص گردد. بدین ترتیب همپوشی کاملی در سطح منطقه ایجاد شد و تداخلی نیز به وجود نیامد. اشکال ذیل مراحل مختلف نظریه کریستالر را نشان می دهد(پاپلی و دیگران ، 1381، ص 187):

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ابوالفضل مددی بازدید : 226 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

 

نظريه‌ مراكز رشد روستايي‌:

   اقتباس از دکتر شفیعی

 برخي‌ از انديشه‌هاي‌ مفهومي‌ مرتبط‌ با مراكز رشد اثر تئوريكي‌ بيشتر بر برنامه‌ ريزي‌ سكونتگاههاي‌ روستايي‌ دارند. اين‌ ايده‌ كه‌ يك‌ روستا هم‌ تأمين‌ كننده‌ تسهيلات‌ و خدمات‌ كافي‌ براي‌ ساكنين‌ خودش‌ و هم‌جمعيت‌ حوزه‌ نفوذش‌ باشد از دو شخصيت‌ مهم‌ تأثير پذيرفته‌ است‌، اول‌ هارلدپيك‌ (1922، 18-1916) كه‌ اين‌ ايده‌ ايده‌آل‌گرا را مطرح‌ كرد كه‌ چگونه‌ مي‌توان‌ سكونتگاههاي‌ روستايي‌ را بدين‌ ترتيب‌ و با توجه‌ به‌ آستانه‌ خدمات‌ اساسي‌ سازمان‌ داد وي‌ اظهار داشت‌:

 «ما بايد روستاهاي‌ بزرگتر و متراكمتر، جوامع‌ روستايي‌ مناسب‌ براي‌ شرايط‌ جديد، نه‌ شهرهاي‌ كوچك‌ با خيابانها و محلاتشان‌، داشته‌ باشيم‌. زيرا كه‌ روستاهاي‌ متمركز با طراحي‌ مناسب‌ و داراي‌ ساكنين‌ كافي‌، امكان‌ زندگي‌ خوبي‌ را فراهم‌ مي‌آورند  (Peake, 1916, P.246) . پيك‌ برآورد كرد كه‌ حداقل‌ جمعيت‌ چنين‌ روستاهاي‌ متمركز و بزرگ‌ حدود 1200 نفر با امكان‌ توسعه‌ تا 2000 نفرخواهد بود و بنابراين‌:

 «تمام‌ نيازمنديهاي‌ روزانه‌ شامل‌ بهداشت‌، آموزش‌ و پرورش‌ و اوقات‌ فراغت‌ و... در اين‌ روستاها وجود خواهد داشت‌، در حالي‌ كه‌ جمعيت‌ آنها اجازه‌ مي‌دهد با برخورداري‌ از تسهيلات‌ حمل‌ و نقل‌ مناسب‌ مردم‌ نيازهاي‌ ديگر خود را از شهرهاي‌ مجاور مورد علاقه‌ خود تأمين‌ نمايند».

 بدين‌ ترتيب‌ ايجاد و تمركز منابع‌ در روستاهاي‌ ايده‌ آل‌ انتخابي‌ امكان‌پذير است‌.

 مفهوم‌ مراكز رشد، روابط‌ متقابل‌ بين‌ مراكز خدمات‌ انتخابي‌ و حوزة‌ نفوذشان‌ درتئوري‌ قطب‌ رشد توصيف‌ شده‌ است‌. براي‌ مثال‌، تناقض‌ ذاتي‌ بين‌ سكونتگاههاي‌ كليدي‌ منتخب‌ كه‌ بطور پيوسته‌ هم‌ بعنوان‌ تأمين‌ كننده‌ وهم‌ به‌ عنوان‌ بازدارنده‌ سكونتگاههاي‌ كوچك‌ حوزه‌ نفوذ عمل‌ مي‌كنند، با پذيرش‌ آن‌ قسمت‌ هايي‌ از تئوري‌ قطب‌ رشد كه‌ نشان‌ دهنده‌ دو نيروي‌ متضاد مؤثر در موفقيت‌ اقتصاد مي‌باشد، همراه‌ شده‌ است‌.

 1- «نيروهاي‌ جذب‌» (ميردال‌ 1957، هيرشمن‌ ، 1958) در جائي‌ كه‌ نقاط‌ مركزي‌ عوامل‌ توليدي‌ را از نواحي‌ اطرافشان‌ جذب‌ مي‌كنند، به‌ عنوان‌ مدلي‌ براي‌ نواحي‌ روستايي‌ تحت‌ فشار و در جائي‌ كه‌ رشد اقتصادي‌ وجمعيتي‌، نياز به‌ كنترل‌ و هدايت‌ آنها به‌ مراكز مناسب‌ را ايجاد مي‌كند، مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌.

 2ـ نيروهاي‌ پخش‌  كه‌ توصيف‌ كننده‌ جريان‌ منافع‌ اقتصادي‌ از مراكز به‌ حومه‌ها است‌ و به‌ عنوان‌ مدلي‌ براي‌ نواحي‌ روستايي‌ دورافتاده‌  مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌.

 بنابراين‌ در يك‌ سطح‌ كلي‌، تئوري‌ قطب‌ رشد برخوردار از منطق‌ مستحكمي‌ براي‌ تمركز توسعه‌ به‌ داخل‌ مراكز خدمات‌ منتخب‌ هم‌ در نواحي‌ روستايي‌ دوردست‌ و هم‌ در نواحي‌ روستايي‌ تحت‌ فشار مي‌باشد. با اين‌ حال‌ ايجاد اثرات‌ پخش‌ و جذب‌ در برنامه‌ريزي‌ سكونتگاههاي‌ روستايي‌ مسئله‌دار شده‌ است‌. قابليت‌ يك‌ مركز رشد براي‌ جذب‌ عوامل‌ توليد از حوزه‌ نفوذش‌ با استفاده‌ از نيروهاي‌ جذب‌ بوسيله‌ مفسران‌ برنامه‌ريزي‌ روستايي‌ بطور جدي‌ مورد سئوال‌ قرار نگرفته‌ است‌. فرآيندهاي‌ كنترل‌ توسعه‌ كه‌ بطور جدي‌ اجرا شده‌، براي‌ تكميل‌ نيروهاي‌ بازار كه‌ نشان‌ دهنده‌ گرايش‌ متمايل‌ به‌ مركز در روابط‌ متقابل‌ مركز - پيرامون‌ است‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌ است‌.

 مهمترين‌ عنصر درموفقيت‌ مركز رشد در نواحي‌ روستايي‌ اين‌ است‌ كه‌ چگونه‌ سكونتگاههاي‌ پسكرانه‌ از تمركز منابع‌ در مراكز رشد بهره‌مند خواهند شد. براي‌ رفع‌ اين‌ انتقاد كه‌ سياست‌هاي‌ مراكز منتخب‌ اهميت‌ مركزيت‌ مكاني‌ براي‌ سكونتگاههاي‌ مربوطه‌ دارند اما براي‌ سكونتگاههايي‌ كه‌ رشد مورد نظر را دريافت‌ نخواهند كرد، زيان‌ آور است‌. مكانيزم‌ انتقال‌ منافع‌ يا فرصت‌ها از مركز به‌ پيرامون‌ بايد دقيق‌ و اجرايي‌ باشد. تنها مكانيزمي‌ كه‌ اين‌ عبارت‌ و توصيف‌ را در نواحي‌ روستايي‌ هماهنگ‌ مي‌كند عمل‌ قابليت‌ دسترسي‌ است‌. در شرايط‌ قابليت‌ دسترسي‌ مناسب‌ بين‌ پيرامون‌ و مركز، منابع‌ تشكيل‌ شده‌ در مركز رشد براي‌ ساكنين‌ روستاهاي‌ دور دست‌ قابل‌ دسترس‌ است‌. بطوري‌ كه‌ يك‌ نوع‌ اثر پخش‌ بوجود خواهد آمد. بهر حال‌، مسائل‌ ناشي‌ از عدم‌ دسترسي‌ كامل‌، مانع‌ دستيابي‌ اين‌ فرصت‌ها وامكانات‌ براي‌ گروههاي‌ بسياري‌ از ساكنين‌ روستايي‌ مي‌شود و از اين‌ رو نقض‌ كننده‌ اثر پخش‌ است‌. بنابراين‌ اگرچه‌ ما مي‌توانيم‌ با اين‌ احساس‌ بيان‌ شده‌ از طرف‌ برنامه‌ ريزان‌ هماهنگ‌ شويم‌ كه‌ مشكل‌ است‌ تا هر تئوري‌ سكونتگاهي‌ ديگر را تصور كنيم‌ كه‌ قابليت‌هاي‌ حل‌ كردن‌ مسائل‌ موجود در مفهوم‌ مراكز رشد را بطور كار بردي‌ در سكونتگاههاي‌ برتر داشته‌ باشد. بايد همچنين‌ پذيرفت‌ كه‌ هيچ‌ شاهد واقعي‌ وجود ندارد كه‌ تئوريهاي‌ مركز رشد (و استراتژيهايي‌ كه‌ متأثر از آن‌ هستند) اثرات‌ پخش‌ مورد انتظار را درمقياس‌ روستايي‌ برآورده‌ سازند

ابوالفضل مددی بازدید : 172 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

 

تئوري‌ يا راهبرد توسعة‌ روستا - شهري‌

 بدنبال‌ استفاده کشورهای کانادا، فرانسه ، انگلستان، ایالات متحده ، استرالیا، برزیل و مالزی از راهبرد های توسعه منطقه ای (راهبرد صنعتی شدن شتابان و قطب‌‌ رشدو ..)، كشورهاي‌ هند ، تلیند ، فیلیپین ، اندونزی و کره جنوبی در قاره‌ آسيا پس‌ از استقلال‌، اين‌ راهبرد را محور برنامه‌هاي‌ خود قرار دادند. استدلال‌ آنها چنين‌ بود كه‌ رشد صنعتي‌ در قالب‌ مراكز و قطب‌هاي‌ رشد، موجبات توسعه سریع شرکتهای صنعتی زمينة‌ توسعة‌ اقتصادي‌ - اجتماعي‌ و فضايي‌ - آمايشي‌ برای ملتهای خود  فراهم‌ مي‌آورد. در مورد اخير فرض‌ آنها اين‌ بود كه‌ اين‌ مراكز و قطب‌ها (چند مرکز شهری بزرگ)مي‌توانند با انتقال‌ و پخش‌ منافع حاصله از توسعه به سراسر سرزمین ملی ‌، بخصوص ‌ نواحي‌ عقب‌ مانده‌ پيرامون‌ خود زمينه‌ توسعه‌ آمايشی آنها را فراهم  آورند.

مدعیان این راهبرد می گفتند که سرمایه گذاری ها باید بعد فضایی بیابد. اگرچه کارایی سرمایه گذاری با تمرکز در بدو امر در چند قطب و مرکز شهری برزگ به حدکثر برسد ، اما ملاحظات مربوط به عدالت اجتماعی ، اعمال یک سیاست عدم تمرکز را ایجاب می کندو برای اینکه بعد فضایی به برنامه ریزی  رشد ملی داده شود باید اقلاً سه سطح از مجموعه فضایی را در برگیرد: 1- شهری ، 2- منطقه ای، 3- ملی، آنها مدعی بودند که از این طریق یکپارچگی فضایی در اقتصاد ملی به دست خواهد آمد.(ص 9و10)  

 

منابع اصلی تامین راهبرد الگوی صنعتی شدن شتابان:

صادرات مواد اولیه ، 2- سرمایه گذاری خصوصی خارجی ، 3- کمک های بین المللی ، 4- ظرفیت داخلی کشور برای پس اندازکه عمدتا از بخش کشاورزی تامین می شد متکی بود. سه تای آنها شریانهای توسعه کشور را به نظام سرمایه داری جهانی پیوند می داد . سرمایه گذاری دولتی قرار بود برای ایجاد زیر بناهای اجتماعی بکار رود تا از فعالیتهای بخش خصوصی در بخش صنعت حمایت به عمل آید. قرار بود که دولت در فعالیتهای صنعتی جدید  مشارکت کند و در دست سرمایه گذاران بخش خصوصی باقی بماند(ص 13و14).

 

متاسفانه پيامدهاي‌ راهبرد اول (صنعتي‌ شدن‌: جانشین کردن واردات صنعتی) درهرد بعد فضایی و غیر فضایی خود به توقعاتی که از آن می رفت جواب نداد  و نتايج‌ مورد انتظار را ببار نياورد.  تا نيمه‌ دهه‌ 70 روشن شده بود که راهبرد صتعتی شدن شتابان ، نه تنها شاهراه شتابان توسعه ملی نبوده است ، بلكه‌ پيوسته‌ به‌ ايجاد و تحكيم‌ مجموعه‌اي‌ از ساختارهاي‌ مشابه‌ اقتصادي‌ - اجتماعي‌ و آمايشي‌ انجاميده‌ و می انجامد.كه‌ مي‌توان‌ اين‌ ساختارها را «ساختارهاي‌ دوگانة‌ وابستگي‌» ناميد(ص 15). مدل مرزبور ، تضادهای در حد بحران در ساخت توسعه ملی ایجاد کرد و باعث تشدید عدم تعادلهای ساختاری شد.

 

وابستگی دوگانه :

- در بعد عمودی : مجموعه ای از ساختارهاهای متفاوت و متقابل را نشان می دهد :

1-    تسلط بخش شرکتی بر بخش سنتی خانواری اقتصاد

2-    تولد طبقه نخبه بر خاسته از شهر و تسلط آنها بر توده های دهقانی و کارگران کشاورزی بی زمین در مناطق روستایی و کارگران شهری

3-    تسلط تکنولوژی سرمایه بر وارداتی برتکنولوژی بومی در پروسه رقابت 

-        در ابعاد افقی ، در بهترین حالت ، در تعداد کمی  از مناطق هسته ای برتوسعه شهری متجلی می شود . این هسته ها مسیر توسعه اقتصادی مناطق و نواحی اطراف خود را تحت تاثیر قرار می دهند.

وابستگی دوگانه ، البته بیش از روابط دوگانه متضاد است.وابستگی دوگانه عبارت از شیوه خاص ادغام اقتصاد ملی در نظام سرمایه داری جهانی .اجزای عمودی تولید شهرکتها ، طبقه نخبه  شهری ، تکنولوزی سرمایه بر در این هسته متمرکز هستند .این نواحی نقش دوگان ایفا می کنند . از یک در حوزه نظام سرمایه داری جهانی بصورت نقاط اتصال عمل می کنند و از سوی دیگر خود آنها زیر سلطه مناطق هسته کشورهای توسعه یافته غربی و ژاپن قرار دارند و خود این مراکز نیز سلطه خود را به نواحی اطراف خویش اعمال و آن را استثمار می کنند(ص 15و16).  

نتايج‌ مشخص‌ اين‌ راهبرد در شش‌ كشور آسيايي‌به شرح ذیل است : 1- توسعه‌ شهري‌ بي‌ رويه‌ و تراكم‌ جمعيت‌ روستايي‌، 2- تراكم‌ فضايي‌ جمعيت و فعالیتهای نو‌، 3- بيكاري‌ و كم‌ كاري‌، 4- نابرابري‌ درآمد و فقر،5- كمبود هميشگي‌ غذا، 6-شرايط‌ مادي‌ رو به‌ زوال‌ جمعيت‌ كشاورز 7- وابستگي‌ خارجي(ص 16-42)‌، بوده‌ است‌. بدنبال‌ اين‌ شرايط‌، راهبرد توسعه‌ روستايي‌ شتابان‌ ( توسعه‌ روستا شهري)‌ مورد توجه‌ اين‌ كشورها قرار گرفت‌.

 لازم به ذکر است که راهبرد توسعه روستایی شتایان ، برای برنامه ریزی و توسعه ، به چاچوب آمایشی و فضایی مناسبی احتیاج دارد ، این چارچوب ، باید متاسب با شرایط کشورهای آسیایی طراحی شود. برخی از این شرایط ، عبارت است از: سطح‌ پايين‌ شهرنشيني‌، ميزان‌ بالا و رو به‌ افزايش‌ تراكم‌ جمعيت‌ روستايي‌، الگوي‌ سنتي‌ مركب‌ از روستاها و شهرك‌هاي‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ و وجود نهايت‌ فقر و محروميت‌ مادي(ص 57)‌.

 

 

گام های اجرایی راهبرد توسعه‌ شتابان‌ روستا - شهري‌:

1ـ تغيير چهره‌ نواحي‌ روستايي‌، از طريق‌ انطباق‌ عناصر زندگي‌ شهري‌ برزمينه‌هاي‌ ويژه‌ روستايي‌. معني‌ آن‌ اين‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ تشويق‌ سرمايه‌گذاري‌ در شهرها و تشويق‌ انتقال‌ روستاييان‌ به‌ شهرها با سرمايه‌گذاري‌ در روستاها، روستاييان‌ را تشويق‌ كنيم‌ در جاي‌ خود بمانند و بدين‌ ترتيب‌ آباديهاي‌ كنوني‌ را متحول‌ سازيم‌ و تركيب‌ جديدي‌ به‌ آن‌ بدهيم‌ كه‌ آن‌ را روستا - شهر يا «شهر كشاورزي‌» مي‌ناميم‌. در توسعه‌ روستا - شهري‌ تصادم‌ ديرينه‌ بين‌ شهر و روستا از ميان‌ برداشته‌ مي‌شود.

 2ـ گسترش‌ شبكه‌ كنش‌هاي‌ متقابل‌ اجتماعي‌ در نواحي‌ روستايي‌ كه‌ فراتر از محدوده‌ يك‌ روستاي‌ منفرد است‌ و نيز ايجاد فضاي‌ اجتماعي‌ - اقتصادي‌ و سياسي‌. همچنين‌ توسعه‌ روستا - شهري‌ در قالب‌ ناحيه‌ روستا - شهري‌ مي‌تواند پايه‌ و مبناي‌ شهرهاي‌ بزرگ‌ و مراكز شهر نيز قرار گيرند و به‌خصوص‌ در مراحل‌ نهايي‌ رشد خود به‌ اين‌ حد برسند.

 3ـ كاهش‌ نابساماني‌هاي‌ اجتماعي‌ در مسير توسعه‌، حفظ‌ انسجام‌ خانواده‌، تقويت‌ تأمين‌ رواني‌ و بناي‌ نظم‌ نوين‌ اجتماعي‌ براي‌  شكوفايي‌ استعدادهاي‌ فردي‌ و اجتماعي‌.

 4ـ تثبیت  درآمدهاي‌ روستايي‌ و شهري‌ و كاهش‌ اختلاف‌ بين‌ آنها از طريق‌ تنوع‌ امكانات‌ كار توليدي‌ و به‌ خصوص‌ از طريق‌ اتصال‌ فعاليت‌ها ي‌ كشاورزي‌ به‌ فعاليت‌هاي‌ غير كشاورزي‌، در درون‌ جوامع روستايي‌.

 5ـ استفاده‌ مؤثر از نيروي‌ كار موجود، از طريق‌ هدايت‌ آن‌ به‌ سوي‌ يك‌ توسعه‌ فشرده‌تر منابع‌ طبيعي‌ ناحيه‌ روستا شهر، شامل‌ بهبود توليد كشاورزي‌ پروژه‌هاي‌ حفظ‌ و كنترل‌ منابع‌ آب‌، تأسيسات‌ عمومي‌ روستايي‌، خدمات‌ گسترده‌ روستايي‌ و صنايع‌  تبديلي و تکمیلی‌.

 6ـ اتصال‌ نواحي‌ روستا - شهري‌ به‌ شبكه‌هاي‌ ارتباطي‌ منطقه‌اي‌، از طريق‌ بهبود كانالهاي‌ ارتباطي‌ ميان‌ نواحي‌ روستا - شهري‌ و شهرهاي‌ بزرگتر و از طريق‌ منطقه‌اي‌ كردن‌ خدمات‌ مهمتر و پيچيده‌تر و فعاليت‌هاي‌ پشتيباني‌، كه‌ به‌ پايه‌ جمعيتي‌ بيشتر از يك‌ ناحيه‌ احتياج‌ دارد.

 7ـ طراحي‌ يك‌ نظام‌ مديريتي‌ و برنامه‌ريزي‌ كه‌ با ويژگيهاي‌ مناطق‌ متناسب‌ باشد و دست‌ مردم‌ محل‌ را براي‌ تعيين‌ اولويت‌ها و اجراي‌ برنامه‌ها باز بگذارد (تعویض قدرت تصمیم گیری به نواحی روستایی).

 8ـ فراهم‌ ساختن‌ منابع‌ مالي‌ براي‌ توسعه‌ روستا از طريق‌ 1- تضمين‌ سرمايه‌گذاري‌ اكثر پس‌اندازهاي‌ محلي‌ در همان‌ ناحيه‌، 2- ایجاد نظام کار به جای مالیات برای هر عضو بالغ اجتماع ،3- انتقال‌ اعتبارات‌ توسعه‌ از مراكز شهري‌ و نواحي‌ صنعتي‌ به‌ روستاشهرها، و4- تغيير شرايط‌ نامساعد داد و ستد بين‌ جمعيت‌هاي‌ روستايي‌ و شهري‌ به‌ نفع‌ روستائيان‌(ص 59-60-61).

 

ناحیه روستا شهری:

 در ناحيه‌ روستا - شهري‌ مانند شهر سنتي‌ اندازه‌ يا تراكم‌ معيّني‌ در آن‌ نقش‌ بازي‌ مي‌كند، خدمات‌ و وسايل‌ رفاهي‌ در خور مقياس‌ خويش‌ دارد كه‌ بر وضع‌ موجود سطح‌ توسعه‌ فرهنگي‌ واقتصادي‌ آن‌ انطباق‌ است‌. مقدار زيادي‌ اشتغال‌ غيركشاورزي‌ دارد و داراي‌ اختيارات‌ خودگرداني‌ مي‌باشد. به‌ اين‌ معني‌ نواحي‌ روستا - شهري‌ را مي‌توان‌ به‌ طور حقيقي‌، شهرهاي‌ كشاورزي‌ (يا شهرهاي‌ واقع‌ بر كشتزارها) ناميد كه‌ از لحاظ‌ جمعيت‌ در جدول‌ توزيع‌ شهرهاي‌ كشورها برحسب‌ اندازه‌ در وسط‌ قرار مي‌گيرد(ص 61-62)..

نواحی روستا شهری را می توان به صورت نواحی روستایی تعریف کرد که تراکم موثر آنه، اقلاً 200 نفر در کیلومتر مربع است . شهری با 10 تا 50 هزار نفر جمعیت را می توان به طور طبیعی روستا شهر در درون ناحیه یافت و مرزهای ناحیه را می توان محدوده ای به شعاع قابل رفت و آمد 5 تا 10 کیلومتر(یک ساعت راه با دوچرخه)دانستچنین ابعادی ، جمعیتی از 50 تا 150هزار نفر را می تواند در برگیرد، که اکثریت آنها در اغاز به کشاورزی مشغولند.(ص62)

 نواحي‌ روستا - شهري‌، ممكن‌ است‌ در اطراف‌ شهرهاي‌ بزرگ‌ و در حال‌ رشد (مراكز كلان‌ شهري‌) شكل‌ بگيرند. اين‌ راهبرد می کوشد تا شهر به روستا ببرد، روستا نیز می تواند به شهر آورده شود(مزرعه در شهر). به بیانی دیگر ، یک مدل تغییر یافته روستاشهری را ، می توان برای تغییر ساخت شکل کنونی شهرهای برزگ از طریق تبدیل نواحی ساخته شده شهری به کشتزارهاو مزارع شهری به کار بست(ص 62).

مسائل اجرای راهبرد در آسیا:

در طرح عملی این راهبرد ، اصلاحات ارضی ، نخستین و اساسی ترین گام است . رابطه بین توسعه روستا شهر و اصلاحات ارضی به شرح ذیل خلاصه می شود:

1-    توزیع زمین و ثروتهای دیگر در بین اعضای هر ناحیه روستاشهر

2-    تغیییر جریان منابع از شهرهای بزرگ  به روستاشهرها و سرمایه گذاری از محل منافع فعالیتهای محلی به خصوص اجاره بها مالکان غایب در ناحیه روستاشهر ، تا بهره مری افزایش یابد و محیط مناسبی برای رشد اقتصادی پایدار پدید آید.

3-    تعیین حداقل و حداکثر بهره برداری ها تا منابع آب وخاک با بهره دهی بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.

4-    تعدیل مالکیت زمین(ص 63)

 

 

 

1- فريد من‌، جان‌ و داگلاس‌، مايك‌، توسعة‌ روستا ـ شهري‌ ـ ترجمه‌ عزير كياوند، سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌، تهران‌، 1363.


ابوالفضل مددی بازدید : 134 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

 

تئوري‌ يا راهبرد توسعة‌ روستا - شهري‌

گردآوری : ابوالفضل مددی

کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری

 

بدنبال‌ رشد و توسعه‌ كشورهاي‌ توسعه‌ يافته‌ از طريق‌ رشد صنعتي‌ وايجاد مراكز و قطب‌هاي‌ رشد، كشورهاي‌ متعددي‌ بويژه‌ در قاره‌ آسيا پس‌ از استقلال‌، اين‌ راهبرد را محور برنامه‌هاي‌ خود قرار دادند. استدلال‌ آنها چنين‌ بود كه‌ رشد صنعتي‌ در قالب‌ مراكز و قطب‌هاي‌ رشد، زمينة‌ توسعة‌ اقتصادي‌ - اجتماعي‌ و فضايي‌ - آمايشي‌ آنها را فراهم‌ مي‌آورد در مورد اخير فرض‌ آنها اين‌ بود كه‌ اين‌ مراكز و قطب‌ها مي‌توانند با انتقال‌ و پخش‌ توسعه‌، زمينه‌ توسعه‌ آمايش‌ نواحي‌ عقب‌ مانده‌ پيرامون‌ خود را بارمغان‌ آورند.

 پيامدهاي‌ راهبرد صنعتي‌ شدن‌ تا نيمه‌ دهه‌ 70 اين‌ كشورها نشان‌ داد كه‌ اين‌ راهبرد نتايج‌ مورد انتظار را ببار نياورده‌، بلكه‌ پيوسته‌ به‌ ايجاد و تحكيم‌ مجموعه‌اي‌ از ساختارهاي‌ مشابه‌ اقتصادي‌ - اجتماعي‌ و آمايشي‌ انجاميده‌ كه‌ مي‌توان‌ اين‌ ساختارها را «ساختارهاي‌ دوگانة‌ وابستگي‌» ناميد. نتايج‌ مشخص‌ اين‌ راهبرد در شش‌ كشور آسيايي‌، هند، اندونزي‌، فيليپين‌، جمهوري‌ كره‌ و تايلند توسعه‌ شهري‌ بي‌ رويه‌ و تراكم‌ جمعيت‌ روستايي‌، تراكم‌ فضايي‌ جمعيت‌، بيكاري‌ و كم‌ كاري‌، نابرابري‌ درآمد و فقر، كمبود هميشگي‌ غذا، شرايط‌ مادي‌ رو به‌ زوال‌ جمعيت‌ كشاورز و وابستگي‌ خارجي‌ بوده‌ است‌. بدنبال‌ اين‌ شرايط‌، راهبرد توسعه‌ روستايي‌ شتابان‌ و توسعه‌ روستا - شهري‌ مورد توجه‌ اين‌ كشورها قرار گرفت‌.

 وجود شرايط‌ خاصي‌ مانند سطح‌ پايين‌ شهرنشيني‌، ميزان‌ بالا و رو به‌ افزايش‌ تراكم‌ جمعيت‌ روستايي‌، الگوي‌ سنتي‌ مركب‌ از روستاها و شهرك‌هاي‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ و وجود نهايت‌ فقر و محروميت‌ مادي‌ در روستاها در گزينش‌ اين‌ راهبرد مؤثر گرديد.

 اين‌ راهبرد تجسم‌ ايجاد «شهرها در كشت‌ زارها» بود يعني‌ روستا - شهرهايي‌ كه‌ پاره‌اي‌ از عناصر كليدي‌ شهرگرايي‌ را در نواحي‌ كوچك‌ و پر تراكم‌ روستايي‌ در خود داشته‌ باشند. ناحيه‌ روستا - شهري‌ مانند شهر سنتي‌ اندازه‌ يا تراكم‌ معيّني‌ در آن‌ نقش‌ بازي‌ مي‌كند، خدمات‌ و وسايل‌ رفاهي‌ در خور مقياس‌ خويش‌ دارد كه‌ با وضع‌ موجود سطح‌ توسعه‌ فرهنگي‌ واقتصادي‌ آن‌ منطبق‌ است‌. مقدار زيادي‌ اشتغال‌ غيركشاورزي‌ دارد و داراي‌ اختيارات‌ خودگرداني‌ مي‌باشد. به‌ اين‌ معني‌ نواحي‌ روستا - شهري‌ را مي‌توان‌ به‌ طور حقيقي‌، شهرهاي‌ كشاورزي‌ (يا شهرهاي‌ واقع‌ بر كشتزارها) ناميد كه‌ از لحاظ‌ جمعيت‌ در جدول‌ توزيع‌ شهرهاي‌ كشورها برحسب‌ اندازه‌ در وسط‌ قرار مي‌گيرد.

 اهداف‌ و فرضيات‌ راهبرد توسعه‌ شتابان‌ روستا - شهري‌ بدين‌ شرح‌ است‌:

 1ـ تغيير چهره‌ نواحي‌ روستايي‌، از طريق‌ انطباق‌ عناصر زندگي‌ شهري‌ برزمينه‌هاي‌ ويژه‌ روستايي‌. معني‌ آن‌ اين‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ تشويق‌ سرمايه‌گذاري‌ در شهرها و تشويق‌ انتقال‌ روستاييان‌ به‌ شهرها با سرمايه‌گذاري‌ در روستاها، روستاييان‌ را تشويق‌ كنيم‌ در جاي‌ خود بمانند و بدين‌ ترتيب‌ آباديهاي‌ كنوني‌ را متحول‌ سازيم‌ و تركيب‌ جديدي‌ به‌ آن‌ بدهيم‌ كه‌ آن‌ را روستا - شهر يا «شهر كشاورزي‌» مي‌ناميم‌. در توسعه‌ روستا - شهري‌ تصادم‌ ديرينه‌ بين‌ شهر و روستا از ميان‌ برداشته‌ مي‌شود.

 2ـ گسترش‌ شبكه‌ كنش‌هاي‌ متقابل‌ اجتماعي‌ در نواحي‌ روستايي‌ كه‌ فراتر از محدوده‌ يك‌ روستاي‌ منفرد است‌ و نيز ايجاد فضاي‌ اجتماعي‌ - اقتصادي‌ و سياسي‌. همچنين‌ توسعه‌ روستا - شهري‌ در قالب‌ ناحيه‌ روستا - شهري‌ مي‌تواند پايه‌ و مبناي‌ شهرهاي‌ بزرگ‌ و مراكز شهر نيز قرار گيرند و به‌خصوص‌ در مراحل‌ نهايي‌ رشد خود به‌ اين‌ حد برسند.

 3ـ كاهش‌ نابساماني‌هاي‌ اجتماعي‌ در مسير توسعه‌، حفظ‌ انسجام‌ خانواده‌، تقويت‌ تأمين‌ رواني‌ و بناي‌ نظم‌ نوين‌ اجتماعي‌ براي‌  شكوفايي‌ استعدادهاي‌ فردي‌ و اجتماعي‌.

 4ـ تعديل‌ درآمدهاي‌ روستايي‌ و شهري‌ و كاهش‌ اختلاف‌ بين‌ آنها از طريق‌ تنوع‌ امكانات‌ كار توليدي‌ و به‌ خصوص‌ از طريق‌ اتصال‌ فعاليت‌ها ي‌ كشاورزي‌ به‌ فعاليت‌هاي‌ غير كشاورزي‌، در درون‌ يك‌ جامعه‌ روستايي‌.

 5ـ استفاده‌ مؤثر از نيروي‌ كار موجود، از طريق‌ هدايت‌ آن‌ به‌ سوي‌ يك‌ توسعه‌ فشرده‌تر منابع‌ طبيعي‌ ناحيه‌ روستا شهر، شامل‌ بهبود توليد كشاورزي‌ پروژه‌هاي‌ حفظ‌ و كنترل‌ منابع‌ آب‌، تأسيسات‌ عمومي‌ روستايي‌، خدمات‌ گسترده‌ روستايي‌ و صنايع‌  تبديلي‌.

 6ـ اتصال‌ نواحي‌ روستا - شهري‌ به‌ شبكه‌هاي‌ ارتباطي‌ منطقه‌اي‌، از طريق‌ بهبود كانالهاي‌ ارتباطي‌ ميان‌ نواحي‌ روستا - شهري‌ و شهرهاي‌ بزرگتر و از طريق‌ منطقه‌اي‌ كردن‌ خدمات‌ مهمتر و پيچيده‌تر و فعاليت‌هاي‌ پشتيباني‌، كه‌ به‌ پايه‌ جمعيتي‌ بيشتر از يك‌ ناحيه‌ احتياج‌ دارد.

 7ـ طراحي‌ يك‌ نظام‌ مديريتي‌ و برنامه‌ريزي‌ كه‌ با ويژگيهاي‌ مناطق‌ متناسب‌ باشد و دست‌ مردم‌ محل‌ را براي‌ تعيين‌ اولويت‌ها و اجراي‌ برنامه‌ها باز بگذارد .

 8ـ فراهم‌ ساختن‌ منابع‌ مالي‌ براي‌ توسعه‌ روستا از طريق‌ تضمين‌ سرمايه‌گذاري‌ اكثر پس‌اندازهاي‌ محلي‌ در همان‌ ناحيه‌، انتقال‌ اعتبارات‌ توسعه‌ از مراكز شهري‌ و نواحي‌ صنعتي‌ به‌ روستا - شهرها، تغيير شرايط‌ نامساعد داد و ستد بين‌ جمعيت‌هاي‌ روستايي‌ و شهري‌ به‌ نفع‌ روستائيان‌.

 نواحي‌ روستا - شهري‌، ممكن‌ است‌ در اطراف‌ شهرهاي‌ بزرگ‌ و در حال‌ رشد (مراكز كلان‌ شهري‌) شكل‌ بگيرند. البته‌ بايد يادآور شد، جايگاه‌ توسعه‌ روستا - شهري‌ در نظام‌ برنامه‌ريزي‌ ملي‌ كشورها به‌ درستي‌ روشن‌ نگرديده‌ است‌ و همچنين‌ نحوة‌ ارتباط‌ اين‌ نظريه‌ با ساير بخش‌هاي‌ مكمل‌ در توسعه‌ ملي‌ و منطقه‌اي‌ نامعلوم‌ است‌. اين‌ وضع‌ باعث‌ شده‌ كه‌ در عمل‌ موفقيت‌ بدست‌آمده‌ براي‌ تحقق‌ راهبرد توسعه‌ روستا - شهري‌ محدود شود.


ابوالفضل مددی بازدید : 2143 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

 

اثرات به کارگیری نظریه قطب رشد در ایران



رويكرد هاي نظري و مفهومي توسعه نظام سكونتگاهي و نظام شهري در كشورهاي جنوب ۱:رويكرد بالا به پايين ۲: رويكرد اقتصاد سياسي توسعه ۳: رويكرد پايين به بالا

رويكرد بالا به پايين    
الف: نظريه قطب رشد:يكي از نظرياتي كه در كشورهاي جنوب از جمله كشور ايران به كار برده شد و اثرات ناگواري در توسعه اقتصادي و نظام سكونت گاهي ايران برجاي گذاشت نظريه قطب رشد بود. اين نظريه كه به مدل توسعه اقتصادي نيز مشهور است رويكردي بالا به پايين و غير مشاركتي دارد.و مختص نظام هاي متمركز برنامه ريزي است.        

ايده ها و اصول ومباني پايه اي پشتوانه تئوريك قطب رشد رسيدن به توسعه فضايي و اقتصادي در نظام سكونتگاهي شامل 5 مرحله است1: توسعه بر محور نظام سكونتگاهي در مراحل اوليه شكل گيري حالت قطبي دارد و با تمركز همراه است. 2: عدم تعادل و عدم توازن هم در فضا و هم در فعاليت ها از ويژگي مراحل اوليه توسعه بوده و اجتناب ناپذير است 3: رشد و تمركزگرايي بخشي و فضايي مي تواند در مرحله بعد در فضا منتشر شود و به پايين و پيرامون رخنه كند. 4:از طريق انتشار و رخنه به پايين قطب رشد اوليه ميتواند قطب رشد هاي ثانويه يا فرعي ايجاد كند. (صنعت گرايي شهري مي تواند ساير نقاط و ساير فعاليت ها را تحريك كرده و موجب انتشار فضايي فعاليت ها شود) 5:ويژگي رخنه به پايين اجتناب ناپذير است و به خودي خود رخ مي دهد پس نيازي به مداخله دولت نيست.        

ره گيري اثرات به كارگيري نظريه قطب رشد در ايران براي محقق شدن مرحله اول نياز خواهد بود كه درسياست هاي ملي و منطقه اي زيرساخت ها و جمعيت در يك نقطه متمركز شوند. تمركز زيرساخت ها و جمعيت در تهران نياز اول قطب رشد را برآورده ساخت. مرحله دوم قطب رشد عدم تعادل و توازن در فعاليت وفضا حالت بخشي نيز پيدا مي كند. فعاليت ها به سه بخش صنعتي- خدماتي و كشاورزي دسته بندي ميشود. فضا نير به دو بخش فضاي شهري و فضاي روستايي اقتصاد دانان معتقدند كه از ميان سه دسته فعاليت ها صنعت خاصيت مركز گريزي دارد. به اين ترتيب نظريه قطب رشد از نظر فعاليت صنعت مدار و از نظر فضايي شهر گرا هستند. بنابراين بايد شهر نشيني توسعه يافته تا تمركزات جمعيتي ايجاد شود. و همچنين توجه بيشتر به صنعت موجب افزايش سهم بودجه هاي بخش صتعت نسبت به بخش كشاورزي و خدمات مي شود. ترويج و تشويق شهرنشيني منجر به افزايش سهم جمعيت تهران وديگر شهر ها در پهنه فضايي كشور مي شود.و ازآنجا كه مرحله سوم قطب رشد به خودي خود انجام مي شود و نيازي به دخالت دولت در فراهم سازي عدالت اجتماعي نيست موجب مي شود تا نابرابري هاي ناحيه اي به طور فزاينده اي باعث شكاف بين شهرها و نواحي روستايي و در سطح ملي بين تهران و كشور شود. آنچه از مراحل قطب رشد برمي آيد اين است كه در مرحله سوم انتشار و رخنه به پايين و ايجاد قطب هاي فرعي ايجاد مي شود . اما تجربه عملي در دنيا شواهد كمي از وقوع اين مرحله از قطبش فضايي به انتشار فضايي را به دست مي دهد. با شكل نگرفتن فرايند قطبش به انتشار در اين مرحله عدم تعادل و توازن به اوج خود مي رسد

چرا در كشور مامرحله اول قطب رشد شكل گرفت و جامعه قطبي شد اما جامعه وارد مرحله هاي بعدي (انتشار) نشد؟ نظريه قطب رشد اساسا بر كارايي اقتصادي استوار است. اين نظريه با انگيزه صرفه جويي هاي ناشي از مقياس تجمع همراهي مي شود.به اين جهت در سياست گذاري هاي ملي و منطقه اي كشورهادر مرحله اول نياز به تمركز فعاليت و جمعيت و ايجاد قطبش وجود دارد. اما گذر از مرحله قطبش به انتشار نياز مند 1: فراهم آوردن زيرساخت هاي ملي ومنطقه اي براي ايجاد بستر مناسب انتقال به نواحي از جمله شبكه هاي ارتباطي وزيرساخت هاي قانوني و فرهنگي حتي باورها به دليل هزينه هاي سنگين ايجاد زيرساخت هاي لازم و عدم توانايي كشورهاي جنوب در تامين هزينه اين زير ساخت ها در بيشترموارد منجر به عدم انتشار مي شود. 2:فشارهاي جهان توسعه يافته يا كشورهاي شمال:به باور بعضي ها جهان ديگر توانايي پذيرش قطب هاي رشد جديدي همچون چين در مقياس جهاني ندارد. و كشورهاي شمال حتي اگر متوسل به فشارهاي نظامي شوند ديگر اجازه شكل گيري چنين قطب هايي را نخواهند داد. 3: آمادگي نواحي پيرامون جهت انتشار پذيري از قطب اوليه و پذيرش قطب هاي رشد فرعي و ثانويه : در مرحله انتشار نواحي پيرامون از نظر زيرساخت ها بايد توانايي پذيرش نقش قطب فرعي را در خود ايجاد كرده باشند اما به دليل ضعف ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي اين آمادگي ايجاد نمي شود.در نتيجه مرحله گذر از قطبش به انتشار اتفاق نمي افتد. 4: انتخاب و مكانيابي بهينه قطب هاي رشد اوليه:انتخاب مناسب نقاط رشد اوليه از عوامل اصلي در شكل گيري مراحل بعدي انتشار است. آيا انتخاب تهران به عنوان قطب رشد اوليه انتخاب درستي بود؟ 5: عوامل سياسي در كشور ايران ساختار نظام سكونتگاهي تمركزگرا است. تهران همچنان بر تمركز فعاليت ها و جمعيت خود مي افزايد.البته كاهش رشد جمعيت تهران نسبت به دهه پيش ناشي از تمركز زدايي نيست بلكه ناشي از افزايش سرعت جذب قطب هاي رشد رقيب از جمله شيراز- اصفهان- مشهد و تبريز بوده است. يكي از عوامل اصلي تمركز گرايي جمعيت و فعاليت در كشور ايران ناشي از بنيان هاي جغرافيايي ايران است چرا كه بنيان هاي جغرافيايي ايران ذاتا تمركز گرا است. اين بنيان هاي جغرافيايي موجب ميشود تا قسمت شرقي كشور و جنوب تمركز جمعيت شكل نگيرد . با همه تلاشي كه در تاريخ جهت معكوس كردن اين روند انجام شده است همچنان اين بنيانها توانمند و كارآمد ند.و در طول زمان نيز بردار هاي سياسي و سرمايه داري نيز براين بنيانها سوار گشته و آنرا شدت بخشيده است.به بياني ديگر در طول تاريخ كشور ايران قانونمندي هاي اجتماعي و اقتصادي خود را بر بنيان هاي جغرافيايي هماهنگ ساخته اند به همين جهت در موارد خاصي از مراحل قطب رشد ضرورت دخالت دولت در كمك به انتشار احساس مي شود. نمونه هاي آن در ايران به شهرهاي بندرعباس وچابهار مي توان اشاره كرد.اين مراكز با مداخله دولت توانسته اند ضمن جذب جمعيت توانسته اند در توزيع و تعادل نظام سكونتگاهي در فضا كمك كنند. هرچند كه بنيان هاي جغرافيايي در اين مناطق بنيان هاي تقريبا بازدارنده بوده است. قطب هاي رشد ناحيه اي ايران از جمله شيراز- اصفهان- مشهد و تبريز نيز در مقياس ناحيه اي همان رفتاري را در تمركزگرايي جمعيت و فعاليت در فضا با پيرامون خود انجام داده اند كه تهران با كشور انجام داده است. به همين جهت است كه نظام سلسله مراتبي شهر هاي ايران شهرهاي ناحيه اي به لحاظ طبقات جمعيتي فاصله بسياري با شهر هاي دوم خود دارند.در استان فارس نسبت جمعيت كلانشهر شيراز به شهر دوم استان تقريبا 1 به 16 است

 

 

 

 

 

نظام سیاسی و فضایی شهرها

نظام سیاسی و فضایی شهرها
مروری بر تاریخ شهرنشینی و شهرسازی جهان بیانگر نقش مهم حکوتها و دولتها در شکل گیری و چگونگی رشد و توسعه و یا حتی نابودی و تباه شهرها در ممالک مختلف می باشد.به همین جهت ،از زمان یونان باستان تا به امروز نظریه های مختلفی در رابطه با نقش عوامل سیاسی در روند توسعه شهرها توسط اندیشمندان علوم مختلف ارائه شده است.علی رغم این موضوع،دانش شهرسازی(برنامه ریزی و طراحی شهر) که سابقه مدون آن به دوران پس از انقلاب صنعتی می رسد در اوایل کمتر به نظریه پردازی و تجزیه و تحلیل نقش عوامل اجتماعی،اقتصادی و سیاسی در برنامه ریزی شهری توجه داشته، صرفاً به شناخت و معرفی مسائل و مشکلات شهرها و حل آنها با رویکرد فضایی و کالبدی و بر اساس فن وتکنیک مهندسی و معماری می پرداخت.اما با گسترش شدید شهرنشینی و بروز بحرانهای حاد ناشی از آن از یک طرف و تحولات سیاسی و اقتصادی جهان در طی قرن بیستم و به دنبال آن گسترش مکاتب شهرسازی و بویژه توسعه نظریه های علوم اجتماعی از طرف دیگر باعث تقویت این اندیشه شد که شهرسازان بایستی با دیدی جامع و سیستمی به شناخت و تحلیل ابعاد مختلف مسائل شهری پرداخته و راهبردها و الگوهای نوینی را ارائه دهند.
بر اساس دیدگاه سیستمی،شهرها از پیچیده ترین سیستم های اجتماعی محسوب می شوند که از یک طرف متشکل از زیر سیستم ها یا ساختارهای بیشماری نظیر ساخت های محیطی و جغرافیایی،اجتماعی و فرهنگی،سیاسی و اداری،اقتصادی و تولیدی،فضایی و کالبدی و... می باشد که با یکدیگر در ارتباط بوده و تاثیرات متفاوتی بر همدیگر دارند و از طرف دیگر ،به عنوان جزیی از یک سیستم بزرگ تر بشمار رفته که در چارچوب آن عمل می کنند. برهمین اساس،جهت شناخت،پیش بینی،کنترل و نظارت بر روند رشد و توسعه شهرها باید تمام سیستمهای داخلی و خارجی اثرگذار بر شهرها در سطوح مختلف فضایی(فراملی،ملی،منطقه ای،ناحیه ای و محلی)و ارتباطات،کنشها و واکنشهای متقابل میان آنها مورد مطالعه و تحلیل قرار گیرد تا سیستم شهری در نهایت به هدف اصلی خود که ایجاد تعادل در روابط درونی و بیرونی سیستم و حفظ هماهنگی بین ساختار و عملکرد می باشد دست یابد.
ساختار فضایی شهرها یکی از مهمترین زیرسیستم های شهری بشمار می رود.منظور از ساخت فضایی شهر،الگوهای کاربری اراضی ،فرم،شکل و طرح حوزه های شهری و نحوه توزیع فعالیت ها ،عناصر و اجزای ترکیب دهنده شهر می باشد.چنین ساختاری که از یک سو بعنوان مجموعه ای متشکل از اجزا و عناصر مختلف بشمار می رود و از سوی دیگر خود نیز در پناه سیستمی بزرگ تر و فراتر از خود تحت عنوان سیستم شهری عمل می کند نمی تواند جدا از سایر زیرسیستم های شهری موجودیت داشته باشد.بنابراین بر طبق نظریه سیستمی ، بایستی شهرسازان و برنامه ریزان شهری در مطالعه و تحلیل عوامل موثر بر شکل گیری و روند تحولات ساختار فضایی شهرها از رویکردهای گوناگونی استفاده کنند.
رویکرد سیاسی به شهر،از مهمترین رویکردهایی است که از زمان شکل گیری شهرهای قدیمی تا به امروز با اشکال مختلفی مورد توجه قرار گرفته است.در رویکرد سیاسی،شهر تجلی و تبلور نابرابری در روابط قدرت می باشد.این روابط از اشکال ابتدایی(قبیله ای،دسته ای ، گروهی و...) تا شکل پیشرفته تر (دولت) در ادوار مختلف شهرنشینی و شهرسازی جهان،اثرات عمیقی در خلق فضاهای شهری از نقطه شکل گیری شهرها تا سازمان دهی و استمرار حیات آنها بصورت عناصر و فعالیت های اصلی در نقاط مختلف شهرها بر جایی گذاشته است.برای نمونه می توان به تمرکز قدرت در دولت- شهرهای یونان باستان اشاره کرد که در آن عده ای از اقشار خاص جامعه به اعمال نفوذ و قدرت در شهر پرداخته و در راستای مدیریت قدرت سیاسی اشان در جامعه اقدام به خلق فضاهای شهری متفاوتی نظیر کاخ ها،معابد،آگورا،آکروپلیس و..می نمودند.
بنابراین نظامهای سیاسی مختلف اعم از نظامهای متمرکز و نظامهای غیر متمرکز ،هر کدام ساختهای فضایی گوناگونی را در شهرها بوجود می آورند.که در زیر به تشریح هر کدام از این الگوها می پردازیم:


نظام متمرکز و ساخت فضایی شهر
در نظامهای سیاسی متمرکز،قدرت در مرکز سیاسی کشور متمرکز و تصمیمات ملی،منطقه ای و محلی در همانجا اتخاذ می شود.در این سیستم ،سازمانهای تابعه دولت مرکزی،موسسات و شرکتهای انتفاعی وابسته به دولت و سازمانهای محلی در ساختار قدرت سهیم بوده اختیارات محدودی به آنها از طرف دولت مرکزی برای اداره برخی از امورتفویض و یا واگذار می شود.بنابراین در نظام برنامه ریزی این کشورها،برنامه ها ، تصمیمات و همچنین قوانین و مقرراتی یکپارچه و مشابهی برای تمامی سطوح کشور در نظر گرفته می شود و بر همین اساس ساختهای فضایی مشابهی در شهرهای اصلی این کشورها مشاهده می شود.نمونه این سیستم در شهرهای ماقبل صنعتی اروپا در قرون وسطی (که مهمترین آنها شهرهای فئودالی و شهرهای اسبدادی بودند)و حکومتهای ایران باستان و حتی حکومتهای متمرکز اسلامی تا قرون معاصر نیز وجود داشته است.امروزه این سیستم را می توان در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته آسیایی و آمریکای لاتین و حتی در کشور فرانسه مشاهده کرد.
در شهرهای فئودالی ،عده ای از خانواده های فئودال بر شهر حکومت کرده و دائماً بین این خانواده ها خصومت و دشمنی وجود داشته است. لذا به لحاظ ساخت داخلی،شهرهای فئودالی مشتمل بر چندین محله جداگانه در اطراف مراکز سیاسی،تجاری و مذهبی شهر بوده که خانواده های فئودال در این محلات زندگی می کردند.سایر اقشار مردم با فاصله ای دورتر از مرکز شهر و یا در محله های گتونشین که محل تجمع اقلیتهای قومی،نژادی،مذهبی و زبانی بودند ساکن می شدند.
در شهرهای استبدادی قرون وسطی،قدرت سیاسی در اختیار یک فرد یا یک خانواده بود.این قدرت در قرون بعدی (قرون 16 و 17)به حکوتهای سلطنتی رسید و لذا سلطنت بیشترین نقش را در رشد و توسعه شهرها بر عهده گرفت.«در مورفولوژی شهرهایی که با نظام استبدادی اداره می شد،قصرهای پادشاه و شاهزادگان،محل زندگی حاکم و عمارات گروههای ممتاز شهری که بیشتر در مجاورت قصرها بنا می شد،مهمترین چشم انداز مورفولوژیک شهر بود...در این شهرها بر خلاف شهرهای فئودالی،قوانین سخت شهری در تنظیم برنامه ریزی شهری،تعداد طبقات ساختمانها،ارتفاع ساختمانها،عرض و طول جاده ها و خیابانها و کیفیت ایوانهای مشرف به خیابانهای اصلی را تعیین می کرد،بویژه در مرکز شهر که دارای تراکم بیشتری بود احداث ساختمانهای بلند مرتبه ممنوع اعلام می شد
چنین ساختی را می توان با تفاوتهایی اندک در بخشهای کهندژ یا قلعه حکومتی که از اجزاء اصلی ساخت شهرهای ایران باستان بشمار می رفت نیز مشخص کرد.بر اساس این ساخت،کهندژ و یا ارگ حکومتی در بهترین و مرتفعترین نقطه شهر ساخته می شد و بوسیله برج و بارو و خندقهایی احاطه می شد و در اطراف آن ،درباریان و شاهزادگان و ماموران نظامی سکونت می گزیدند.این ساختار که مختص حکومهای متمرکز ایران باستان بود در حکومتهای متمرکز اسلامی نیز با تغییراتی مورد تقلید قرار گرفت.بدین صورت که در شهرهای اسلامی ساختار کالبدی شهرها از سه عنصر مهم ارک دولتی،مسجد جامع و بازار تشکیل شده بود که باز هم نقش قدرت را می توان در ساختار فضایی و جدایگزینی اکولوژیکی شهرها مشاهده کرد.
امروزه در کشورهایی که با سیستم متمرکز اداره می شوند دولتها نقش عمده ای در اداره امور شهرها بر عهده دارند و لذا روند شهرنشینی و ابعاد ساخت فضایی شهرها تحت تاثیر جریان تمرکز سیاستها قرار داشته بصورتهای مختلفی در فضای شهرها تجلی پیدا می کند که در زیر به نمونه هایی از از این بازتابهای فضایی اشاره می کنیم:
1.
رشد ناموزون و نابرابر شهرهای کشور و برتری یک و یا چند مکان شهری نسبت به سایر شهرهای کشور از مهمترین بازتابهای تمرکز قدرت در دست حکومت مرکزی و نظام برنامه ریزی از بالا به پایین می باشد.در چنین حکومتهایی با استناد به نظریه هایی همچون تئوری قطب رشد پرو، نظریه های میردال،فریدمن و هیرشمن اینطور استدلال می شود که توسعه بتدریج از شهرهای بزرگ صنعتی و کلان شهرها به سمت مراکز کوچکتر و توسعه نیافته بصورت اجتناب ناپذیری رخنه پیدا می کند و لذا در درجه اول بایستی شهرهای بزرگ و مادرشهرهای منطقه ای را در اولویت توسعه قرار داد.
اما مطالعات نشان می دهند که این سیاست در کشورهای جهان سوم به دلیل اینکه «موانع طبیعی،اجتماعی،اقتصادی و حتی سیاسی آنچنان زیاد است که نمی گذارد تاثیرات برنامه ریزی توسعه در همه نقاط ناحیه گسترش یابد و چون تنها در قطب معین سرمایه گذاری می شود،همه مهاجران روستایی و غیرروستایی به این قطب جذب می گردند و مهاجران روستایی غیر ماهر می توانند تنها در بخش غیررسمی محل،اشتغال بیابند.» پیامد این سیاست در اکثر کشورهای در حال توسعه و بویژه کشور ایران ایجاد نابرابریهای منطقه ای و تمرکز فعالیتها و منابع در تعدادی از شهرهای کشور است.از طرف دیگر چون برخی از کشورهای متمرکز به لحاظ مالی و پولی از درآمد پایینی برخوردارند به همین دلیل دولت توانایی سرمایه گذاری یکسان و برابر را در تمام نقاط کشور ندارد لذا فقط تعدادی از شهرها آنهم بیشتر بر مبنای اهداف سیاسی و اجتماعی دولت مرکزی، از نعمت سرمایه گذاری و توسعه برخوردار می باشند.مجموعه این عوامل علاوه براینکه باعث افزایش شکاف بین شهرهای برخوردار و شهرهای محروم می شود منجر به افزایش مسائل و مشکلات فضایی حتی در شهرهای برخوردار نیز می گردد که از آن جمله می توان به رشد نامتعادل فضایی شهرها،تخریب اراضی کشاورزی و باغات اطراف شهرها،شکل گیری سکونتگاههای غیررسمی و محلات فرودست شهری یا ظهور دوگانگی شهری( به معنای وجود دو منطقه ثروتمندنشین و فقیرنشین ) اشاره نمود.
بررسی ها نشان می دهند که در سالهای اخیر در «سیاستهای برنامه ریزی در غالب کشورهای در حال توسعه،گرایش مشخص و سیاستگزاریهای آنها به نفع شهرهای کوچک و متوسط می باشد.تصور عمومی بر این است که شهرهای بزرگ خارج از مقیاس اقتصادی یا بهینه رشد یافته اند و از آنجا که مکانیزمهای اقتصادی قادر به جلوگیری از رشد آنها نیستند لزوماً سیاستهای خاصی برای تشویق عدم تمرکز،تعادل فضایی و توسعه مراکز شهری متوسط و کوچک باید گسترش یابد
اما واقعیت اینست که «کشورهای در حال توسعه، علی رغم این که برای شهرهای متوسط و کوچک و نیز الگوی عدم تمرکز توسعه فضایی قائل به رجحان می باشند ولی رشد شهرهای بزرگ و جمعیت شهری متروپل و کلان شهرها به ضرر شهرهای متوسط بخصوص کوچکتر عمل کرده و نقش شهرهای کوچک کاهش پیدا کرده است
2.
توزیع نابرابر و ناعادلانه منابع و خدمات شهری در مناطق شهری از خصوصیات شهرهایی است که با نظام متمرکز و بر اساس استراتژی توسعه از بالا اداره می شوند.معمولاً در کشورهایی که بصورت متمرکز اداره می شوند طرحهای جامع شهری و سیاست منطقه بندی مبنای توزیع کاربریها و خدمات شهری و ساخت مورفولوژیکی در مناطق شهری هستند.اما چون در عمل اکثر این طرحها و سیاستها به دلایلی از قبیل عدم هماهنگی بین نهادها و سازمانهای مربوطه،ناکارآمدی مکانیسم های کنترلی،عدم تطابق اهداف طرحها با واقعیتهای موجود و انعطاف ناپذیر بودن آنها و همچنین ضعف دولتها و سازمانهای محلی در تامین هزینه های مالی ،تغییرکاربریهای گسترده،بورس بازی و معاملات قماری زمین،مشکلات تملک زمین و از همه مهمتر عدم توانایی عده ای از مردم(مانند افراد کم درآمد،مهاجران بیکار،زنان فقیر،خانوارهای بی سرپرست،معلولین،کارگران غیر ماهر) در پرداخت هزینه های شهری و در نتیجه عدم دسترسی به منابع و امکانات موجود و در نتیجه سکونت آنها در سکونتگاههای غیررسمی و زاغه ها، جنبه عینی و اجرایی به خود نمی گیرند لذا بر دامنه روند نابرابریهای فضایی در شهرها مافزوده می گردد.
مسئله مهم دیگری که ممکن است در نظامهای متمرکز بر اثر انحصار قدرت و در کنار آن اعمال محدودیتهای مدنی،سیاسی و اجتماعی و فقدان رسانه های آزاد و کارآمد بوجود بیاید شکل گیری فساد اقتصادی و انحصار منابع و امکانات در دست هیات حاکمه و دولتمردان جامعه و وابستگان به آنها در نقاط مختلف کشور و بویژه در نقاط شهری می باشد.این امر نیز به نوبه خود تاثیر زیادی در نابرابریهای فضایی و توزیع ناعادلانه منابع و خدمات دارد.
3.
شکل گیری ساختهای اکولوژیکی گوناگون در شهرها از دیگر ویژگیهای ساخت فضایی شهرها در آندسته از کشورهایی محسوب می شوند که دولتها در مکان یابی و استقرار فعالیتهای گوناگون آنها دخالت گسترده ای دارند.
واقعیت اینست که بر خلاف غفلت نظریه پردازان مکتب اکولوژی شهری شیکاگو که صرفاً به رابطه بین سلطه گروهها و طبقات مسلط با ساخت فضایی شهرها تاکید می کردند قدرت و سیاست نیز نقش مهمی در ساختار اکولوژیکی شهرها دارند.این امر بخصوص در کشورهای متمرکز و اقتصاد های برنامه ریزی شده برجستگی بیشتری دارد. بدین صورت که در این کشورها،به دلیل حمایتهای دولتی از برخی از گروهها و اقشار وابسته به دولت یک نوع جدایگزینی اجباری در سطح مناطق شهری بوجود می آید.برای نمونه می توان به سیاستهای نوسازی و یا خانه سازی های گسترده دولتی و همچنین سیاستهای مکان و خدمات در راستای تامین مسکن مورد نیاز گروههای مورد هدف دولت اشاره کرد که باعث جدایگزینی این گروهها از سایرین شده است. علاوه براین تمایل دولتها به تمرکز فعالیتها در نقاط خاصی از شهرها منجر به چند هسته ای شدن ساخت برخی از شهرها(بخصوص شهرهای بزرگ)گردیده است.
«
در ساخت مورفولوژیک شهرها تفکرات اجتماعی،سیاسی،اقتصادی،دینی و نظامی از عوامل مهمی است که تاکنون در جغرافیای شهری به آن توجه نشده است؛در حالی که هرکدام از این عوامل مورفولوژی ویژه ای را نشان می دهد.» امروزه در کشورهای متمرکز ،قانونگذاران و کارمندان دولتی نقش موثری در مورفولوژی و ساخت فیزیکی شهرها دارند.تمرکز فعالیتهای خدماتی و اداری در مراکز شهرها،بالا رفتن تراکم های ساختمانی و مسکونی در بعضی از نقاط شهر،پراکندگی تاسیسات و تجهیزات شهری در بین مناطق و نواحی شهری،پیدایش سیستمهای حمل و نقل عمومی نمونه هایی از تاثیرات ساخت مورفولوژیکی شهرها بر اثر اعمال سیاستهای دولتهای ملی می باشند.
4.
یکی دیگر از مهمترین تاثیرات فضایی ناشی از اداره امور شهرها با سیستم متمرکز،تغییرات کالبدی شهرها می باشد.توسعه فضایی مسکن از جمله ساختهای کالبدی شهرها محسوب می شود که در نظامهای متمرکز از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد به عبارتی دیگر« در كشورهاي داراي برنامه ريزي مركزي ، مسكن بيشتر از ديدگاه كمي و نه كيفي مورد توجه قرار مي گيرد و سياستهاي مسكن عمدتاً در راستاي برطرف كردن كمبود هاي موجود در زمينه واحد هاي مسكوني اعمال مي گردد. شواهد نشان ميدهند كه در دهه هاي گذشته در اقتصادهاي برنامه ريزي شده متمركز ، دولتها به دلايلي از قبيل مالكیت زمين و كنترل بر سرمايه گذاريها ، سهم بيشتري در زمينه برنامه ريزي مسكن داشته است. اما بعد ها اين دولتها در يافتند كه اتكا به خانه سازي دولتي علاوه بر اينكه موجب غفلت و عدم دسترسي به توان خانواده هاي كم در آمد جهت سرمايه گذاري در بخشي از هزينه هاي مسكن و بازار قانوني زمين و مسكن مي گردد منجر به پيدايش مساكن غير قانوني توسط شهروندان ميشود. بنابراين بعد ها نگرش ها و رهيافت هاي ديگري به وسيله دولتها جهت حل مشكل مسكن در اين كشورها اتخاذ گرديد كه مي توان به روشهاي ارتقاءكيفيت و پروژه هاي آماده سازي زمين اشاره كرد.
مسئله تراکم شهری از دیگر خصوصیات کالبدی شهرها بشمار می رود که در کشورهای با برنامه ریزی متمرکز به دلیل رشد سریع و گسترش افقی شهرها در دهه های گذشته عمدتاً بصورت سیاستهای بلند مرتبه سازی،انبوه سازی،طرحهای آماده سازی زمین ،طرحهای مسکن اجتماعی( با زیربنای کم) ،طرحهای نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده و قدیمی و... ظاهر شده ساختهای فضایی گوناگونی را بوجود آورده است.

نظام غیرمتمرکز و ساخت فضایی شهر
در نظام سیاسی غیر متمرکز،توزیع قدرت در سطوح مختلف فضایی صورت گرفته و تصمیمات ملی،منطقه ای و محلی به ترتیب به سازمانهای مرکزی،سازمانهای منطقه ای و سازمانهای محلی واگذار می شود.این سیستم که مختص کشورهایی است که اصول دموکراسی را پذیرفته و به آن پایبند هستند در درجه اول به دلیل اینکه برنامه ریزیها از سطوح پایین مناطق و نواحی و بر اساس شناخت دقیق امکانات بالقوه و بالفعل و نیازهای اساسی مردم و توسط نخبگان بومی و با مشارکت مردم در مراحل مختلف تهیه ،تصویب و اجرا صورت می گیرد هم باعث مقبولیت و مشروعیت برنامه ها در نزد مردم می گردد و هم موجب از بین بردن نابرابریها در سطوح مختلف شده و در نهایت ثبات سیاسی حکومت را تا حدود زیادی تضمین می کند.
به عبارتی دیگر در دهه های اخیر در کشورهای توسعه یافته تلاشهایی در جهت کاهش نقش دولتهای مرکزی در اداره امور شهرها و جستجو برای یافتن جایگزینهای مناسب برای دولت صورت گرفته است.«دو نمونه از این جایگزین ها چندان امید بخش نیستند:آنارشیسم،در شکل لیبرالیسم افراطی بازار آزاد اقتصادی که اخیراً متداول شده و "کوچک زیباست" یا جایگزین نمودن واحدهای سیاسی کوچکتر به جای واحدهای بزرگترآنچه در نهایت پذیرفته شد همزیستی مسالمت آمیز جامعه مدنی و دولت بود.بدین معنی که دولتها برخی از عرصه های عمومی جامعه مانند حفظ امنیت،سیاست خارجی،تضمین قانون را بر اساس قانون اساسی کشور و سیاستهای کلی نظام بر عهده گرفت و در عوض قسمت عمده ای از کارکردهای خصوصی و اداره امور ایالتها و شهرها را به حکومتهای ایالتی و حکومتهای محلی و بخش خصوصی واگذار نمود.البته ذکر این نکته لازم است که میزان توزیع قدرت و تفویض اختیارات از طرف حکومت مرکزی به رده های پایین مدیریتی در کشورهای مختلف با هم تفاوت دارند.کشورهای هلند،ایالات متحده آمریکانروژ،سوئد و دانمارک از جمله کشورههای هستند که با نظام غیر متمرکز و یا فدرال اداره می شوند.
بطور کلی ساخت فضایی شهر ها در نظامهای غیر متمرکز و فدرال به شرح ذیل می باشد:
بررسی های تاریخی در رابطه با تحولات فیزیکی شهرها در نظامهای غیر متمرکز که نمونه برجسته آن کشورهای پیشرفته صنعتی می باشند نشان می دهند که با افزایش جمعیت شهرها در اثر تحولات اقتصادی و اجتماعی قرون اخیر ،شهرنشینی و تحرکات فضایی مردم با شدت فراوانی صورت گرفته باعث شکل گیری پدیده حومه نشینی و در واقع جدایگزینی طبقات مرفه جامعه از توده های مردم و سکونت آنها در حومه های زیبا و دلنشین اطراف شهرها شد.مهاجرت خانوارهای شهری به سمت نواحی روستایی و شهرهای کوچک پدیده جدیدی است که مختص کشورهای پیشرفته است و از آن تحت عنوان شهر گریزی و یا شهرنشینی روستایی یاد می شود.با افزایش رشد و توسعه شهرها و تمرکز منابع و امکانات در شهرهای مرکزی شهرنشینی مجدداً رونق می گیرد و این بار شهری شدن روستاها را نیز به دنبال دارد. «با این که شهرهای بزرگ اروپایی به گسترش افقی پرداخته اند و موج فرار از کانون های شهری بزرگ،از مدت ها قبل شروع شده است با این همه،محدودیت هایی در این موارد وجود دارد.در قرن آینده پدیده ی ایجاد مناطق شهری شامل شهرها و شهرک ها و کانون های اقماری که از مدت ها پیش در اروپا ظاهر شده بود بطور محسوس تری مشاهده خواهد شد. در این میان عده ای اعتقاد دارند در بیشتر موارد،لیبرالیسم بر حفظ و نگهداری و گسترش وضع موجود تاکید می کند.تاکید بر وضع موجود،شرایط اجتماعی و حتی توسعه فیزیکی شهر را در وضعی که قرار دارد استحکام می بخشد و از آن حراست می کند.نمونه این طرز تفکر در شرایط زیانبار گتوهای سیاهان و دیگر رنگین پوستان ایالات متحده مشاهده می شود.
واقعیت اینست که هنوز مشکل اسکان غیررسمی و آلونک نشینی در اطراف برخی شهرهای بزرگ کشورهای پیشرفته مشاهده می شود.شهرهای پاریس،شیکاگو و رم از جمله شهرهایی هستند که کمابیش با مشکلات موجود در حومه ها روبرو هستند.
شبکه شهری متعادل و توزیع متناسب شهرها در سطح کشور از خصوصیات فضایی اکثر کشورهای صنعتی و فدرال محسوب می شود.بدین صورت که این کشورها«شبکه ی شهری چند قطبی دارند.اگر یک،دو و حتی سه شهری جدا از هم بخشی از وظایف و نقش های حاکمیت شهری را به خود اختصاص دهند،شبکه ی شهری در رابطه با تمام شهرهای توزیع شده در کشور به طور نسبی حالت تعادل پیدا می کند.
از طرفی دیگر«در مفهوم خیلی متحرک اقتصاد پیشرفته امروزی،مفهوم شبکه شهری اهمیت و شکل دیگری بخود می گیرد،تقسیم کار در شهر به تقویت تخصص منجر می شود.بدین ترتیب شهرهای بزرگ بصورت مراکز تحقیق و تصمیم گیری درآمده و شهرهای کوچک نقش مراکز تولیدی را بدست می آورند
در زمینه رشد شهرنشینی در نظامهای سرمایه داری می توان به ظهور پدیده جدیدی به نام جهانشهرها در شبکه شهری جهانی اشاره کرد.این پدیده نیز که بیشتر مختص کشورهای فدرال و پیشرفته است به معنای تسلط عملکردی تعدادی از شرکتها و موسسات چندملیتی و بین المللی دربرخی از شهرهای دنیای سرمایه داری بر امور مالی،تجاری،صنعتی،رسانه ای،حقوقی در سطح وسیعی از دنیای امروز می باشد.دولتها از طریق حمایت از این شرکتها و مراکز نقش عمده ای در ظهور این پدیده دارند.
در دهه های اخیر در اکثر کشورهای فدرال و غیر متمرکز ،بر اثر ناکامی الگوهای طرحهای جامع تفصیلی تغییراتی در نظامهای برنامه ریزی شهری و شهرسازی این کشورها به وقوع پیوست.بدین صورت که طرحهای ساختاری و راهبردی به جای طرحهای جامع مطرح شدند.اصولاً در برنامه ریزی استراتژیک و راهبردی دخالت دولت در برنامه ریزی کاربری اراضی محلی(شهری) کاهش پیدا می کند و در عوض به مسئولیتهای مسئولان محلی افزوده می شود.مسئولان محلی بر پایه امکانات و نیازمندیهای محل و با توجه به اصول و خط مشی های کلی طرحهای فرادست در سطوح منطقه ای و ملی اقدام به تهیه و اجرای طرحها میکنند و لذا از استقلال نسبتاً کاملی برخوردار هستند.
به لحاظ محتوایی نیز «در الگوی برنامه ریزی راهبردی- ساختاری که بر نگرش سیستمی استوارر است ،اهداف و سیاستهای کاربری زمین در جهت تلفیق اهداف کالبدی با اهداف اقتصادی اجتماعی ارتقا یافته و وظایف برنامه ریزی کاربری زمین از تهیه نقشه کاربری زمین،جدول کاربری زمین و جدول سرانه ها به سمت اهداف راهبردی یعنی ساماندهی فضایی فعالیت ها بر اساس آمایش سرزمین،توسعه پایدار،رفاه عمومی و کیفیت زندگی معطوف شده است»
بنابراین چون در برنامه ریزی راهبردی ،از یکطرف نحوه توزیع کاریریهای اراضی در طی یک فرایندی و بر اساس واقعیتها و نیازهای موجود و از همه مهمتر بر پایه مشارکت مردم صورت می گیرد و از طرف دیگر هم به جنبه های کمی کاربری ها (مانند جمعیت و سرانه ها)به جنبه های کیفی کاربری های زمین نیز همچون شاخصهای توسعه پایدار و گسترش عدالت اجتماعی و ارتقا سطح زندگی مردم نیز توجه می شود لذا نابرابریهای فضایی در زمینه تخصیص منابع و امکانات نیز کاهش می یابد.
وجود رسانه ها و مطبوعات آزاد ،برخورد قاطع با متخلفان اقتصادی و اداری، رعایت حقوق شهروندی و دسترسی نسبتاً عادلانه تمام ساکنان کشور اعم از شهروندان بومی و حتی اقلیتهای قومی،نژادی،زبانی و مذهبی در کشورهای پارلمانی و دموکرات نقش مهمی در راستای برقراری عدالت فضایی و کاهش نابرابریهای اجتماعی و فضایی دارد.
اکثر کشورهایی که با سیستم فدرال و غیر متمرکز اداره می شوند جزو کشورهای سرمایه داری محسوب می شوند.از آنجایی که در این سیستم اقتصادی، دولتها در عرصه های اجتماعی و اقتصادی وارد نمی شوند لذا رقابت و به تبع آن پویایی و تحرک این عرصه ها را فرا گرفته موتور توسعه کشور به سرعت به راه می افتد و تکنولوژی و فن همه زوایای جامعه بشری و از جمله فضاهای شهری را مورد تاثیر قرار می دهد.پیامد این جریان در نظامهای سرمایه داری بصورت شکل گیری شهرهای صنعتی و فراصنعتی ظهور پیدا کرد.مورفولوژی این شهرها که تفاوت زیادی با شهرهای دنیای توسعه نیافته دارد بدین صورت تغییر پیدا کرده است که«اگر در نیمه دوم قرن نوزدهم،صنایع آهن و فولاد،تراکم اقتصادی و حمل مواد سنگین به کارخانه ها مورفولوژی شهرهای صنعتی را شکل می داد،در نیمه دوم قرن بیستم،صنایع میکروالکترونیک،شرکتهای کوچک کامپیوتری،کاهش شرایط محلی در ایجاد و توسعه صنایع و کاهش تراکم فعالیتهای اقتصادی،مورفولوژی شهرهای فراصنعتی را شکل داده است.
اگرچه در ساختار اکولوژیکی شهرها در کشورهای توسعه یافته نیز به مانند شهرهای کشورهای توسعه نیافته، پدیده دوگانگی شهری و قطبی شدن جامعه شهری به معنای تقسیم جامعه شهری به دو قطب ثروت و فقر وجود دارد اما «دوگانگی شهری در کشورهای توسعه یافته بندرت شکل نابرابر و ناخوشایندی ظاهر می سازد؛زیرا اکثریت جامعه شهری با طبقه متوسط شهری است؛در حالی که دوگانگی شهری در کشورهای در حال توسعه،بسادگی از مناطق وسیع آلونک نشینی که گاهی از 30 درصد تا 50 درصد جامعه شهری را در بر می گیرد،شناخته می شود.
در نظامهای فدرال و پارلمانی، كنترلهاي حكومتي در امر توزيع مسكن و نيز در مورد قواعد و محل استقرار ساختمانهاي جديد به عنوان تجاوز به قلمرو و مالكيت خصوصي تلقي مي گردد و اصل بر اين است كه بازار آزاد به طور طبيعي كارآ و عادلانه عمل كرده و تا آنجايي كه امكان پذير است فعاليتهاي مربوط به تهيه ، مصرف و مبادله مسكن بايد به وسيله افراد يا بنگاههاي خصوصي صورت گيرد . اين تفكر حامي سياستهايي است كه اجاره را بر مبناي قيمت بازار و قيمت جايگزيني مسكن تعيين مي كند نه بر مبناي توانايي پرداخت مردم و قيمت تمام شده مسكن.در اين نگرش در غالب موارد دخالت دولت در بخش مسكن منوط به ارائه و فراهم آوردن سوبسيدهايي است كه قدرت پرداخت به مردم مي دهد . نه ترتيبي كه قيمت بازار را كاهش مي دهند مسئوليت دولت در زمينه مسكن به گروههاي خاصي از جمعيت مثلاً به خانواده هاي كم در آمد ، افراد سالخورده ، افراد معلول ، يا به هدفهاي ويژه اي چون مبارزه با آلونك نشيني محدود مي شود .مسكن ساير گروهها توسط مكانيسم هاي بازار معين مي گردد و اين خانوارها در حد توانايي خود در پرداخت هزينه ، مساكني را اشغال مي كنند كه بيشتر با ذوقشان سازگار است .


Read more:
http://anjoman.urbanity.ir/showthread.php?tid=4818&highlight=%D9%82%D8%B7%D8%A8+%D8%B1%D8%B4%D8%AF#ixzz2Nrd323nt

 

 

 

 

 

 

 

 

ظريه قطب رشد
نظريه قطب رشد بر سرمايه گذاري كلان در صنايع، در بزرگترين شهرها تاكيد دارد؛ طبق اين نظريه دولت ها مي توانند انگيزه هاي رشد اقتصادي را فراهم آورند. اين رشد اقتصادي در خارج از مراكز شهري انتشار مي يابد و باعث توسعه اجتماعي-اقتصادي ناحيه اي مي شود. بدين سان در نظريه قطب رشد به شهرها اولويت داده مي شود تا توسعه اجتماعي-اقتصادي شهرها باعث توسعه اجتماعي - اقتصادي روستاها شود. اين نظريه بر عملكرد نيروهاي بازار آزاد تكيه دارد. در نظريه قطب رشد، سرمايه گذاري در صنعت به منزله موتور توسعه براي فعاليت هاي كشاورزي و تجاري است.
نقد نظريه قطب رشد
اين نظريه براي تمهيدات اجتماعي و توسعه روستايي راهكاري ارائه نمي دهد. چرا كه ايجاد صنايع بزرگ را حداكثر در دو يا سه شهر مي توان اجرا كرد و براي شهرهاي كوچك و مياني و روستاها قابليت اجرايي ندارد و هيچ گونه پيشنهادي براي توسعه اين مناطق ارائه نمي دهد. ايجاد تكنولوژي و صنايع سنگين هزينه بر و سرمايه بر مي باشد اين صنايع نمي توانند اشتغال زا باشند چون اين صنايع به تخصص نياز دارند بايد كارگراني را آموزش دهيم كه اين مسئله زمانبر هست و اينكه ما به نتيجه و رشد مورد نظر خواهيم رسيد را تضمين نمي كند.
همچنين در مورد نيازهاي بومي و خدمات محلي راهكاري ارائه نمي دهد. ارتباط ضعيفي با صنايع محلي و خدمات محلي دارد. يك روستا بايد كاركرد روستايي داشته باشد و ما اول كاركرد روستايي را بهبود دهيم. نميتوانيم با ضعيف كردن روستا و قدرتمند كردن شهر، روستا را تابع و وابسته شهر كنيم. جنس فعاليت ها در اين دو منطقه جداست، روستا بايد فعاليت روستايي انجام دهد تا توسعه پيدا كند و شهر فعاليت شهري.
در اين نظريه با ايجاد صنايع و توسعه شهر، سعي در توسعه ي روستا داشته اند. در حالي كه هر دو مورد شهر و روستا به منزله ورودي توسعه هستند و توسعه روستا در درون روستا و در عين حال ارتباط متقابل با شهر بايد صورت گيرد نه توسط صنايع ايجاد شده در شهر.
نظريه ليپتون
مايكل ليپتون نظريه پرداز سالهاي اخير، تاثيرات نفوذ موثر شهر بر روستا را مورد تحليل قرار داده است. وي مي گويد امروزه در كشورهاي فقير دنيا برخورد طبقاتي، نه ميان نيروي كار و سرمايه و نه ميان منافع خارجي و منافع ملي است، بلكه ميان طبقات روستايي و طبقات شهري صورت مي گيرد. او بر زمينه هاي كاملاروشن در تخصيص منابع در امر توسعه روستايي تاكيد مي كند. به نظر او قدرت مردم شهري به حدي است كه مي توانند منابع عمده يك كشور را جهت سوديابي خود به شهرها اختصاص دهند و منافع تخصيص منابع را دور از جمعيت روستايي نگهدارند؛ زيرا نفوذ موثر شهر بر حوزه هاي روستايي، نه تنها مردم فقير را در فقر نگه مي دارد، بلكه موجب نابرابري هايي در داخل حوزه هاي روستايي مي شود. اين امر، نتيجه وجود يك همپيماني ميان طبقه ممتاز شهري و كشاورزان ثروتمند روستايي است كه براي طبقه مرفه و ثروتمندان شهري مازاد مواد غذايي، مواد صادراتي و غيره دست مي يابند.
نقد نظريه ليپتون
در نقد نظريه ليپتون مي توان به اين موارد اشاره كرد :
الف) نمي توان بين جوامع شهري و روستايي، تنها به دليل به دست آوردن هزينه هاي روستايي به وسيله ي جمعيت شهري، تفكيكي قائل شد.
ب) مفهوم طبقه در نظريه ليپتون چندان مشخص نيست.
ج) در اين نظريه، واقعيت سياست هم پيماني شهر بر ضد روستا روشن نيست.
شايد اعتبار اصلي نظريه ليپتون در اين است كه براي جريان مازاد روستايي به سوي شهرها اهميت بيشتري قائل است؛ اما درباره اينكه چرا اين جريان بدان شكل به وجود مي آيد سخني نمي گويد.
اين نظريه، راهكار جزئي براي توسعه اشاره كرده است كه همان تخصيص منابع است و بيان نكرده است كه اين تخصيص چگونه بايد انجام شود.
ليپتون ارتباط روستا با شهر را به ضرر روستا دانسته است اما، تا كي روستا را از شهر دور كنيم تا اثر منفي و حضور شهر روستاها را تحت تاثير قرار ندهد؟
در واقعيت تنها راه توسعه روستا، ارتباط متقابل با شهر است و ما بايد اين ارتباط متقابل را بهبود دهيم. هيچ وقت يك روستا به تنهايي به خود كفايي نخواهد رسيد. و اين نظريه بيشتر بيان يك مشكل است تا ارائه راه حل يا نتيجه؛ و نمي تواند يك استراتژي دائمي ايجاد كند.
نظريه راندينلي
راندينلي در امر توسعه، نظريه خود را بر مبناي عدم تمركز سرمايه گذاري ها در سكونتگاههاي انساني با تاكيد بر ”استراتژي توسعه بر محور شهري” جهت توسعه روستاها در نظر قرار مي دهد كه آن ها را قادر مي سازد تا جوامع روستايي خود را به توسعه اجتماعي-اقتصادي برسانند.
راندينلي در نظريه خود به مفهوم برخورد وابستگي ها نيز اهميت مي دهد و اين وابستگي ها را بين حوزه هاي روستايي با شهرهاي كوچك، و بين شهرهاي كوچك با شهرهاي بزرگ لازم مي داند و اين تعامل فضايي و اجتماعي - اقتصادي را پايگاه اصلي در امر توسعه مي شناسد.
با توجه به نظريه اين محقق، شهرهاي مياني “بر مبناي جمعيت” ممكن است در امر توسعه تاثير بگذارد؛ بدين ترتيب :
1)
شهرهاي مياني از مشكلاتي كه در امر مسكن، حمل و نقل، اشتغال، آلودگي و تامين خدمات شهري در بزرگترين شهرها ايجاد مي كند، مي كاهد.
2)
شهرهاي مياني از نابرابري هاي ناحيه اي مي كاهد.
3)
شهرهاي مياني از طريق ايجاد خدمات، امكانات و بازارها براي توليدات كشاورزي حوزه هاي روستايي، اقتصاد روستايي را تحرك و پويايي مي بخشد.
4)
شهرهاي مياني، تمركز اداري را در شهرهاي بزرگ كاهش مي دهد.
5)
سرمايه گذاري در شهرهاي مياني، فقر را كاهش مي دهد.
نقد نظريه راندنيلي
نظريات قبلي مثل نظريه قطب رشد با واقعيات كشورهاي صنعتي كه مادر شهرهاي مدرنيزه دارند وفق دارد. در حالي كه اين نظريه با شهرها و روستاهاي ايران سازگاري بيشتري دارد و اين نظريه واقع گرا است.
نقطه قوت اين نظريه اهميتي است كه به ارتباط شهر و روستا داده است شهرها بازارهاي محصولات روستايي هستند و در مقابل خدمات مورد نياز جامعه روستايي را تامين مي كنند. از طرف ديگر به توزيع سرمايه گذاري و پراكندگي جغرافيايي بازارها اشاره كرده است.
با توجه به اينكه نيازهاي اصلي و اساسي را بايد در روستا ايجاد كرد ولي خدمات رفاهي را در شهرهاي كوچك مثلابراي 50 روستا يك شهر كوچك را بايد در نظر بگيريم تا نتيجه مورد نظر را در روستا بدهد.
ايده قطب رشد كه رخنه به پايين را در جريان توسعه مطرح كرده در اين نظريه بيشتر مشهود است چون مسئله يكپارچه سازي فضايي يعني پيوستگي مركز و حاشيه را مطرح كرده است و به مسئله وابستگي در اين ارتباط اهميت داده است لذا در سيستم حمل و نقل نقشي تعيين كننده دارند.
بايد بين روستا، شهرهاي كوچك و شهرهاي بزرگ، سرمايه در حال جريان باشد تا هر سه مركز متناسب با همديگر رشد يكنواختي داشته باشند و بايد به هر سه منطقه تاكيد داشته باشيم. و متناسب با جنس فعاليت ، در اين مناطق توسعه داشته باشيم. مثلاصنايعي كه در شهرهاي كوچك يا مياني ايجاد مي كنيم متناسب با فعاليت هاي كشاورزي روستاهاي اطراف باشد.
نظريه استور و تيلور
سياست توسعه از بالا(شهر) بايد با سياست توسعه از پايين و به صورت يكپارچه عملي شود تا بيشتر عدالت خواهانه و منصفانه جلوه كند. به نظر اين دو محقق (استور و تيلور) استراتژي توسعه از پايين، توسعه بر پايه حداكثر تحرك در منابع انساني، نهادي و طبيعي ناحيه و هدف آن تامين نيازهاي اصلي ساكنان هر ناحيه است كه به طور مستقيم در مسير مسائل مربوط به فقر و كنترل آن از پايين جهت گيري مي كند. اين استراتژي براي مركزيت روستايي، تكنولوژي مناسب، رشد انتخابي، توزيع عادلانه منابع، خودكفايي، به وجود آوردن فرصت هاي اشتغال و از همه مهمتر براي شان و مقام انساني ارزش بسياري قائل است.
با مطالعه نظريات استور و تيلور در زمينه روابط شهر و روستا، در امر توسعه مي توان به چند ويژگي بدين شرح اشاره كرد :
1)
تكيه بر منابع طبيعي و انساني ناحيه؛
2 )
اولويت دادن به نيازهاي اصلي همه ساكنان ناحيه اعم از شهري و روستايي؛
3 )
تضمين بكارگيري توليدات روستايي؛
4 )
دگرگوني در كيفيت و كميت شيوه زندگي همه اعضاي جامعه اعم از شهري و روستايي؛
5 )
تصميم گيري حوزه هاي روستايي و كاهش تصميم گيري هاي شهري نسبت به حوزه هاي روستايي؛
در استراتژي تامين نيازهاي اصلي، توزيع مجدد درآمد و ثروت، بخش اصلي سياست توسعه اجتماعي و اقتصادي محسوب مي شود و تامين نيازهاي اصلي همه مردم يك كشور كه فقيرترين طبقات جامعه را نيز شامل مي شود، جزء اهداف آن است.
در تبيين ديدگاه هاي استراتژي توسعه بر پايه تامين نيازهاي اصلي، مي توان گفت : لازم است فرصت هاي زندگي بهتر براي همه مردم جامعه فراهم آيد و درآمدها و ثروت ها تعديل شود؛ زيرا توزيع عادلانه درآمدها و ثروت ها، باعث گسترش عدالت اجتماعي مي شود و بازده توليد وسطح اشتغال جامعه را افزايش مي دهد.
سياست توسعه از بالا(مركز) در نظريه اقتصادي نئوكلاسيك ريشه دارد و نمونه آزمايشي آن، مفهوم قطب رشد است. تئوري اساسي اين رويكرد آن است كه توسعه، از تقاضاي خارجي و ضربه هاي رشد ناشي مي شود و به صورت پويا و خود به خودي در ساير بخش هاي منطقه رسوخ خواهد كرد. اين نوع استراتژي، علاوه بر جهت گيري خارجي، ماهيتا شهري-صنعتي و سرمايه بر بوده و متكي بر فناوري پيشرفته و پروژه هاي بزرگ مي باشد.
توسعه از پايين، استراتژي جديدتر و بازتابي از تغيير انديشه هاي مربوط به ماهيت خود توسعه است. هدف اوليه توسعه از پايين، ارضاي نيازهاي اساسي ساكنان منطقه است و بر اين اساس، توسعه، مبتني بر بسيج حداكثر منابع طبيعي، انساني و نهادي منطقه است. براي خدمت به توده مردم و مناطق محروم، سياست هاي توسعه بايد مستقيما مسائل فقر را هدف بگيرند و در ابتدا از پايين برانگيخته و كنترل شوند. اين رويكرد به سياست هاي مبتني بر تفكر “رخنه از بالابه پايين” بي اعتماد است. ويژگي هاي استراتژي توسعه از پايين عبارتند از :
مبتني بر نيازهاي اساسي ؛
كاربر بودن (در مقابل سرمايه بر بودن) ؛
كوچك مقياس بودن ؛
مبتني بر منابع منطقه اي ؛
روستا محور بودن ؛
استفاده از فناوري هاي “مناسب” (در مقابل صرفا فناوري هاي پيشرفته) ؛
در برخي جوامع هر دو نوع توسعه از بالابه پايين و از پايين به بالاهمزمان به كار گرفته مي شود. براي مثال در چين از هر دو روش همزمان استفاده مي شود به گونه اي كه در برنامه هاي امنيتي و نظامي به صورت متمركز و با روش از بالابه پايين و در مراحل توليد اقتصادي و خلاقيت هاي فرهنگي هنري با روش از پايين به بالابهره مي برند. تلفيق اين روش ها با يكديگر، هوشمندي و درايت ويژه اي را مطالبه مي كند.
نقد نظريه استور و تيلور
نسبت به نظريات قبلي، روستا مدارتر است. به فقر روستا، به كارگيري توليدات روستايي و مشاركت محلي اهميت داده است و تصميم گيري مسائل اصلي حوزه هاي روستايي توسط خود ساكنان انجام مي شود. براي اولين بار به منابع طبيعي كه حقيقت يك روستا است اشاره شده است. به چگونگي تخصيص منابع اشاره نكرده است و اينكه چگونه از اين منابع در جهت رشد و توسعه ي روستا استفاده كنيم.
اولويت دادن به نيازهاي اصلي ساكنان ناحيه روستايي بايد در روستا انجام شود. و اين اولويت به عنوان خدمات و تسهيلات رفاهي مطرح نمي شود . آسفالت جاده هاي روستايي و ايجاد مراكز آموزشي لطفي در حق روستاييان نيست كه باعث كمال و شان سياست گذاري هاي دولت شود. ايجاد امكاناتي چون آب و برق و گاز در روستا به عنوان عضوي از جامعه، ضروري و لازم است. و بايد حداقل امكانات را با كيفيت استاندارد در روستاها ارائه داد و به معناي اين نيست كه با اين كارها روستاها مدرن گشته است. اين نظريه هم جزئي نگر است و براي ارتباط متقابل شهر و روستا، راهكار ارائه نمي دهد.
نتيجه گيري
بعضي نظريات مطروحه تاكيد صرف دارند به شهر، و نظريات ديگر هم تاكيد صرف به روستا و اكثر نظريات هم خطي هستند يعني بيان واقع گويي اجتماع بدون راهكار. يك نظريه جامع بايد شمول داشته باشد. و به رابطه شهر و روستا اهميت دهد. اين ارتباط نمي تواند يك ارتباط جهشي و مستقيم باشد. با توجه به اين كه خصوصيات اجتماعي و طبيعي شهر و روستا با هم فرق مي كند، بايد يك فيلتر و همسان سازي بين اين دو مركز وجود داشته باشد. يعني مكاني كه هم ويژگي شهري و هم ويژگي روستايي را داشته باشد. مثلاروستا-شهرها كه مي توانند به عنوان يك مركز واسطه اي بين شهر و روستا عمل كنند و ارتباط اين دو را بهبود ببخشند.
در توسعه روستايي دو مسئله را نبايد فراموش كنيم :
1 )
توسعه درون ساختاري
2)
توسعه برون ساختاري
درون ساختاري مثل نظريه استور و تيلور و برون ساختاري همان نقش روستا و چگونگي كاركرد و ارتباط آن با شهر مي باشد . جهت نيل به توسعه روستايي بايد به هر دو ساختار اهميت دهيم. به صرف اصلاح ساختار ارزشي، حفظ منابع و امكانات در داخل روستا به توسعه نمي رسيم؛ و اين توسعه را بايد در كنار ارتباط متقابل با مراكز ديگر قرار دهيم.
منابع
نظريه توسعه ي روستايي، محمد حسين پاپلي يزدي، تهران1386 ، نشر سمت
نظريه اي شهر وپيرامون، محمد حسين پاپلي يزدي، تهران1382، نشر سمت
ديدگاه هاي نو در جغرافياي شهري، حسين شكويي، تهران1383 ، نشر سمت
مباني جغرافياي روستايي، دكتر عباس سعيدي، تهران1383 ، نشر سمت
برنامه ريزي ناحيه اي، دكتر كريم حسين زاده دلير، تهران1386 ، نشر سمت
جغرافيا تركيب نو، ترجمه دكتر شاپور گودرزي نژاد، تهران1379 ، نشر سمت
توسعه و نابرابري، محمد جواد زاهدي، انتشارات مازيار، چاپ دوم1385
توسعه اقتصادي در بحران سوم، مايكس تودارو، موسسه هاي پژوهشي توسعه، 1382
داياناهانت، نظريه اقتصادي توسعه، غلام رضا آزاد، نشر ني، 1376

 

 

 

 

ابوالفضل مددی بازدید : 245 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

 

نظرية‌ مركز - پيرامون‌:

گردآوری : ابوالفضل مددی

کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری

 «جان‌ فريدمن‌» يكي‌ چند از نويسنده ای است‌ كه‌ چارچوبي‌ كم‌ و بيش‌ هماهنگ‌ براي‌ ساختار منطقه‌اي‌ ارائه‌ مي‌دهد. وي‌ ضمن‌ فاصله‌ گرفتن‌ از بحث‌ صرفاً اقتصادي‌، به‌ سمت‌ پيوندهاي‌ بين‌ قطبي‌ شدن‌ منطقه‌اي‌، كنش‌هاي‌ متقابل‌ و نظريه‌ سازي‌ حركت‌ مي‌كند. به‌ عقيده‌ وي‌ هر كشوري‌ از يك‌ بخش‌ هسته‌اي‌ و نواحي‌ پيراموني‌ تشكيل‌ مي‌شود و اين‌ حقيقت‌ نظام‌ شهري‌ است‌ كه‌ مناطق‌ هسته‌اي‌ را تشكيل‌ مي‌دهد و نواحي‌ پيراموني‌ نيز براساس‌ روابطي‌ كه‌ با هسته‌ مربوطه‌ دارند تعريف‌ مي‌شوند. مناطق‌ هسته‌اي‌ اثر تعيين‌ كننده‌اي‌ بر پيرامون‌ داشته‌ و برتري‌ خود را بر آنها اعمال‌ مي‌كنند(مهندسان مشاور )ِDHV ) از هلند ص 48 ). 

همانطور كه‌ بروكفيلد در تفسير كار فريدمن‌ اشاره‌ مي‌كند، نوآوري‌ در مناطق‌ مركزي‌ بيشتر است‌ و بخشي‌ از نظامهاي‌ رده‌ بالا را تشكيل‌ مي‌دهد، بطوري‌ كه‌ فرآيند هماهنگي‌ پيش‌ رونده‌ به‌ صورت‌ خودجوش‌ در رشد منطقه‌اي‌ ممكن‌ است‌ نتايج‌ مثبتي‌ داشته‌ باشد، اما سرانجام‌ غيرعملي‌ خواهد شد، مگر اينكه‌ آثار گسترش‌ توسعه‌ منطقه‌ هسته‌اي‌ به‌ پيرامون‌ قابل‌ تسريع‌ بوده‌ و وابستگي‌ به‌ منطقة‌ هسته‌اي‌ كاهش‌ يابد)ِDHV ) از هلند ص 49 ). 

 مدل‌ فريدمن‌ براساس‌ اصول‌ زير استوار است‌:

 نخست‌، رابطه‌ مركز و پيرامون‌ را مي‌توان‌ اساساً يك‌ رابطه‌ استعماري‌ دانست‌، ظهور ساختار قطبي‌ شده‌ معمولاً با جابجايي‌ عوامل‌ اصلي‌ توليد يعني‌ ارز خارجي‌ و مواد خام‌ همراه‌ است‌.

 دوم‌، تا وقتي‌ كه‌ پيرامون‌ به‌ صورت‌ توليد كنندة‌ عمده‌ محصولات‌ كشاورزي‌ و مواد معدني‌ باقي‌ بماند، رابطه‌ تجاري‌ به‌ نفع‌ مركز خواهد بود.

 سوم‌، نابرابريهاي‌ رو به‌ رشد منطقه‌اي‌ منجر به‌ فشارهاي‌ سياسي‌ به‌ منظور برگرداندن‌ جريان‌ منابع‌ به‌ مركز كه‌ همواره‌ به‌ طور سنتي‌ برقرار بوده‌ است‌ و كمك‌ به‌ افزايش‌ درآمد سرانه‌ در پيرامون‌ تا سطح‌ تساوي‌ تقريبي‌ با بقيه‌ كشور شود[1].

 در چنين‌ چارچوبي‌ است‌ كه‌ مسئله‌ محوري‌ مكانيزم‌ برانگيختن‌ و يا توقف‌ رشد پيرامون‌ مطرح‌ مي‌شود، همانطور كه‌ در نظريه‌ قطب‌ رشد آمد، دو نيرو از مركز به‌ پيرامون‌ وارد مي‌شود كه‌ يكي‌ براي‌ رشد پيرامون‌ مساعد و ديگري‌ نامساعد است‌. جريان‌ سرمايه‌ گذاري‌ از مركز به‌ پيرامون‌، خريد مواد اوليه‌ براي‌ صنايع‌، استفاده‌ از پيرامون‌ به‌ عنوان‌ مركز گذران‌ اوقات‌ فراغت‌ و خريد محصولات‌ پيرامون‌ توسط‌ مركز را مي‌توان‌ جريان‌ مساعد دانست‌. ميردال‌ اين‌ نيرو را «اثر پخش‌» و هيرشمن‌ آن‌ را «اثر تراوش‌» مي‌خواند. كار اين‌ دو نيرو منجر به‌ ايجاد مراكز جديد در پيرامون‌ ميشود. نيروي‌ دوم‌ كه‌ براي‌ رشد پيرامون‌ نامساعد است‌ همان‌ جريان‌ يافتن‌ نيروي‌ كار و سرمايه‌ از پيرامون‌ به‌ مركز، به‌ خاطر بازده‌ مطلوب‌تر و مطمئن‌تر آن‌، ناتواني‌ فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ پيرامون‌ در رقابت‌ با محصولات‌ مركز و آثار رواني‌ و افسردگي‌ وانزواطلبي‌ در فرهنگ‌ پيرامون‌ بخاطر عقب‌ ماندگي‌ آن‌ كه‌ توأم‌ با رد ارزشهاي‌ مركز است‌، مي‌باشد. از نظر فريدمن‌ گسترش‌ ارزشها و هنجارهاي‌ پيشرفته‌تر مركز در پيرامون‌ از الزامات‌ توسعه‌ است‌. اين‌ نيرو را ميردال‌ «اثر پس‌ موج‌» و هيرشمن‌ آن‌ را «اثر قطبي‌ شدن‌ يا جذب‌» مي‌نامد. آنچه‌ از نظر توسعه‌ منطقه‌اي‌ اهميت‌ دارد تعادل‌ نسبي‌ بين‌ اين‌ دو نيرو است‌. اگرقطبي‌ شدن‌ غالب‌ شود، پيرامون‌ بصورت‌ ناحيه‌اي‌ عقب‌ مانده‌ و كاملاً وابسته‌ به‌ مركز باقي‌ مي‌ماند. در حالي‌ كه‌ با  غلبه‌ اثرپخش‌، يكپارچگي‌ حاكم‌ شده‌ و نظام‌ فضائي‌ نسبت‌ متجانس‌ برقرار مي‌شود و پيرامون‌ از ميان‌ مي‌رود.  هرچه‌ كه‌ مركز براي‌ رشد خود بيشتر بر ستانده‌هاي‌ پيرامون‌ متكي‌ باشد اثر پخش‌ بيشتر غالب‌ خواهد شد. 

 در مورد اينكه‌ نتيجه‌ متقابل‌ ميان‌ اين‌ دو نيرو چه‌ خواهد شد، نظرات‌ متفاوت‌ است‌. هيرشمن‌ مي‌گويد: دير يا زود مركز مجبور است‌ كه‌ تراكم‌ و ازدحام‌ خود را از ميان‌ ببرد و بر مشكل‌ كمبود عرضه‌ غالب‌ شود و بازار خود را افزايش‌ دهد كه‌ در اينجا سياست‌هاي‌ آگاهانه‌ و سنجيده‌ مي‌تواند نقش‌ مهمي‌ در تقويت‌ اثرپخش‌ داشته‌ باشد، ولي‌ گونارميردال‌ در اين‌ مورد بدبين‌ است‌ و اعتقاد دارد كه‌ اگر دخالت‌ دولت‌ را كنار بگذاريم‌ اين‌ فرآيند خود به‌ بيشتر شدن‌ اختلافات‌ منجر نمي‌شود و اگر هم‌ دخالتي‌ بايد شود از مراحل‌ اوليه‌ توسعه‌ بايد آغازشود[2].

 

نقد نظريه‌ مركز - پيرامون‌

 دورانت‌  در مقاله‌ معروف‌ خود «نقدي‌ بر نظريه‌هاي‌ قطب‌ رشد و مركز در برنامه‌ ريزي‌ منطقه‌اي‌» اين‌ نظريه‌ را اينگونه‌ ارزشيابي‌ مي‌كند:

 مفهوم‌ مركز - پيرامون‌ بنحوي‌ كه‌ توسط‌ فريدمن‌ توصيف‌ شده‌ و ديگران‌ آن‌ را مورد بحث‌ قرار داده‌اند اميدبخش‌ترين‌ ديدگاه‌ را در ميان‌ همه‌ آنچه‌ كه‌ نقد كرديم‌ دارد، پرداختن‌ به‌ كل‌ فضاي‌ اقتصادي‌ در يك‌ منطقة‌ مفروض‌ به‌ جاي‌ سروكار داشتن‌ با نقاط‌ يا نواحي‌ خاص‌ از آن‌ و همچنين‌ تعريف‌ كردن‌ زير منطقه‌هاي‌ پيرامون‌ براساس‌ آن‌ دسته‌ از مسائلشان‌ كه‌ نياز به‌ راه‌ حل‌ دارند قدم‌ پرارزشي‌ است‌. پيوندهايي‌ كه‌ بين‌ مدل‌ و نظم‌هاي‌ مشاهده‌ شده‌ تجربي‌ در مراحل‌ مختلف‌ رشد اقتصادي‌ ديده‌ مي‌شود، به‌ آن‌ به‌ عنوان‌ تئوري‌ توزيع‌ فضايي‌ توسعه‌ در طول‌ زمان‌ جاذبه‌ خاصي‌ مي‌دهد و تلاشهايي‌ را كه‌ براي‌ مورد توجه‌ قرار دادن‌ متغيرهاي‌ غير اقتصادي‌ در اين‌ زمينه‌ صورت‌ گرفت‌، حركت‌ هايي‌ در جهت‌ صحيح‌ بوده‌ است‌. با اين‌ وجود ارزش‌ مدل‌ مركز - پيرامون‌ در موارد خاص‌ هنوز بخاطر توسعه‌ يافتگي‌ نسبي‌ آن‌ محدود است‌، هرچند كه‌ چون‌ با نظام‌  ، بصورت‌ نظام‌ برخورد مي‌كند. به‌ جاي‌ آن‌ كه‌ بخش‌هايي‌ از آن‌ را برداشته‌ و بطور منفك‌ بررسي‌ كند بصورت‌ ابزار ارزشمندي‌ براي‌ برنامه‌ ريزي‌ منطقه‌اي‌ در مي‌آيد. عليرغم‌ نكات‌ مثبت‌ تئوري‌ بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ اين‌ نظريه‌ مثل‌ بسياري‌ ديگر از نظريه‌هايي‌ كه‌ در برنامه‌ ريزي‌ منطقه‌اي‌ رايج‌ بوده‌ و هم‌ اكنون‌ مورد ترديد قرار گرفته‌اند بيش‌ از حد به‌ جنبه‌ خارجي‌ و شهري‌ توليد منطقه‌اي‌ بها مي‌دهد. واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ اگر چه‌ محرك‌ تغيير پيرامون‌ از مركز مي‌آيد و تقابل‌ و تضاد ميان‌ اين‌ دو انگيزه‌ توسعه‌ در پيرامون‌ بوجود مي‌آورد، اما بدون‌ تغيير ساختاري‌ در پيرامون‌ اين‌ بخش‌ از اقتصاد حتي‌ توان‌ گرفتن‌ و واكنش‌ نشان‌ دادن‌ به‌ تحريكات‌ خارجي‌ را نخواهد داشت‌. اهميت‌ شهر به‌ عنوان‌ پيشاهنگ‌ نوآوري‌ و توسعه‌ بجاي‌ خود، پس‌ از وارد شدن‌ ضربه‌ تغيير ارزش‌، فقط‌ بازسازي‌ و اصلاح‌ روابط‌ اقتصادي‌، اجتماعي‌ و در نتيجه‌ تغييرات‌ فضايي‌ از روستاست‌ كه‌ پيرامون‌ را دگرگون‌ ساخته‌ و يكپارچگي‌ فضايي‌ توسعه‌ را بوجود مي‌آورد[3].



[1]-اجلالي‌، پرويز،تحليل‌ منطقه‌اي‌ و سطح‌ بندي‌ سكونتگاهها، 1370، صص 47-46

[2]-اجلالي‌، پرويز،تحليل‌ منطقه‌اي‌ و سطح‌ بندي‌ سكونتگاهها، 1370، صص 47-48

[3]-اجلالي‌، پرويز،تحليل‌ منطقه‌اي‌ و سطح‌ بندي‌ سكونتگاهها، 1370، صص54-53 

ابوالفضل مددی بازدید : 296 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

 

نظريه‌ قطب‌ رشد

گردآوری : ابوالفضل مددی

کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری

 اين‌ نظريه‌ كه‌ ابتدا توسط‌ «فرانسواپرو» مطرح‌ شد ، عمدتاً با صنعت‌ سروكار دارد. وي‌ معتقد بود كه‌ جوهر و اصل توسعه‌ صنعتي‌ به‌ يكباره‌ و در همه‌ جا ظاهر نخواهد شد، بلكه‌ ابتدا در كانونهايي‌ با شدتهايي‌ مختلف‌ ظاهر شده‌ و از طريق‌ مسيرهايي‌ در نقاط‌ معيّني‌ آغاز و پخش‌ مي‌شود، اين‌ كانون‌ را وي‌ قطب‌ رشد خواند[1].

بودیل" قطب‌ رشد را مي‌توان‌ به‌ عنوان‌ مجموعه‌اي‌ از صنايع‌ تعريف‌ كرد كه‌ در يك‌ ناحية‌ شهري‌ واقع‌ شده‌ و باعث‌ توسعه‌ بيشتر فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ در ناحيه‌ حوزه‌ نفوذ خود مي‌شود." نظريه‌ قطب‌ رشد همانند نظريه‌ مكان‌ مركزي‌ هم‌ براي‌ درك‌ ساختار يك‌ منطقه‌ و هم‌ به‌ عنوان‌ چارچوبي‌ براي‌ پيش‌بيني‌ تغييرات‌ اين‌ ساختار و همچنين‌ به‌ عنوان‌ يك‌ استراتژي‌ براي‌ توسعه‌ منطقه‌اي‌ بكار رفته‌ است.[2]

‌مفاهيم‌ اصلي‌ نظریه : مفاهیم اصلی این نظریه را می ـوان در اثار پرو، بودیل ، هنس ، هرمانس ، هیرشمن و میردال یافت.

مفهوم‌ فضاي‌ اقتصادي‌

 «پرو» براي‌ گريز از محدودكنندگي‌ واقعيات‌ جغرافيايي‌، فضاي‌ اقتصادي‌ را به‌ عنوان‌ ميدان‌ عمل‌ جريانهاي‌ اقتصادي‌ و بطور مستقل‌ از بستر جغرافيايي‌ آنها تعريف‌ كرد، يعني‌ به‌ جاي‌ فضاي‌ جغرافيايي که از کوهها ، دشتها ، جاده ها ، شهر و روستا تشکیل شده بود ‌، وي‌ ميدان‌ نيرويي‌ را تصور كرد كه‌ داراي‌ مراكز، كانونها و قطب‌هايي‌ مي‌باشد كه‌ از آن‌ نيروهاي‌ گريز از مركز منتشر شده‌ و نيروهاي‌ جذب‌ مركز به‌ آن‌ وارد مي‌گردد كه‌ مي‌توان‌ آنها را به‌ صورت‌ بردارهايي‌ نشان‌ داد. اين‌ نيروها در واقع‌ جريانات‌ اقتصادي‌ هستند مانند جريان‌ نيروي‌ كار،جريان‌ حمل‌ مواد اوليه‌، جريان‌ سرمايه‌ و حتي‌ مي‌تواند جريانهاي‌ اجتماعي‌ مانند حركت‌ دانشجويان‌ براي‌ تحصيل‌، جريان‌ خدمات‌ پزشكي‌، جريان‌ اطلاعات‌، جريان‌ نوآوري‌ و ابتكار و جريان‌ مراجعه‌ به‌ مراكز فرهنگي‌ باشد. وي‌ تصريح‌ مي‌كند كه‌ منظور او از قطب‌ رشد كانون‌ اين‌ نيروها نيست‌، بلكه‌ مركزيت‌ رفت‌ و برگشت‌ جريانهاي‌ اقتصادي‌ است‌، قطب‌ رشد او در فضاي‌ اقتصادي‌ و نه‌ در فضاي‌ جغرافيايي‌ قرار دارد. البته‌ «پرو» قبول‌ داشت  كه‌ قطب‌ رشد در فضاي‌ جغرافيايي‌ نيز بروز و عينيت‌ مي‌يابد و قطب‌هاي‌ رشد موجود در نقطه‌هاي‌ مختلف‌ جغرافيايي‌ نيز وجود دارند. ولي‌ اين‌ مفهوم‌ بيشتر توسط‌ بودويل‌ گسترش‌ يافت‌ تا ابعاد جغرافيايي‌ را نيز دربرگيرد[3].

 ولي‌ همانگونه‌ كه‌ گليسن‌ می گوید ، مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ قطب‌ رشد كانون‌ انتشار جريانهاي‌ اقتصادي‌ كه‌ بعداً از طريق‌ مسيرهاي‌ رشد در كل‌ منطقه‌ پخش‌ مي‌شود، اما نقطه‌ جغرافيايي‌ واحد و معيّني‌ ندارد و مركز رشد يعني‌ مكان‌ جغرافيايي‌ معيّني‌ كه‌ محل‌ استقرار اين‌ كانون‌ انتشار جريانهاي‌ اقتصادي‌ رشدزا است‌ و اين‌ يكي‌ از تمايزات‌ بين‌ دو مفهوم‌ قطب‌ رشد و مركز رشد است[4]‌.

 مفهوم‌ قطبش‌

 رشد سريع‌ صنايع‌ پيشاهنگ‌، قطبي‌ شدن‌ ساير واحدهاي‌ اقتصادي‌ در قطب‌ رشد را بوجود مي‌آورد. يعني‌ به‌ همان‌ شكلي‌ كه‌ وارد كردن‌ يك‌ آهن‌ربا در بار ميدان‌ مغناطيسي‌ همه‌ مولكولها را به‌ سمت‌ خود جهت‌ مي‌دهد، قطب‌ رشد نيز همه‌ جريانهاي‌ اقتصادي‌ را در راستاي‌ قطب‌ رشد قرار مي‌دهد. اين‌ قطبي‌ شدن‌ اقتصادي‌ ناگزير به‌ قطبي‌ شدن‌ جغرافيايي‌ و جريان‌ يافتن‌ منابع‌ و تمركز فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ در تعداد محدودي‌ از مراكز در درون‌ يك‌ منطقه‌ منجر مي‌شود، به‌ همين‌ جهت‌ در برنامه‌ريزي‌ منطقه‌اي‌ از منطقه‌ قطبي‌  يا منطقه‌ كاركردي‌ و يا منطقه‌ گره‌دار سخن‌ مي‌رود منظور از آن‌ ناحيه‌اي‌ است‌ كه‌ درجه‌اي‌ از وحدت‌ از نظر كاركرد اقتصادي‌ و وابستگي‌ متقابل‌ اقتصادي‌ از خود نشان‌ مي‌دهد. منطقه‌ قطبي‌ شده‌ از واحدهاي‌ نامتجانس‌ مثل‌ شهرهاي‌ بزرگ‌، شهرهاي‌ كوچك‌ و روستاهايي‌ كه‌ از نظر كاركرد اقتصادي‌ با هم‌ در ارتباطند، تشكيل‌ شده‌ است‌. رابطه‌ كاركردي‌ معمولاً به‌ شكل‌ جريانهاي‌ اقتصادي‌ - اجتماعي‌ مثل‌ جريان‌ مواد اوليه‌، نهاده‌ها و ستانده‌ها، سفر به‌ محل‌ كار، سفر به‌ مراكز خريد، حركت‌ به‌ مركز اشتغال‌، سفر براي‌ خدمات‌ اجتماعي‌ و... مشخص‌ مي‌شود .ايجاد يك‌ قطب‌ رشد و يا استقرار يك‌ مركز رشد در ناحيه‌اي‌ معيّن‌ به‌ علت‌ صرفه‌جوئيهايي‌ كه‌ مي‌كند اثري‌ بوجود مي‌آورد كه‌ به‌ آن‌ اثر قطبي‌  شدن‌ مي‌گويند. اين‌ اثر بدين‌ترتيب‌ عمل‌ مي‌كند كه‌ فعاليت‌ها، نيروي‌ انساني‌ و خدمات‌ را به‌ قطب‌ رشد جذب‌ مي‌كند و باعث‌ رشد سريع‌ آن‌ مي‌گردد، حتي‌ وقتي‌ علت‌ وجودي‌ اين‌ نوع‌ استقرار نيز از بين‌ مي‌رود، مدتهانيز اين‌ مراكز به‌ خاطر وجود صرفه‌جوئيهاي‌ اقتصادي‌ باقي‌ مي‌مانند. از قطبي‌ شدن‌ فقط‌ تأثيرات‌ اقتصادي‌ باقي‌ نمي‌ماند، با توجه‌ به‌ اينكه‌ در پهنه‌  جغرافيايي‌ و ساخت‌ كالبدي‌ منطقه‌ اثر مي‌كند، آثار اجتماعي‌، فرهنگي‌ و رواني‌ نيز به‌ همراه‌ دارد[5].

مفهوم اثر پخش‌:

 اثر پخش‌ يعني‌ اينكه‌ بمرور زمان‌ ويژگيهاي‌ پيشاهنگي‌ قطب‌ رشد، همچون‌ موجي‌ در فضاي‌ اطراف‌ پخش‌ مي‌گردد تا سرتاسر منطقه‌ را دربرگيرد. شايد بتوان‌ گفت‌ كه‌ اثر پخش‌ مهمترين‌ جنبه‌ اين‌ تئوري‌ است‌. به‌ نظر منطقي‌ مي‌رسد كه‌ پس‌ از اينكه‌ منابع‌ و امكانات‌ در اثر قطبي‌ شدن‌ به‌ مركز جذب‌ شدند، با گذشت‌ زمان‌ اين‌ منابع‌ شروع‌ به‌ پخش‌ شدن‌ در فضاي‌ اطراف‌ نمايند. ولي‌ اثبات‌ اين‌ قسمت‌ از تئوري‌ در عمل‌ دشوارتر بوده‌ و به رغم استدلالهایی که شده ، مطالعات‌ تجربي‌ نتوانسته‌اند نشان‌ دهند كه‌ واقعاً رشد از مركز به‌ خارج‌ از آن‌ گسترش‌ مي‌يابد[6].

مطالعات تجربی :

-        ویدانیکو لاس در مطالعه ای کوشیده ، اثر پخش قطب رشد آتلانتا را ، روی بقیه نواحی ایالت به نسبت عقب مانده جورجیا در ایالات متحده امریکا بسنجد ، مشاهدات او نشان داد که تغییر میانه درآمد ، طی یک دوره دهساله ، شامل یک افزایش کلی در سطح منطقه که با افزایش اشتغال کل همبستگی دارد، وهمچنین ، یک افزایش جزئی در حومه آتلانتا و سایر شهرهای برزگ منطقه است .این افزایش دوم متعلق به اثر قطب رشد آتلانتا تشخیص داده شده که در درجه اول ، در سایر شهرهای منطقه و نواحی روستایی ، پیرامون قطب رشد دیده شده و در درجه بعد ، در سایر نواحی دیده شده است.

-        مطالعه هه گراستراند ، همین نکته را تاکید نموده و پیشنهاد کرد برای اینکه اثر پخش به خوبی واقع شود ، علاوه بر قطب های رشد در نقاط بین قطبها نیز ، رشد از طریق سرمایه گذاری و برنامه ریزی القا شود.

-        مازلي‌» در مورد تأثيرات‌ قطب‌ رشد بر نقاط‌ روستايي‌ «آنجلياي‌ شرقي‌» نشان‌ داد كه‌ اثر پخش‌  در واقع‌ وجود ندارد بي‌صرفه‌گيهاي‌ منطقه‌ ثروتمند ممكن‌ است‌ اثر خود را از دست‌ بدهد، چه‌ به‌ دليل‌ اقتصادي‌ و چه‌ به‌ دليل‌ روانشناسي‌ اجتماعي‌. در نتيجه‌ تفاوتهاي‌ بين‌ مناطق‌ و درون‌ منطقه‌ آنطور كه‌ در فرض‌ اثر پخش‌ ادعا مي‌شود خود اصلاح‌كننده‌ نباشد. حداقل‌ در كوتاه‌ مدت‌ و حتي‌ اگر در يك‌ دورة‌ طولاني‌ نوعي‌ همگرايي‌ امكان‌پذير باشد و دشواري‌ و مشكلاتي‌ كه‌ ناحيه‌ فقيرتر بايد تحمل‌ كند تا زمان‌ پخش‌ اثرات‌ رشد برسد، ممكن‌ است‌ نوعي‌ دخالت‌ در منطقه‌ فقير را الزام‌آور سازد. بهرحال‌ حداقل‌ در كوتاه‌ مدت‌ قطب‌ رشد منجر به‌ عدم‌ تعادل‌ در منطقه‌ مي‌شود. اين‌ عدم‌ تعادل‌ ممكن‌ است‌ از نظر سياسي‌ و اجتماعي‌ براي‌ برخي‌ نواحي‌ غيرقابل‌ قبول‌ باشد[7].

 

 

 

 

 محدوديت‌هاي‌ قطبش‌

 اثر قطبش‌ بطور نامحدود ادامه‌ نمي‌يابد، بلكه‌ داراي‌ محدوديت‌ است‌ اولاً صنعت‌ پيشاهنگ‌  ممكن‌ است‌ رو به‌ زوال‌ برود، به‌ دلايل‌ اقتصادي‌ و تكنولوژيكي‌ ویا سایر دلایل، ثانياً در مراحلي‌ از  رشد امكان‌ بسيار دارد كه‌ بي‌صرفه‌گيهاي‌ مقياس از منافع‌ تجمع‌ پيشي‌ گيرد[8]. لائوسن‌ محدوديت‌ ديگري‌ براي‌ قطبي‌ شدن‌ مطرح‌ مي‌كند و آن‌ تمايل‌ صنايع‌ جديد به‌ داشتن‌ كارخانه‌هاي‌ متعدد و پخش‌ آن‌ در نقاط‌ مختلف‌ مي‌باشد كه‌ از اهميت‌ صرفه‌جوئيهاي‌ تجمع‌ و تمركز مي‌كاهد[9].

نقد نظريه‌ قطب‌ رشد:

 هر چند كه‌ مفاهيم‌ قطب‌ رشد بطور شهودي‌ جذابيت‌ و در مجموع‌ تصوير جالبي‌ از رشد منطقه‌اي‌ ارائه‌ مي‌دهند، اما واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ نه‌ اساس‌ تئوريكي‌ قوي‌ دارد و نه‌ بنيادتجربي‌ و عملي‌ محكم‌، اگر بخواهيم‌ از اين‌ نظريه‌ به‌ عنوان‌ استراتژي‌ توسعه‌ استفاده‌ كنيم‌ با مشكلات‌ زيادي‌ مواجه‌ خواهيم‌ بود:

 1ـ خطر تأكيد بيش‌ از حد بر صنايع‌ پيشاهنگ‌ بزرگ‌ (فرض‌ کنید كه‌ اين‌ صنعت‌ پيشاهنگ‌ زوال‌ يابد آنوقت‌ ما با يك‌ منطقه‌ مسئله‌دار روبرو خواهيم‌ بود كه‌ روزي‌ قطب‌ رشدي‌ بوده‌ است‌ بسیاری از مناط مسئله دار امروز، قطبهای رشد دیروز هستند).

 2ـ فرآيند قطبي‌ شدن‌ بخاطر بي‌صرفه‌گي‌ تجمع ناشی  از مقياس و بی دوامی بنگاهها ‌، محدود است‌.

 3ـ بين‌ اثر جذب‌ و اثرپخش‌ نمي‌توان‌ هيچ‌ تعادلي‌ را تضمين‌ كرد. در عمل‌ همواره‌ اثر جذب‌ بسيار قوي‌تر از اثر پخش‌ بوده‌ است‌.

 با اين‌ وجود نظريه‌ قطب‌ رشد بعنوان‌ مكملي‌ براي‌ نظريه‌ مكان‌ مركزي‌ و به‌ عنوان‌ چارچوبي‌ براي‌ درك‌ ساختار مناطق‌ اهميت‌ دارد. مفاهيمي‌ كه‌ مطرح‌ مي‌كند به‌ ما درك‌ جالبي‌ از مسائل‌ مربوط‌ به‌ توسعه‌ و برنامه‌ريزي‌ منطقه‌اي‌ مي‌دهد. اهميت‌ مجتمع‌هاي‌ صنعتي‌ پيشاهنگ‌ رشد قطبي‌ شده‌، صرفه‌جوئيهاي‌ تجمع‌ و تراوش‌ رشد را يادآوري‌ مي‌كند و فهميدن‌ درك‌ آن‌ راهنماي‌ مناسبي‌ براي‌ برنامه‌ريزي‌ خواهد بود[10].

 

 

 

 

نارسائی های قطب رشد

1-    اجرای قطب رشد با ابزار بخشی و در خدمت برنامه ریزی ملی به جای استفاده از ابزار فضایی و در خدمت برنامه ریزی منطقه ای

2-    عدم پیوند نظام یافته برنامه ریزی قطب رشد با سطوح بالاتر و پایین تر

3-    منطبق نکردن قطب رشد با شرایط بومی و در پیوند ارگانیک با منطقه اش

4-    عدم هماهنگی سیاست قطب رشد با دیگر سیاستها ، از جمله در کنار مشوق های قطب ، بازدارنده ها در دیگر نواحی ، بویژه شهر اصلی در نظر گرفته نشده و به تضعیف قطب رشد انجامیده است.

5-    تعداد قطب های رشد اعلام شده بیش از واقعیات و کارآیی اقتصادی و بااهداف سیاسی و عدالت فضایی بوده و تعهدی قوی و استمرار سیاستها را به دنبال نداشته است [11].

نارسایی دیگر مطرح شده در ابعاد نظری و عملی

1-    عدم انتشارات فضایی رشد به دیگر فضاها

2-    عدم تبدیل رشد به توسعه راستین

3-    حداقل اشتغال زایی صنایع پیشاهنگ بعلت استفاده از فن آوری و سرمایه بر

4-    عدم ایجاد تحرک در فعالیتهای محلی

5-    عدم تحقق انتقال فن آوری

6-    انتقال ارزش افزوده به دست امده به خارج از منطقه

7-    عدم توجه به اقتصاد سیاسی و نقش شرکتهای فراملیتی در توسعه برونزا

8-    این چنین جزایر رشد در دریای عق ماندگی به طور مسلم توسعه قلمداد نمی شود حتی گفته می شود که نقش اشاعه الگوی مصرفی آنها بر برقراری الگوی تولید نوین آنها می چربد و گسترش فضای حاشیه ای و عقب مانده را سبب می شود .[12]

9-    ناكامي‌ در توزیع اثرات‌ رشد حاصله از قطبش به نواحي‌ پيرامون

10-ناتواني‌ دولت‌ها در ايجاد تاسیسات زيربنايي‌ مورد نیاز در نواحی پیرامون قطبش

11-عدم توجه به زیر ساخت ها و تاسیسات در ایجاد مراکز رشد (مراکز قطب رشد)

 

نظرات مدافعان قطب رشد:

1-    تحقق قطب رشد به 25 سال نیاز دارد

2-    بزرگ شدن بیش از اندازه شهرها بیماری نیست

3-    هدایت صحیح توزیع رشد در فضای گسترده

 

 



[1]- اجلالي‌، پرويز،تحليل‌ منطقه‌اي‌ و سطح‌ بندي‌ سكونتگاهها، 1370، ص‌ 32

[2]- مأخذ پيشين‌، ص‌33

[3]- مأخذ پيشين‌، صص 35-34

[4]- مأخذ پيشين‌، ص 35

[5]- مأخذ پيشين‌، صص 39-38

[6]- مأخذ پيشين‌، ص 43

[7]- مأخذ پيشين‌، ص 44

[8]- مأخذ پيشين‌، ص 40

[9]- مأخذ پيشين‌، ص 43

[10]- مأخذ پيشين‌، صص45-44

[11]-صرافی‌، مظفر،مبانی برنامه ریزی توسعه منطقه ای،1377، ص‌ 117

[12]-مأخذ پيشين‌، صص 116-115

ابوالفضل مددی بازدید : 227 سه شنبه 26 خرداد 1394 نظرات (0)

 

توسعه پايدار

مقدمه

توسعه پايدار مفهومي است كه در سالهاي اخير به عنوان يك مسأله جهاني به آن نگريسته شده است. اين مفهوم، از ديدگاههاي مختلف مورد بررسي قرار گرفته و نهادهاي بسياري براي تحقق آن كوشيده‌اند و از آن به عنوان راهبرد مناسب جهت كمك به مقابله با چالشهاي ,  نطير افزايش جمعيت , تخريب زيست محيطي , محدوديت منابع , نابرابري اجتماعي ـ اقتصادي , بيكاري , فقر , ناهنجاري هاي اجتماعي استفاده كنند .   

توسعه پايدار, تاريخچه

چنانچه نگاهي گذرا به پيشينه تاريخي توسعه بيندازيم، ضرورت توجه به آن آشكار مي‌شود.بطور كلي، پس از توسعه صنعتي در دهه‌هاي 1950 و1960 در اروپا، ناهنجاريهاي زيست محيطي زيادي بوجود آمد. عوارض ناشي از اين توسعه علاقه‌مندان به محيط زيست را در وهله اول به واكنش نشان داد.در همين راستا نخستين اجلاس بين‌المللي را در زمينه محيط زيست در سال 1951 در استكهلم تشكيل دادند و بيانيه‌اي در حمايت از محيط زيست منتشر كردند (مكنون، 1376، 3). از زمان به بعد تفكر در زمينه حفظ محيط زيست در كنفرانسهاي بيوسفر يونسكو (پاريس 1968 ) ,جنبه هاي اكولوژيكي توسعه (واشنگتن 1968 ) و محيط انساني ( استكهلم 1972 ) شكل گرفت (بدري , 1376 , ص 44 ) به دنبال اجلاس استكهلم , درسال 1974 اعلاميه كوكويوك ( Cocoyoc) كه در آن توسعه بوم شناسانه (Ecodevelopment) مطرح شد كه سرانجام عنوان توسعه پايدار                                                      (Sustainable evelopment ) بخود گرفت مهمترين ترين نسبت در اين نام گذاري طرح الگويي بود كه براي محيط زيست زيان آور نباشد (حسن نصري ,     ) , با اين حال اصطلاح توسعه پايدار براي اولين بار در اواسط دهه 1970 به خانم بار بارا ( B.Ward ) نسبت داده مي شود (بدري , 1376 , ص 45-44 ).از اجلاس مهم فونيكس نيز به عنوان بخشي از فرايند شكل گيري تفكر توسعه پايدار ياد مي شود . گزارش فونيكس به همراه اعلاميه سال 1972 اسكهلم و اعلاميه كوكويوك  ضمن تصديق پيچيدگي و جدي بودن بحرانهاي اجتماعي و زيست محيطي كه جامعه انساني با آنها روبرو ست , موجب بروژپيامدهاي نويد بخشي شده اند كه همگي نياز به تدوين و اجراي استراتژيهاي سالم زيست محيطي به منظور ترويج توسعه اجتماعي ـ اقتصادي يا توسعه زيست محيطي متفق القول هستند ( جمالي , ويكتوريا ص 2 ) . در سال 1983 مجمع عمومي سازمان ملل متحد كمسيوني را با عنوان كميسيون جهاني محيط زيست و توسعه ( WCED ) متشكل از 22 كشور به رياست براتنلند نخست وزير تشكيل داد تا خط مشي زيست محيطي درازمدت جامعه بيالمللي را روشن سازد و مهمترين مسائلي كه مورد شناسايي كمسيون برانتلند قرار گرفت و به عنوان شرايط توسعه پايدار مطرح گرديد عبارتند از : جمعيت و توسعه , امنيت غذايي , انرژي و صنعت , چالشهاي شهري . اين گزارش مبناي مذاكرات كشورها براي تهيه دستوركار 21 جهت برگزاري كنفرانس ريو(اجلاس زمين)درسال 1992 گرديد .اين كنفرانس با حضور سران و نمايندگان 172 كشور و تعدادي زيادي از سازمانهاي غير دولتي در شهر ريودوژانيرو برزيل تشكيل گرديد و هرچند كه نتايج آن خواسته هاي طرفداران محيط زيست را برآورده نكرد لكن صدور بيانيه ريو حداقل توانست طرح توسعه پايدار (دستور كار 21 ) را براي سالهاي پاياني قرن بيستم مشخحص سازد( و . م . آدامز , مترجم ملكي معيري , مهناز , مجله بن شماره 6 ص 20 , اقتباس و تلخيص ) . در اين كنفرانس همه اختلاف نظر ها حل شد ولي تا حدودي يك  برنامه پويا به دست آمد تا در طي زمانها بوسيله كشورها و مناطق , به اجرا گذداشته شود . يكي از فراز هاي مهم دستور كار 21 تشكيل كميسيون پايدار )   ( CSDزير نظر سازمان ملل بود كه در دستور كار فوق هدف از تشكيل آن چنين دكرشده است :

 اطمينان موثر از پيگيري اهداف كنفرانس ريو , ارتقاي همكاري هاي بين المللي و منطقي كردن ظرفيت تصميم گيري بين دولتها و مرور اقدامات اجرايي دستور كار 21 درسطوح محلي , ملي , منطقه اي , بين امللي .

در پي تشكيل كمسيون فوق به منظور پي گيري افداف آن اولين نشست اين كمسيون در سال 1993 برگزار شد و بعداز آن نيز تاكنون اجلاس كمسيون هر ساله برگزار مي شود . در كشورما نيز توجه خاصي به دستور كار 21 شده و كمينه اي تحت عنوان كميته توسعه پايدار جهت برنامه ريزي و تعيين سياستها و ارائه پيشنهادهاي لازم در خصوص دستوركار فوق بوجود آمده كه در ساختار آن كميته هاي فرعي مختلفي در نظر گرفته شده است ( رضا اصلاني ص 45 ) .  

توسعه

    از توسعه تعاريف متعدد و متفاوتي شامل پارامترهاي كم يا زياد به عمل آمده است. در اينجا تعدادي از مهمترين نظريات دانشمندان علوم اجتماعي ذكر مي‌شود:

    ـ مايكل تودارو[1] : «توسعه را بايد جرياني دانست كه مستلزم تغييرات اساسي در ساخت اجتماعي، طرز تلقي عامة مردم و نهادهاي ملي و نيز تسريع رشد اقتصادي، كاهش نابرابري و ريشه كن كردن فقر مطلق است. توسعه در اصل بايد نشان دهد كه مجموعة نظام اجتماعي، هماهنگ با نيازهاي متنوع اساسي و خواسته‌هاي افراد و گروههاي اجتماعي در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگي گذشته خارج شده و به سوي وضع يا حالتي از زندگي كه از نظر مادي و معنوي بهتر است، سوق مي‌يابد».(1)

    ـ راجرز[2]  توسعه را چنين تعريف مي‌كند:    «توسعه را مي‌توان به عنوان فراگرد و مشاركت وسيع در دگرگوني اجتماعي تعريف نمود كه به منظور ايجاد پيشرفت مادي و اجتماعي (برابري بيشتر، آزادي و ديگر ويژگيهاي ارزشي) براي اكثريت مردم انجام مي‌شود و از طريق به دست آوردن كنترل بيشتر بر محيط اطرافشان به دست مي‌آيد». (Rogers, 1976)

    ـ دادلي سيرز[3] ، توسعه را جرياني چند بعدي مي‌داند كه تجديد سازمان و سمت‌گيري متفاوت كل نظام اقتصادي ـ اجتماعي را به همراه دارد، به عقيده‌ي وي «توسعه علاوه بر بهبود ميزان توليد و درآمد، شامل دگرگوني اساسي در ساخت‌هاي نهادي، اجتماعي اداري و همچنين ايستارها و وجهه نظرهاي مردم است. توسعه در بسياري از موارد حتي عادات و رسوم و عقايد مردم را نيز دربر مي‌گيرد» (ازكيا: 1380 : 8)

    ـ ميسرا[4] محقق و صاحب نظر هندي نيز تعريفي از توسعه ارائه نموده كه در آن بر ابعاد فرهنگي تأكيد شده است. به نظر او توسعه از دست آوردهاي بشر و پديده اي است با ابعاد مختلف. «توسعه دستآورد انسان محسوب مي‌شود و در محتوا و نمود داراي مختصات فرهنگي است. هدف از توسعه ايجاد زندگي پر ثمري است كه توسط فرهنگ تعريف مي‌شود. به اين ترتيب مي‌توان گفت توسعه دستيابي فزاينده انسان به ارزشهاي فرهنگي خود است» (ازكيا: 1376)

 

تامل در باب توسعه ما را متوجه اين و اقعيتي مهم مي سازد كه فرايند توسعه به رغم اميدهاي كه اذهان دولتمردان و نظريه پرداران جهان ايجاد كرده بود , به سبب پيامدها و نارسائيهاي نظام اقتصاد جهاني و ملي جز تخريب محيط زيست , افزايش فاصله بين كشورهاي پيشرفته , درحال توسعه و عقب مانده , ازبين رفتن بخش عمده اي از زمينهاي كشاورزي , كاهش تنوع زيستي , ازبين رفتن ظرفيت زيست محيطي , افزايش فاصله بين فقير وغني , نابرابري بهره مندي از توزيع منابع طبيعي , عدالت اجتماعي ,  فضاي زيستي را به عنوان كالاي رايگان به شمار آوردن؛عدم دسترسي عادلانه در بازارهاي رقابتي برا ي همگان؛ اولويت ندادن بودجه ملي در بخش سرمايه‌گذاري نيروي انساني؛  اولويت دادن به فناوريهاي مخرب ومخارج نظامي , براي مردم جهان نتيجه اي نداشت. اين عوامل انديشمندان را واداشت تا در امر توسعه بازنگري داشته باشند، از اين رو، تقريباً از دهه 1980 به طور جدي به مفهوم توسعه با ديدگاه متفاوتي نگريستند. در مجموع توسعه‌اي را براي جوامع پيشرفته و در حال رشد توصيه ‌كردند كه در حين پويايي لازم، رشد اقتصادي به گونه‌اي متوازن و همه جانبه و بدون تخريب منابع باشد. اين مفهوم ( توسعه پايدار ) را بدان اميد به كار گرفتند كه در تمامي سطوح زندگي جوامع و رفاه همگاني بهبود حاصل شود  (اليوت، 1378، 8).

توسعه انساني

     از تعاريف معتبر كنوني كه در محافل رسمي و بين المللي مورد وفاق عمومي و پذيرش قرار دارد مفاهيم «توسعه پايدار» و «متوازن» و «توسعه انساني» مي‌باشد.

    مفهوم توسعه انساني، از ابتداي دهة 1990 مورد توجه در برنامه هاي سازمان ملل متحد در مورد توسعه قرار گرفته است و اغلب كشورهاي عضو اين سازمان بر اين اساس، مكلف به بررسي و ارائه گزارش وضعيت خود هستند. در اين زمينه، توسعه انساني به نوعي به عنوان سطح نهايي و كامل‌تر نظريه‌هاي توسعه پيشين مطرح است. بر اين اساس، تعريف توسعه انساني چنين است:

    «توسعة انساني فرآيند بسط انتخاب هاي انساني در بستر فضاي اجتماعي قابليت زا براي دستيابي به زندگي بهتر است». (سازمان برنامه و بودجه: 1378 : 37)

    به اين گونه، توسعه انساني به عنوان «فرآيند بسط انتخابهاي انساني» تعريف شده است. يعني علاوه بر رويكردهاي مسلط پيشين[5] كه هر كدام به بعدي از توسعه توجه داشت اين رويكرد جامعيت بهتر و پيشرفته تري دارد.

    عناصر ضروري در رويكرد توسعه انساني را مي‌توان چنين معرفي كرد:

    ـ برابري، در قالب دسترسي به فرصتها

    ـ پايداري، در شكل مسئوليت نسبت به نسلهاي آينده كه بايستي سهم مشابهي با نسل حاضر از توسعه داشته باشند.

    ـ بهره وري، در قالب سرمايه گذاري در منابع انساني و ايجاد فضاي قابليت زايي كه افراد را قادر به حداكثر بهره برداري از ظرفيتهايشان مي سازد.

    ـ توانمندسازي، بدين معني كه مردم بايد به سطحي از توسعه فردي دست يابند كه به آنها امكان انتخاب بر اساس خواستهاي خود را بدهد.

    در چهارچوب مفهومي اين رويكرد با توجه به دست آوردهاي علوم اجتماعي و توصيه‌هاي جامعه جهاني در خصوص ايجاد فضايي قابليت زا براي توسعه، پنج نهاد كليدي به عنوان عناصر اصلي براي توسعه انساني معرفي شده‌اند. اين نهادها شامل:

«هويت فرهنگي»، «حكومت قانون»، «دمكراسي»، «بازارهاي رقابتي» و «چتر حمايت اجتماعي» هستند. (سازمان برنامه و بودجه: 1378: 38)

به تجربه ثابت شده است توسعه انساني زير بناي ساير ابعاد توسعه است. كشورهاي توسعه‌يافته بخوبي به اين نتيجه رسيده اند كه براي نيل به اهداف توسعه چون رفاه و بهزيستي انسانها و بالا بردن كيفيت زندگي مي‌بايست به توسعه انساني توجه بشود. به عبارت ديگر، هر چند به لحاظ شاخصهاي كمي چون درآمد ملي و درآمد سرانه مي‌توانند جوامع رشد داشته باشند ولي چنانچه به توسعه انساني نپردازند به معناي واقعي به توسعه پايدار نائل نخواهند شد.اصولاً توسعه انساني در جهت رشد و شكوفايي قابليتهاي انساني مانند سلامتي، دانش، مهارت و بكارگيري اين توانمندي در بهره‌گيري در امور اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي است.بر همين مبنا در سالهاي اخير دولتها سرمايه‌گذاري بسزايي در جهت ايجاد محيط مناسب براي پرورش و بهره‌وري نيروي انساني انجام داده‌اند. آنها به اين باور رسيده‌اند، انسان‌هاي پرورش‌يافته كه داراي ذهني پويا و تحليل‌گر هستند در برابر تحولات و تغييرات اجتماعي موفق‌ترند. البته تربيت نيروي انساني نياز به عوامل زيادي دارد يكي از عوامل ضروري در جهت ايجاد محيط و زمينه مناسب براي رشد و ترقي افراد يك جامعه، دسترسي به اطلاعات و مبادلات علمي است. علاوه بر توسعه نيروي انساني ، توسعه پايدار به يك عامل مهم ديگر نيز شديداً نياز دارد:وجود يك نظام اطلاع‌رساني كارآمد و گسترده در جامعه به منظور فراهم آوردن اطلاعات لازم براي هر يك از مقولات فوق، يعني نظامهاي سياسي، اقتصادي، توليدي و غيره. به عبارت ديگر، نظام اطلاع‌رساني بستر و خوراك لازم براي فعاليت ساير نظام‌ها را فراهم مي‌سازد.در يك جمع بندي كلي بايد گفت« توسعه پايدار» به عنوان بهترين راه حل متعادل و عقلاني براي پيشرفت جامعه بشري مطرح شده است كه ملزومات خاص خود را طلب مي‌كند.

 

 

مفهوم توسعه پايدار

 امروزه اصطلاح توسعه پايدار به عنوان موضوع مورد بحث كنفرانسها، مؤسسات پژوهشي و نهادهاي بين‌المللي و بخصوص برنامه‌ريزان رشد و توسعه اقتصادي كشورها درآمده است. چنين به نظر مي‌رسد كه «توسعه پايدار» به صورت الگويي مناسب براي توسعه در دهه‌هاي اخير و آتي ظاهر گشته است.صاحبنظران تعريفهاي متعددي از توسعه پايدار ارائه داده‌اند.

1-برخي معتقدند«توسعه پايدار» توسعه‌اي است كه نيازهاي زمان حال را بدون اينكه توانائي نسل‌هاي آينده را در تأمين نيازهايشان به مخاطره اندازد، فراهم كند (كمسيون جهاني محيط زيست و توسعه 1987 ) .  

2- عده‌اي ديگر با لحاظ كردن مفهوم عدالت، توسعه پايدار را مفهوم جديدي از رشد اقتصادي قلمداد كرده‌اند كه عدالت و امكانات زندگي را براي تمامي جهانيان و نه براي تعداد اندكي از افراد برگزيده به ارمغان مي‌آورد و همچنين اين رشد بدون پيامدهاي مخرب و نه بيش از ظرفيت منابع محدود جهان مي‌باشد (رحماني، 1372، 82).

3- در تعريف عام‌تر توسعه پايدار به عنوان يك فرآيند، لازمه بهبود و پيشرفت است، فرآيندي كه اساس بهبود وضعيت و از بين برنده كاستيهاي اجتماعي-فرهنگي جوامع است. همچنين از توسعه پايدار به منزله نيروي محركه پيشرفت متعادل، متناسب و هماهنگ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي تمامي كشورها بويژه كشورهاي در حال رشد نيز ياد شده است (سلامي، 1376، 44).

4-برنامه محيط زيست سازمان ملل متحدد توسعه پايدار را « پيشرفت كيفيت زندگي انسانها با توجه به حفظ ظرفيتهاي سيستم تامين كننده حيات كره زمين » يعني برزآوردن نيازهاي نسل كنوني بدون صدمه زدن به منافع كره زمين و بدون اينكه جلوي تامين نيازهاي نسل آينده گرفته تعريف مي كند (ص 2 , پايداري كشاورزي , ترجمه محسن تشكري ) .

5- تعريفي با نگرش وسيعتر توسعه پايدار را بدينگونه تعريف مي كند « نوعي فعاليت انساني كه آشكارا بقاي تمامي گونه هاي حيات بر روي كره زمين را در طول تاريخ , تقويت و تداوم مي بخشد ( توسعه پايدار , مفاهيم و محدوديها , هارتموت بوسل , مترجم حسن دارابي , فصلنامه علمي ـ پژوهشي مسكن وانقلاب , شماره 89 , بهار 1379 )

6- بانك جهاني توسعه پايدار را چنين تعريف مي كند : « توسعه اي كه دوام يابد » لمن و ككس              (Leman and Cox ,1991 ) نيز توسعه پايدار را چنين تعريف مي كنند : « توسعه پايدار روندي است كه بهبود شرايط اقتصادي , اجتماعي , فرهنگي و فن آوري به سوي عدالت اجتماعي باشد ود جهت آلودگي اكوسيستم وتخريب منابع طبيعي نباشد ( عزيزي , محمد مهدي , 1380 , توسعه شهري پايدار , برداشت تحليلي از ديدگاه جهاني , نشريه علمي ـ پژوهشي صفه , دانكده معماري وشهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي سال 11 شماره 33 ص 22 ).

7-عرصه پيوند انديشه و حفاظت زيست محيطي و توسعه

8-بهكرد كيفيت زندگي انساني از طريق حفاظت از ظرفيت نگهداشت  اكوسيستم ها

9-توسعه پايدار بازگشت به طبيعت پس از يك قرن حاكميت صنعتي شدن , تجارت وشهرگرايي به عنوان شاخصهاي پيشرفت ملي توصيف كرد (ميكسل ريموند ص 27 )

10-     توسعه پايدار ويژگيهاي خاصي چون متوازن بودن با ارزشهاي منطبق با جامعه ,سرعت تحولات درآن كشش مردم و حساس بودن به تحولات طبيعي را شامل مي شود ( باقريان محمد , ص 76 )

11-    توسعه پايدار در صدد فراهم آوري استراژيها و ابزاري است كه بتواند به پنچ نياز اساسي زير پاسخ دهد :

-       تلفيق حفاطت و توسعه

-       تامين نيازهاي اوليه زيستي انسان

-       دسيابي به عدالت اجتماعي

-       خودمختاري وتنوع فرهنگي

-       حفظ يگانگي اكولوژيكي  ( ميراب زاده , پرستو , ص 40 – 39 )

12 – توسعه پايدار را تلاش انسان براي برقراري آشتي بين پيشرفت و توسعه به موازات حفاظت ومحيط زيست و منابع موجود دانسته اند (اليوت 1994 , براتي , ناصر , ص 71) 

13- اگر نگاهي دوباره به مفهوم توسعه پايدار داشته باشيم توسعه‌اي را توسعه پايدار مي‌ناميم كه ضمن بهبود وضعيت اقتصادي و ايجاد رفاه همگاني كه توأم با عدالت اجتماعي واقتصادي است، از آثارمخرب زيست محيطي و ناهنجاريهاي اجتماعي نيز به دور باشد .

    با استفاده از تعاريف به عمل آمده، نكات و ويژگيهاي زير را مي‌توان براي توسعه پايدار برشمرد:

1- توسعه پايدار يك فرايند محسوب مي‌شود؛

2- توسعه پايدار مبنا و لازمه پيشرفت است (نيروي محركه توسعه محسوب مي‌شود)؛

3- توسعه‌اي متوازن است (متعادل كننده و هماهنگ كننده جنبه‌هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه است)؛

4- توسعه‌اي همه جانبه است (تأمين‌كننده نيازهاي حال وآينده بشر است)؛

5- توسعه‌اي بدون تخريب و مخاطره است.

الزامات توسعه پايدار

براي رسيدن به توسعه پايدار لزوماً نياز به در اختيار بودن مجموعه‌اي از عوامل و شرايط است. كميسيون جهاني محيط زيست و توسعه (WCED) الزامات زير را براي رسيدن به توسعه پايدار بر مي‌شمارد:

-         وجود يك نظام سياسي كه با تأمين امنيت براي شهروندان، آنها را در تصميم‌گيري‌ها مشاركت دهد.

-        وجود يك نظام اقتصادي كه بتواند براي تنشهاي ناشي از ناموزوني توسعه، چاره‌انديشي كند.

-         وجود يك نظام توليدي كه ملزم به حمايت از محيط زيست باشد و محيط را اساس توسعه بداند.

-         وجود يك نظام بين‌المللي كه الگوهاي پايدار از تجارت فراهم نمايد.

-         وجود يك نظام بين‌المللي كه الگوهايي مناسب از تجارت را ايجاد كند.

-         و سرانجام وجود يك نظام مديريتي قابل انعطاف كه ظرفيت خود اصلاحي را داشته باشد (اليوت، 1378، 6).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع و مآخذ:

1-نصيري , حسن , توسعه پايدار چشم انداز جهان سوم , اطلاعات سياسي , اقتصادي شماره 127, 128 ص 191 .

2- سي . جي . بارو , ترجمه سيد علي بدري , توسعه پايدار : مفهوم ارزش وعمل , فصلنامنه تحقيقات جغرافيايي  شمارة 44 – بهار 1376 , ص 43

3- اليوت،جينفر. مقدمه‌اي بر توسعه پايدار در كشورهاي در حال توسعه، ترجمه عبدالرضا ركن‌الدين افتخاري و حسين رحيمي، تهران، مؤسسه توسعه روستايي ايران، 1378.

4- رحماني، فريده. «توسعه پايدار از تئوري تا عمل»، اطلاعات سياسي اقتصادي، شماره 1372، 69، 770، ص 87-84.

5- سلامي، رضا. «بررسي اجمالي توسعه پايدار»، رهيافت، شماره 17، زمستان 1376، ص 50-44.

6- طائي، حسن. «تو سعه پايدار با تكيه بر سرمايه انساني»، مجموعه مقالات نخستين سمينار آموزش عالي در ايران ج1 (23-21 آبان 1375 )، تهران، دانشگاه علامه طباطبايي، 1376، ص120-104.

7-مكنون، رضا. «تحقيقات در فرآيند توسعه پايدار»، رهيافت، شماره هفدهم، زمستان 1376، ص4-3

8- اينياسي , زاكس , مترجم جمالي , ويكتوريا , نشريه انجمن متخصصان محيط زيست  ايران , ص 2 . 

 9- ( و . م . آدامز , مترجم ملكي معيري , مهناز , مجله بن شماره 6 ص 20 , اقتباس و تلخيص )    

9-اصلاني , رضا , توسعه پايدار تاريخچه , تعاريف وديدگاهها  , , فصلنامه مسكن وانقلاب , شماره 93 , بهار 1380 )    ص 45 ) .  

10- ميكسل ريموند , ترجمه حميد رضا ارباب , توسعه اقتصادي وزيست محيط ص 27  

11 -   باقريان ,  محمد ,  مجله تدبير شماره 83 تيرماه 77 ص 76 .

12- ميراب زاده , پرستو, فصلنامه علمي  محيط زيست , جلدششم , شماره سوم , ص 40 -39 .

13- (اليوت 1994 , براتي , ناصر , مجله برنامه بودجه شماره 24 ,ص 71 .

12ـ آر. پي. ميسرا، و كي. وي. سوندارام؛ «گزينه‌هاي توسعه روستايي»، ترجمه: شهيد مهندس علي اكبر، مركز تحقيقات و بررسي مسائل روستايي: 1371.

2ـ مصطفي؛ ازكيا، «مقدمه اي بر جامعه شناسي توسعه و توسعه نيافتگي»: اطلاعات: 1364.

6ـ اورت. ام، راجرز، و اف. فلويد شوميكر، «رسانش نوآوريها»، ترجمه: عزت اله كرمي و ابوطالب فنايي ـ شيراز؛ دانشگاه شيراز، 1376.

 1ـ مصطفي؛ ازكيا، «جامعه شناسي توسعه»: نشر كلمه: 1380.

 



1- Michael Todaro

[2]- Everett. M. Ragers

[3]- Dudly sears

[4]- R.P.Misra

1ـ رويكردهاي «رفاه اقتصادي»، «نيازهاي اساسي» و «توسعه منابع انساني».

ابوالفضل مددی بازدید : 522 شنبه 13 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

موقعیت  جغرافیایی قره گوز

این کوه جز كوههاي ارسباران ( قره داغ ) بوده و این رشته كوه به طول 220 كيلومتر از كوههاي آرارات واقع در مرز ايران و تركيه شروع و تا كوههاي طالش در شرق ادامه دارد . عرض آن بين 30 تا 65 كيلومتر متغير مي باشد . دامنه هاي شمالي اين ناحيه پوشيده از جنگل و مراتع سرسبز بوده و دامنه هاي جنوبي آن غالباً  مرتع و چمنزار بوده چون بهشت برين هر بيننده را مقهوت و مبهوت خويش مي سازد . یکی از قلل زیبا این رشته کوه ، کوه قره گوز  با ارتفاع 2415 متر و در ۳۸ کیلومتری شمال غربی شهرستان مرند واقع شده است و جهت کوه شرقی- غربی بوده و مختصات قله آن به طول ۴۵ درجه و ۴۳ دقیقه و به عـــرض ۳۸ درجه و ۴۴ دقیقه میباشد.

ابوالفضل مددی بازدید : 385 سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

کوه کمتال در آذربایجان شرقی در 50 کیلومتری شهرستان جلفا و هادیشهر175 کیلومتری تبریز نزدیکی نوار مرزی رودخانه ارس بین کشور جمهوری اسلامی ایران و ارمنستان قرار دارد.ارتفاع کمتال (کامتال) 2123 متر است. این كوه از جنوب شرقی به شمال غربی امتداد داشته و مختصات جغرافیائی قلّه ی آن بطول َ13/46 و عرض آن 48َ/38 میباشد.

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
تهیه طرح هادی برنامه ریزی روستایی برنامه ریزی ناحیه ای
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 8
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27
  • بازدید ماه : 27
  • بازدید سال : 600
  • بازدید کلی : 14,441