loading...
روستا شناسی
ابوالفضل مددی بازدید : 3328 شنبه 30 خرداد 1394 نظرات (0)

 

نظريه‌ مكان‌ مركزي‌(کریستالر):


گردآوری : ابوالفضل مددی

کارشناس ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری

 نخستين‌ تلاش‌، براي‌ شرح‌ الگوهاي‌ مكاني‌ را «فون‌ تانن‌» انجام‌ داده‌ است. وی شهر بزرگی را  تصویر می کند که با دشتی بزرگ که حاصلخیزی یکنواختی دارد احاطه شده است . این شهر ، محدوده روستایی خود را از نظر کالا و خدمات تامین می کند و برای عرضه مازاد تولیدات کشاورزی نواحی روستایی بازار فراهم می سازد. هزینه های حمل و نقل اهمیت بسیاری دارند . در نتیجه ، کالاهای حجیم و سنگین ، در مجاورت شهر تولید می شوند. کالاهای سبک و کم حجم می توانند هزینه نسبتاً بیشتری داشته باشند، بنابراین در مکانهای دورتر ساخته می شوند . بدین ترتیب ، نظامی از دایره های هم مرکز، پدیدار می شود. با وجود نارساييهاي‌ آشكار این نظرية‌ به‌ عنوان‌ چارچوبي‌ براي‌ سياست‌ مكاني‌،کار فون تانن ،  بسياري‌ از جغرافي‌ دانان‌ و اقتصاد دانان‌ را به‌ مطالعه‌ و روند سازماندهي‌ زيستگاه‌ انسان‌ و ساختار سلسله‌ مراتبي‌ آن‌ واداشت‌(مهندسان مشاورهلند ،ص79-80).

یکی از علمی ترین ساخت سکونتگاهها که در بیشتر موارد ، برنامه های توسعه اقتصادی اجتماعی و بخصوص برنامه‌ ريزي‌ های استقرارگاههاي‌ روستايي‌ تحت تأثير قرار داده است، نظريه‌  مكان‌ مركزي‌  «والتر كريستالر» است که آن را در سال‌ 1933 در کتاب خود به نام «مكان‌هاي‌ مركزي‌ در بخش جنوبی‌ آلمان‌» منتشر ساخت، والتر در طرح نظریه خود از نظریات فن تونن، آفرلفرد وبر ، و انگلندر بهره گرفته است.وی در سال 1940 ، به همراهی اگوست لوش ، سازمان فضایی اقتصادی را تهیه کرد. هدف اصلی نظریه مکان مرکزی ، شرح و تبیین سازمان فضایی سکونتگاهها و حوزه نفوذ آنهاست.(شکویی، ص 379-380).هر چند که برخي‌ از مفاهيم‌ کلیدی توسط افرادی چون دیکنسن مطرح شده بود و اصلاحات زیادی توسط‌ لوش‌، بري‌ و گريسون انجام گرفته است ، اما این تئوری با نام کریستالر شهرت یافته است (کلانتری،ص 205 ). مدل‌ اصلی کریستالر متکی به اصل بازاریابی است . نتیجه کاربرد این اصل ،پدید آمدن روابط متقابل سلسله مراتبی بین مکانهای مرکزی است.مفاهیم کلیدی نظریه مکان مرکزی دامنه کالا و ارزش آستانه هستند که بطور ضمنی به سلسله مراتب سكونتگاهها‌ و مرکزیت یک مکان ویژه دلالت می کنند (مهندسان مشاورهلند، ص 80 ). 

 

 

 

مبنای نظریه های مکان مرکزی(centeral plase christaller) :

1-    یکسانی چشم انداز فرهنگی وفیزیکی،

2-    نواحی واحد نامحدود،

3-    قابلیت دسترسی یکسان مکانهای مرکزی در تمام جهات ،

4-    رفتار منطقی مصرف کنندگان.

البته چنین شرایطی در زندگی واقعی وجود ندارد ، طوری که می توان انتظار داشت انحرافهای مهمی از الگوی آرمانی مکرراً پدید آید(مهندسان مشاورهلند، ص 80 ).  

مکانهای مرکزی . مکانهای مرکزی یا میانی به نقاطی گفته می شوند که دارای پتانسیلهای بالایی از عرضه و تقاضا   هستند و از نظر مبادله ً فعالیتها و خدمات در حکم پایتختهای منطقه ای به شمار می روند.

مکانهای مرکزی ، عموماً مترادف است با شهرهای کوچکی که به صورت مراکزی برای جامعه های ناحیه ای خدمت می کنند و برای آنها کالاهای اساسی ، مانند تراکتور و خدمات اساسی برای درمان بیماریها فراهم می آورند. مکانهای مرکزی از لحاظ اهمیت متفاوتند . مراکز بالا دست کالا و خدمات بیشتری و مراکز فرودست خدمات و کالاهای کمتری فراهم می آورند، یعنی مراکز بالادست بقیه آنها را فراهم می کنند. نواحی مکمل (حوزه پسکرانه) ، مناطق هستند که بوسیله یک مکان مرکزی مورد استفاده قرار می گیرند.نواحی بالادست وسیعند و نواحی مکمل کوچک ، مراکز فرودست را می پوشانند. 

مدارس ، یک نمونۀ مناسب تشکیلات مکان مرکزی به شمار می روند.مدرسه ابتدایی ، یک مرکز فرودست محسوب می شود که به قسمت کوچک شهر یا یک جامعه روستایی خدمت می کند و تعداد آن در سطح استان بسیار است و فقط بچه هایی را تا فاصله چند مایلی را جذب کرده تحت تعلیم قرار می دهد.مدارس متوسطه ، دبیرستان ، دانشکده ها جز خدمات بالا دست است ، مراکز بالاتر آن را فراهم می کنند. تعلیم و تربیت ، تنها یک نمونه کالا و خدمات مرکزی است که به تشکیلات مکان مرکزی شخصیت و هویت می بخشد و به تمیز نفشهای مکان مرکزی یک سکونتگاه از دیگر سکونتگاهها کمک می کند.

کریستالر مرکزیت یک مرکز شهری را ، نسبت بین خدمات فراهم آمده در آنها و خدمات موردنیاز اختصاصی سکنه آن مرکز می داند. شهرهای دارای مرکریت بالا برای هر شهروند، خدمات بسیار و بالاتری و شهرهایی با مرکزیت فروتر ، خدمات معدودی فراهم می آورند.کریستالر متوجه شد که تعداد تلفن در تعیین دامنه کالای مرکزی موجود شهر، می تواند شاخص خوبی باشد. و ضمن استفاده از آمار تلفن میزان مرکزیت شهر را معادل تلفن های شهر منهای جمعیت آن ضربدر متوسط تعداد سرانه تلفن در ناحیه تابعه شهر تعریف کرد . بنابراین ، شهری با 25 هزار نفر جمعیت و 5 هزار تلفن در ناحیه و تنها یک یک تلفن برای هر پنجاه نفر دارای شاخص (یک و پنجاهم)5000- 25000 یا 4500 است.از این رو، شاخص مذکور اصولاٌ اختلاف بین سطح مورد انتظار خدمات و سطح عملی خدمات را در مرکز اندازه گیری می کند(هگت،1375، ص 191-192).

کریستالر سکونتگاهها را در سطح ملی به مکانهای مرکزی رده بالاتر ، ردۀ پایین تر ، پایین ترین رده و مکانهای مرکزی معین طبقه بندی کرد .آنگاه ، مرکزیت یک مکان ، اهمیت نسبی خود را در رده بندی سلسله مراتب منعکس می کند (مهندسان مشاورهلند، ص 81).        

کریستالر متعقد است که مکانهای مرکزی می توانند نتیجه اصل جدایی مسائل اجتماعی باشند . مراکز مهم اداری و مراکز تابعه آنها، برای تسهیلات اداری ، که لزوماً دنباله رو منطق اقتصادی نیستند ، طراحی شده اند . به همین نحوه شهرهای مرزی را که عمدتاً برای هدفهای دفاعی بناشده اند، می توان به گونه ای مستقر کرد که دارای حوزه نفوذ چندان وسیعی نباشند(مهندسان مشاورهلند، ص 83) .

اصول نظریه کریستالر

1-          وجود دشت یکنواخت که در آن به طور یکسان ، حمل ونقل به همه جهات به آسانی امکانپذیر است . در این دشت ، تنها یک وسیله نقلیه کار می کند .

2-          جمعیت بطور یکنواخت در سراسر دشت پراکنده شده اند .

3-          در مکانهای مرکزی واقع در دشت برای حوزه های نفوذ ، کالا و خدمات تهیه می شود و کارکردهای اداری ایجاد می گردد که مغازه های ظروفی (کالا) ، خشک شویی (خدمات) و دفتر برنامه ریزی (اداری) نمونه هایی از آن است .

4-          مصرف کنندگان به نزدیک ترین مکان مرکزی که کالا و خدمات مورد نیاز آنان را ارائه می دهد مراجعه می کنند . در این جا مصرف کنندگان ، حداقل مسافت را برای دریافت کالا و خدمات می پیمایند.

5-          تهیه کنندگان کالا و خدمات مردان اقتصادی هستند و همواره تلاش می کننند که در دشت حداکثر سود دست یابندو چون مردم با توجه به صرفه اقتصادی به نزدیکترین مرکز مراجعه می کنند ، تهیه کنندگان کالا و خدمات از یکدیگر فاصله می گیرند تا مصرف کنندگان بیشتری را جلب کنند.

6-          در این دشت برخی از مکانهای مرکزی ، کارکرد های بیشتری را عرضه می کنند و در سطوح بالاتر نظام سلسله مراتب مرکزی قرار می گیرند ، در حالی که مکانهای که تنها دارای چند کارکرد است در سطوح پایین تر نظام سلسله مراتبی فعالیت می کنند .

7-          در سطوح بالاتر نظام سلسله مراتب مرکزی ، همه کارکردها از جمله ، کارکرد های سطوح پایین تر نظام عرضه می شود .

8-          همۀ مصرف کنندگان ازنظر درآمد و تقاضا برای کالا و خدمات ، در موقعیت مساوی قرار گرفتند. با توجه به موارد مذکور، در نظریه کریستالر دو عامل مهم به نظر می رسد( شکویی، 1383 ،ص 380- 381 ):          

 الف‌) «آستانه جمعيتی‌»، حداقل‌ جمعيتی که برای ارائه يك‌ كالا يا خدمات‌ ‌ لازم‌ است‌، از 250 نفر تا 150000 نفر متغیر است و اگر تعداد جمعیت بیش از حداقل آستانه باشد باعث سودآوري‌ قابل‌ توجهي‌ برای یک فعالیت و یا خدمات می شود .

 ب‌) «دامنه يك‌ كالا» ؛ كه‌ حداكثر فاصله‌اي‌ است‌ كه‌ مردم‌ براي‌ خريد يك‌ كالا يا خدمات‌ سفر مي‌كنند و این حداکثر محدوده ای است که که یک مشتری حاضر به مسافرت بوده و خارج از آن مشتری بدنبال استفاده از مرکز دیگری است .

از این اصول می توان نتیجه گرفت که مراکز مختلف نظام سکونتگاهی ، تنها از طریق نوع و تعداد کارکردها ، محدوده بازار فروش کالا و خدمات و میزان اشتغال و جمعیت شناخته و تعیین می شود.

در نظریه کریستالر ، عامل هزینه حمل ونقل و آمد دوشد برای خرید کالا و خدمات ، از موارد تعیین کننده محسوب می شود . یعنی مصرف کنندگان کالا و خدمات برای گریز از پرداخت هزینه زیاد آمد و شد ، به نزدیکترین مکان مرکزی مراجعه می کنند و در صورتی که مصرف کننده ای به مکان مرکزی (بازار) دورتری مراجعه کند و هزینه مسافرت بیشتری را بپردازد باید کالا و خدمات کمتری بخرد. این " تاثیر عارضی " فاصله از طریق پرداخت هزینه حمل ونقل به واقعیت می رسد. نتیجۀ این عملکرد ، کاهش تقاضا با توجه به عامل فاصله از مکان مرکزی است . روشن است که علاوه بر هزینه اضافی حمل ونقل ، مدت زمان سفر شده نیز از عوامل اصلی در عدم مراجعه به مکان مرکزی دورتر خواهد بود( شکویی ، 1383 ، ص 381 ).        

مفهوم آستانه در نظریه مکان مرکزی

    آستانه در کارکردهای مکان مرکزی عبارت از حداقل سطح تقاضا نسبت به حمایت از یک فعالیت اقتصادی . در واقع آستانه ، بخش از یک مکان است که در آن ، حداقل فروش از طریق یک موسسه ، یک شرکت یا بنگاه اقتصادی برای ادامه فعالیتهای اقتصادی صورت می گیرد ، به عبارت دیگر آستانه حداقل میزان نفوذ بازار است که در آن بخش یک مکان ، ناتوان از عرصۀ کالای مرکزی است ، بنابراین آستانه کالاها و خدمات همواره با آستانۀ میزان جمعیت در ارتباط خواهد بود. بیشتر جغرافیدانان برای تعیین آستانۀ فعالیتهای اقتصادی از عامل حداقل جمعیت استفاده می کنند ، بدین سان که تا حداقل جمعیت وجود نداشته باشد نمی توان به عرصۀ کالا خدمات و یا کرد در مکان مرکزی اقدام کرد ، یا آستانۀ آن را معین ساخت( شکویی ، 1383 ، ص 384 ).   

مفهوم حوزه نفوذ کالا و خدمات در نظریه مکان مرکزی

حوزه نفوذ بازار برای فروش کالا و عرضۀ خدمات، حداکثر فاصله ای است یک مصرف کننده ، تمایل به طی آن دارد تا کالا و خدمات مورد نیاز خود را با قیمت معین از مکان مرکزی تهیه کند. در مکان مرکزی ، معمولاً هر کالایی را برای فروش ، محدوده ویژه ای دارد که خارج از آن نمی تواند خریدار پیدا کند. حوزه نفوذ بازار برای فروش کالا و خدمات به دو بخش تقسیم می شود : محدودۀ داخلی بازار فروش و محدودۀ خارجی بازار فروش که با حداقل میزان مصرف کالا مشخص می شود .

محدوده بازار فروش هر کالا ، از این شرایط تبعیت می کند :

1-      میزان پراکندگی فضایی جمعیت و اهمیت مکان مرکزی ،

2-      قیمت رضایتبخش کالا و خدمات برای خریداران  ،

3-      فاصله مناسب اقتصادی،

4-      کیفیت کالا و قیمت آن در مکان مرکزی .

عوامل موثر در مراجعه مصرف کنندگان به مکان مرکزی

مراجعه کنندگان مکانهای مرکزی ، بیشتر تحت تاثیر عوامل زیر قرار می گیرند:

1-   ویژگیهای فردی. مانند سن جنس ، درآمد و میزان تحصیلات ، پایگاه اجتماعی ، افراد با درآمد بالا به اجناس گران قیمت علاقه نشان داده و برای خرید کالا فاصله های بسیاری می پیمایند ، در حالی که طبقات کم درآمد نزدیکترین مرکز را برای خرید انتخاب می کنند تاهزینه کمتری بپردازند.

2-  تصویر ذهنی . حرکت مصرف کنندگان ، تحت تاثیر بعضی از تصویرهای ذهنی که حاصل تجربۀ قبلی آنهاست قرار می گیرد ، ذمثل وسیله حرکت ، مدت آمدوشد و هزینه کلی .

3-   فضای رفتاری . در هر زمانی فضای رفتاری فرد ، تحت تاثیر اطلاعاتی که قبلاً در مورد ساخت سلسله مراتب مکانهای مرکزی از طریق تجربیات شخصی یا منابع دیگر کسب کرده است، قرار می گیرد، آگهی ها ، شبکه های رادیویی و تلویزیون از جمله است . گفتی است توانایی یک مکان برای جلب رضایت مشتریان از نظر نوع و کیفیت کالا و خدمات ، به تعداد تاسیسات و کارکردهای مرکزی آن بستگی دارد(شکویی ، 1383 ، ص  385 -386).

ابعاد فراموش شده نظریه مکان مرکزی

شرح و تفسیر نظریه مکان مرکزی در 30 سال اخیر بشدت مورد توجه علمای جغرافیا و برنامه ریزان ناحیه قرار گرفته است ، اما متاسفانه در همه این نگرشها تنها بر ابعاد ایستای آن تاکید شده است .در حالی که نظریه مکان مرکزی از ترکیب ابعاد ایستا و پویا بوجود آمده است. از طرفی دیگر ویژگیهای نظریه مکان مرکزی ، تنها بصورت ایستا نمی تواند مفهوم کامل نظریه مکان مرکزی را بیان کند.

شرایط نظریۀ پویا. در نظریه پویا عامل زمان یک اصل مهم است، بدان معنی که همۀ پدیدارها با توجه به شرایط قبلی و شرایط پس آیندی و آتی بررسی می گردد، در حالی که در نظریه ایستا ، تنها بر شرایط ثابت تاکید می شود ، نه تغییرات و دگرگونیها اشاره می گردد و نه به آینده و گذشته موضوع اهمیت داده می شود . در نظریه پویا ، تاثیرات "عوامل برون زایی و درون زایی" بر سیستم مکان مرکزی تبیین می گردد .   .

شرایط ایستا .  در این نظریه ، پدیدارها با وقایع و شرایط قبلی در ارتباط نیست ، یعنی در یک لحظه و زمان معین مورد توجه است . در واقع مانند یک عکس، عمل می کند. از طرفی در نظریه ایستا بیش از عامل "روند" تاکید بر "ساخت" مورد نظر است ، در حالی که در علم جغرافیا یک روند مداومت و توالی منظم یک پدیده محسوب می شود ، یا اینکه انجام دادن عملی را که در میسر معین به نتیجه کلی می رسد ، نشان می دهد. در واقع روند در جغرافیا ، توالی عملکردها در طول زمان است ، از این رو در نظریه ایستا ، تنها بر مقطعی از زمان تاکید می شود و گذر زمان از موضوع بحث حذف می گردد. در کتابهای جغرافیای شهری تنها بر دو مرحله از ماهیت پویای نظریه مکان مرکزی تاکید می شود:

الف) مرحله کارکردی ب) روشهای بازار یابی ، حمل و نقل و روشهای اداری سازمان مکان مرکزی ، در حالی که در نظریه مکان مرکزی ، ما با چهار مرحله روبرو می شویم :

1) پدیدارهای ایستا، 2) پدیدارهای پویا، 3)  پدیدارهای جهان واقعی، 4) پدیدارهای عادی با توجه به نوع آرمانی آن.

می توان گفت مشخصات ایستا و پویای سیستم های مکان مرکزی بصورت یکپارچه اساس کار کریستالر بوده است و حتی عنوان اصلی تحقیق این جغرافیدان ، عبارت بود از " مکانهای مرکزی در بخش جنوبی آلمان : یک بررسی جغرافیای اقتصادی از نظام پراکندگی و توسعه سکونتگاهها با کارکرد شهری (1933) که عنو.ان اصلی تحقیق بر دو موضوع تاکید دارد: الف) پراکندگی ، ب) توسعه گروه ویژه ای از سکونتگاهها با کارکرد شهری . وی در نظریه ترکیبی خود از سازمان ایستا و پویا ارائه می دهد.در سازمان ایستا "ساخت پراکندگی" و در سازمان پویا "روند توسعه " در نظر گرفته می شود.کریستالر هنگام بررسی نظریه مکان مرکزی ، متوجه این نکته می شود که چگونه تجدید سازمان فضایی سیستمهای مکان مرکزی به نتایج چندی منجر می گردد، مثلاً احداث راه آهن در داخل سیستم سکونتگاهی که در گذشته بر پایه واگونهای اسبی شکل گیری شده بود می تواند به تغییراتی منتهی گردد، از جمله 1)اهمیت یابی مکان مرکزی، 2) وجود قیمتهای رضایتبخش برای مصرف کنندگان، 3) تاثیر در قیمت کالاهای مرکزی . بدین سان لازم است در مطالعه نظریه مکان مرکزی ب کیفیت پویای آن تاکید بیشتری شود، از جمله : تغییر در پراکندگی جمعیت ، ساخت جمعیت و میزان تراکم آن ، تغییر در نوع کالا و عرضۀ کالا و قیمت آن، تغییر درکیفیت تقاضا در مکانهای مرکزی ، تغییر در امکانات حمل و نقل ، تغییر در هزینۀ تولید کالا و خدمات ، تغییر در شرایط سیاسی و فرهنگی ، تغییر در سیستم اقتصادی و سیاستهای اقتصادی دولتها، تحلیل برنامه ریزیهای دولتی و تاثیرات آن بر ساخت سیستمهای مکان مرکزی،کیفیت تجارت در فاصله های دور و تجدید سازمان مرزهای سیاسی(شکویی ، 1383، ص 391 -389).

نقاط ضعف نظریه مکان مرکزی کریستالر

    مطالعات انجام شده در نظام سلسله مراتبی شهرهای برخی از کشورهای در حال توسعه، یویژه قاره افریقا، کم و کاستیهایی را درنظریۀ کریستالر نشان می دهد :

1-    در کمتر ناحیه ای فاصله های برابر میان مراکز سکونتگاهی دیده می شود، در حالی که کریستالر ،  نظریۀ خود را در جنوب آلمان دریک حوزه ، موانع طبیعی ، مانند کوهها و رودها در حداقل ممکن بودند، در حالی که وجود این موانع طبیعی می تواند نظریه کریستالر را برهم بزند،چنانکه در بخشی از کشور زیمبابوه (در درۀ سابی) چنین بوده است(شکویی ،1383، ص 391).   

2-    کمتر ناحیه ای می توان یافت که توزيع‌ جمعيت‌ همگنی داشته باشد، عوامل طبیعی که در راس آنها آب و هوا، خاك‌، شکل زمین و ثروتهای زیرزمینی ، عوامل‌ تاريخي‌، سياسي‌، اجتماعي‌ وسطح تکنیک ، خلقیات نژادی وغيره‌ توزيع‌ جمعيت‌ را تعيين‌ مي‌كند(ظاهری ، 1374، ص21).

تمایزات موجود در فضا گاه در ایجاد محل استقرار شهرهای خاص ، موثر می افتد. از آن جمله تماس و برخورد میان نواحی طبیعی متفاوت است که توانائیها و استعدادهای مکمل آنها می تواند جریانهای تجاری مناسب تری را پدید آورد،مثلا در افریقای مرکزی این وضع در میان دو ناحیه طبیعی و ساوانی روی می دهد، یا شهرهای ناحیۀ بوس در فرانسه ، نظیر شهرهای کوچک مووان که در گذشته محل تشکیل بازارهای مکاره بوده اند، در حاشیه قرار می گیرند. محل برخورد کوه (یا فلات) و جلگه چه بسا وقوع شهرها را در حول یک خط توجیه می کند:از این جمله است مثلاً محل تماس میان تپه های پای کوههای وژ و جلگه آلزاس در شرق فرانسه ، میان فلاتهای بورگونی و جلگه های سون ، از شهر دیژون گرفته تا شهر ویل فرانس سورسون، میان ماسیف هرسینینی آلمان میانه و جلگه های آلمان شمالی (منطقه بورد)، میان جلگه پو و حواشی کوهستانی مشرف برآن ، یعنی آلپ و آپنن . و باز چنین اند مسیر رودخانه ها ، محل تلاقی آنها که محورهای شهرنشینی را تشکیل می دهندودر چهارچوب طرح شش ضلعی قرار نمی گیرند(برنار شاریه ، 1373، ص 198).

4-  نظرية‌ مكان‌ مركزی بیشتر بر بازاریابی و بخش خدمات تاکید دارد تا بخش صنعت . در صنایع ، عوامل لازم ، به دسترسی بودن مواد اولیه و نیروی کار ماهر مکان وابسته است و اين‌ نظريه‌ به ‌تنهايي نمي‌تواند علل استقرارگاههای انساني‌ را توضيح‌ دهد. مطالعات انجام شده در حوزه لاگوس نشان می دهد که میان مراجعه روستائیان به مراکز خدمات با عامل فاصله روابط متقابلی وجود دارد و عامل هزینه و تسهیلات حمل ونقل در تمایل روستائیان موثر است (شکویی ،1383، ص 391).

5- عامل استعمار و نیز عوامل سیاسی در شرایط مکانی موثر است نه فاصله برابر به یک شهر مرکزیت می بخشد و شرایط اقلیمی نامساعد باعث شد که استعمارگران در نقاطی که برای زندگی خودشان مساعد بود مراکز سکونتگاهی ایجاد کنند(شکویی ،1383، ص 392).

6-بیشتر شهرها در قاره افریقا دارای کارکرد اداری و تجاری است و کارکردهای صنعتی در شهرها به صورت عامل فرعی عمل می کند.اگر هم شهرها دارای کارکرد صنعتی باشند شهرهای معدنی را شامل می شوند(شکویی ، ص، 392).

7-    سلسله مر اتب شهر ی با چنان نظمی که کریستالر مطرح می کند، شکل و تکوین نمی یابد، بلکه همواره و شرایط خاصی در شکل یابی آن موثرند که اهم آنها عبارت است از : مسیرهای حمل ونقل، طبیعت ناهمواریها، میزان کارآیی خاک، نوع کشاورزی، درجه شدت کشت، تعداد سازمانهایی اداری و میزان صنعتی شدن(شکویی ،1383،  ص 392).

8-    نمی توان مسیرهای حمل ونقل را بسادگی و در در کامل سهولت از مراکز ناحیه ای در شکل شعاعی به اطراف گسترش داد. ممکن است عوامل مختلف  مسیرهای حمل ونقل ، تنها از گوشه های معینی گسترش یابند و به اصطلاح توسعۀ خطی پیدا کنند(شکویی ،1383، ص، 393).

9-    استفاده از اتومبیل و وجود بزرگراهها و عامل سرعت به مردم امکان می دهد که به مراکز شهری بزرگ ، مسافت طولانی تری را بپیمایند تا بتوانند از امکانات و کالاهای مراکز بزرگتر بیشتر بهره مند شوند این روند، ارزش و اعتبار مراکز کوچک خرید و فروش را از بین می برد و  کارکرد آنها را آسیب پذیر می سازد(شکویی ، 1383،ص، 393).               

10-در عالم طبیعت نمی توان مكانهاي‌ مركزي‌ كوچك‌ یا بزرگ یافت که توزيع‌ مساوي‌ و برابر و داراي‌ سطح‌ يكساني‌ از خدمات‌ را دارا بوده باشد .

11- نقش اداری بعضی از مکان مرکزها ، نظم مورد نظر را بهم می زند(فرید ، 1379 ، ص 458 ).

12- فضای نفوذی شهرهایی که روی محورهای ارتباطی و ترابری مهم قرار گرفته ، بیش از آن است که در نظر گرفته شده است (فرید ، 1379 ، ص 458 ).

13- همه مراکز و شهرها در فضای جغرافیایی همگن توزیع نمی شوند ، چه بسا مکان مرکزی که در پهنۀ نواحی ناهمگن با عوارض جغرافیایی محدود یا تسهیل کننده ارتباطات شکل می گیرد(فرید ، 1379 ، ص 458 ).

14- استفاده از وسایل حمل و نقل با سرعت و تکنیک های متفاوت با تعرفۀ حمل ونقل ناهمسان بوسیله خریداران (فرید ، 1379 ، ص 458 ).

15-این نظريه‌ دور از جامعیت و كلي‌تر از آن‌ است‌ كه‌ تصويري‌ جامع‌ از استقرارگاههای انسانی در سراسر جهان‌ ارايه‌ دهد و بی جهت نیست که والترایزارد معتقد است که نزدیک شدن این نظریه به مرحله عمل شانس کمتری دارد(فرید ، 1379 ، ص 458 ).

16-به نظر برناشاویه : انقلاب صنعتی  بروز عدم تعادلهایی اضافی را در این آرایش سب شده است ، به این  معنی که نقش تقاطعها ، در شبکه راههای زمینی و آهن و بنادر برجستگی بیشتری به خود می گیرد و منجر به خلق شهرهای جدیدی می شود که پیدایش آنها از منطقی جداگانه تبعیت می کند .  جهانگردی نیز به نوبه خود آفریننده شهرهایی باشد که مقر انها به نحوی تحمیل می شود و گاه چنان به یکدیگر ، نزدیک اند که به ایجاد یک منظومه شهری خطی در حوله کرانه های ساحلی می انجامد(برنار شاریه ، 1373، ص 198).

اعتبار علمی نظریۀ کریستالر

1-    با طرح نظریه کریستالر، برای اولین با ، موقع ، پراکندگی، جمعیت و حوزه نفوذ خدمات و کالهای تولید شده در شهرها و دیگر سکونتگاهها در یک نظام سلسله مراتبی قرار گفت و میزان اهمیت هریک از شهرها و سکونتگاهها در داخل یک سیستم منطقی تعیین شد.

2-    با طرح نظریۀ کریستالر، سازمان فضایی سیستم اقتصادی ، یکی از  اساسترین بخش تحقیقات جغرافیایی شناخته شد.

3-    نظریه کریستالر نه تنها بحث جدیدی در جغرافیای شهری و جغرافیای اقتصادی مطرح ساخت ، بلکه برای اولین بار، ارزیابی اقتصادی و جغرافیایی بخش خدمات را نیز در سیستم سکونتگاهی وارد کرد، مانند کارکرد بانکها، مغازه های تخصصی، مرکز اداری، حرفه های تخصصی مثل کارکرد فرهنگی و ...

4-    الگوی شش ضلعی که در نظریه کریستالر آمده است ، شاید در شرایط خاص توپوگرافیک یا سیاسی تغییر یابد، اما به طور کلی پایه و اساس سیستمی در سازمان شهری محسوب می شود.

5-    از این نظریه در تعیین چهارچوب سازمان فضایی و تحلیل وابستگی مکانهای مرکزی می توان استفاده کرد.

6-    این نظریه در بیشترشاخه های جغرافیای انسانی، مانند جغرافیای توریسم ، انتخابات ، مکان گزینی صنایع ، برنامه ریزیهای ناحیه ای ، شهری ، تظریه پخش ، تحلیل های ناحیه ای و حوزه نفوذ تاثیرات عمیق داشته است . امروزه در سراسر دنیا از نظریه مکان مرکزی در شاخه های مختلف جغرافیا و برنامه ریزی های اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد(شکویی ، 1383 ، ص، 393-394).      

7-      این تئوری تنها بر اساس عناصر خدماتی‌ است‌ امّا سكونتگا‌هها ممكن‌ است‌ بخاطر منابع‌ طبيعي‌ محلی شکل گیرند، در حالی که مدل «كريستالر» با فرض‌ دشت‌ هموار و يكنواخت‌ و توزيع‌ یکسان و همگن‌ منابع‌ طبيعي‌ ، اينگونه عوامل‌ را ثابت‌ فرض مي‌کند، در نتيجه‌ در نواحي‌ روستايي‌ كه‌ شرايط‌ بهم شبیه هستند صحت این تئوری به حقیقت نزدیکتر است چنانجه بسیاری از مطالعات تجربی نیز آن را تائید کرده اند(کلانتری، 1387 ، ص 219) . این نظريه‌ برای سکونتگاههای روستایی مي‌تواند تبيين‌ خوبي‌ ارائه‌ دهد.

8-    اگر چه نظریه مکان مرکزی در تحول مفاهیم جغرافیایی و در گرایش جغرافیا به سوی جغرافیای نو نقطۀ عطفی به شمار می رود ولی به دلایل زیر پیاد کردن چنین نظریه ای ، که بزعم "هوبربگین"جغرافیدان بلژیکی بلند پروازانه نیز می باشد در فضای جغرافیایی دور از مشکل نیست .

9-    این نظریه نقش مهمی در ساماندهی استقرارگاههای انسانی و سلسله مراتبی شدن آنها در فضای جغرافیایی ایفا نمود.  

10-این نظریه نگاه ویژه ای به مکان یابی فعالیتها در پهنۀ فضا و نقش فعالیتها در شکل دادن فضا و همچنین ایجاد تعادل بین روابط انسانها با فضا و درک بهتر رفتارها و عملکرد انسانها در فضا دارد(فرید ، 1379 ، ص 458 ).

11- این نظریه که بخش از آنها ملهم از دانش اقتصاد است وكلي‌تر از آن‌ است‌ كه‌ بتواند اطلاعات جامع‌ و كاربردی از استقرار گاههای انسانی در مناطق مختلف جهان‌ ارايه‌ دهد ، با وجود این نظریه مکان مرکزی نقش فزاینده ای براي‌ توسعه‌ اقتصادي‌ نواحی دارد ‌.

12- این نظریه چه کاربردی و چه تجربی نقش مهمی در مکان یابی فعالیتهای خدماتی ، بافت شبکه شهری ، ایجاد تعادل ، توازن ناحیه ای و آرایش و سازماندهی جغرافیایی دارد و یک نظم واقعی از سلسله مراتب استقرارگاههای انسانی در جهان ارائه می کند.

13-این نظریه دو فايده‌ اساسي‌ داشته‌ است‌: اول‌ ، رابطه بین اندازه و الگوی سکونتگاهها حاصل قاعده مراتب شهری بر حسب اندازه آنها در طول زمان برای ما آنقدر پایدار مستحکم است که می توانیم برحسب آن آلگوی آینده اندازه سکونتگاهها را پیش بینی کنیم.کاربرد دوم مدل مکان مرکزی ، در برنامه ریزی ناحیه ای است . سلسله مراتب سکونتگاهی در ناحیه تازه مسکون با افزایش جمعیت از مقام نخستین به سوی مراتب شهری بر حسب اندازه حرکت می کند و سکونتگاههای مجزای یک ناحیه ، به هم نزدیکتر و ترکیب می شوند(هگت،1375، ص 191-212).

14- مفاهیم مکان مرکزی برای توضیح بازارهای جامعه های روستایی کاربرد دارد. در این مورد ، نقش مرکزی که با برنامه منظم در اطراف سکونتگاه دور می زند(هگت،1375، ص 191-212).

15- علی رغم مطابقت کلی بین مدل و واقعیت ، کریستالر چند مرکز خاص استثنایی از قبیل شهرهای معدنی ، شهرهای مرزی و نظایر آنها بافت که از الگوی عمومی کریستالر خارج بودند . وجود منابع در ناحیه ای معین یا در ناحیه فرهنگی ممکن است که سبب افزایش عمومی تراکم جمعیت و اسکان در انجا گردد و در نتیجه از لحاظ فضایی ، مراکز نزدیکتر به هم پدید آیند(هگت،1375، ص 199).

 تنگناهای تئوری مکان مرکزی با توجه به کتاب برنامه ریزی و توسعه منطقه ای.

1- این تئوری تنها بر اساس عناصر خدماتی‌ است‌ امّا سكونتگا‌هها ممكن‌ است‌ بخاطر منابع‌ طبيعي‌ محلی شکل گیرند، در حالی که مدل «كريستالر» با فرض‌ دشت‌ هموار و يكنواخت‌ و توزيع‌ یکسان و همگن‌ منابع‌ طبيعي‌ ، اينگونه عوامل‌ را ثابت‌ فرض مي‌کند، در نتيجه‌ در نواحي‌ روستايي‌ كه‌ شرايط‌ بهم شبیه هستند صحت این تئوری به حقیقت نزدیکتر است چنانجه بسیاری از مطالعات تجربی نیز آن را تائید کرده اند. این نظريه‌ برای سکونتگاههای روستایی مي‌تواند تبيين‌ خوبي‌ ارائه‌ دهد ، امّا در مناطق ديگر بويژه‌ مناطق  صنعتي‌، محل منابع طبیعی قواعد سلسله‌ مراتبی‌را در عمل بهم‌ مي‌زند. در اینگونه مناطق اين‌ تئوری ‌نمي‌تواند بعنوان یک قاعده عمومی کلیت موضوع و علل تجمعات‌ انساني‌ را تحلیل و تفسیر کند و این شرایط بیشتر نیازمند تئوری های جامعی است که در كنار تئوری مکان مرکزی کریستالر به كار گرفته‌ شود.

2- اين‌ نظريه‌ توزيع‌ یکسان جمعيت‌ را در فضای سرزمین پيش‌ فرض‌ مي‌داند. اما عملاً این فرض تحقق پیدا نمی کند. زیرا تراکم جمعیت وابسته به شرایط آب و هوایی، حاصلخيزي‌ خاك‌، وجود منابع و غیره است و از آنجا که این شرایط همواره از جایی به جایی دیگر در نوسان می باشد بنابراین تحقق چنین پیش شرطی عملاً غیر ممکن می باشد.

 3- تئوری ‌ مكان‌ مركزي‌ به‌ دلیل برخورداری  از یک روح ايستا و توصيفي‌ بودن‌ ، همواره مورد انتقاد قرار گرفته است . اين‌ تئوری روابط‌ بین مركز و منطقه اطراف را در یک مقطع زمانی مشخص کرده اما از در نظر گرفتن فرایند تکاملی و تحول در ساختار فضایی عاجز مانده است. در واقع یک نظام مکان مرکزی ، ثابت بوده بلکه همواره در حال تغییر و تحول است، بنابراین با افزایش فعالیت خدماتی در یک مرکز، قطعاً بر  فعالیت خدماتی مراکز رقیب دیگر اثر خواهد گذاشت و منطقه تحت پوشش را تغییر خواهد داد. هر چند عده ای متعقدند که حدی از پویایی را می توان برای تفسیر اینگونه تغییرات در تئوری لحاظ کرد اما عملاً این تئوری تفسیری دینامیک و پویا از اینگونه تغییرات ارائه نمی دهد.  

 4- غلبه مراكز بزرگ‌ و اثرات سایه ای آنها بر روی نقاط پایین دست در این سلسله مراتب، مانع‌ رشد مناسب سکونتگاهها ومراکز كوچكتر گردیده و ساختار سلسله مراتب را از شکل طبیعی مورد نظر در تئوری خارج می سازد.

5- شیوه دیگری که ممکن است به انحراف شکل طبیعی سلسله مراتب مکانهای مرکزی منجر گردد، وجود شهرهاي‌ پراکنده ای است‌ كه‌عملاً بصورت واحد عمل می کنند. اینگونه شهرها اگرچه از نظر فيزيكي‌  از هم جدا باشند امّا از نظر کارکرد متحد عمل می کنند و لذا بر ساختار فضایی تاثیر گذاشته و شکل طبیعی سلسله‌ مراتبی را ‌ تغییر مي‌دهند.

6- پیش فرض دیگر این است که مشتریان بطور عقلایی به نزدیکترین مرکزی که خدمات خاصی را ارائه می دهد مراجعه می کنند و به همین دلیل و بر اساس این پیش فرض هر مرکز خدمات ، از یک منطقه خدمات رسانی شش ضلعی برخودار خواهند بود. اما عملاً عوامل مختلف ، بخصوص سفرهایی با اهداف چندگانه باعث می گردد که مرزهای شش ضلعی بهم ریخته و باعث هم پوش در مناطق بازار مراکز مختلف گردد.

7- مشکل دیگر این تئوری مسئله تکنیکی است که به نحوه رتبه بندی مکانهای مرکزی مربوط می شود و کریستالر متوجه شد که تعداد برای سنجش مرکزیت مکانها و سکونتگاهها به تنهایی کافی نمی باشد لذ او علاوه بر جمعیت از شاخص تعداد تلفن درا نیز در انتخاب مکانهای مرکزی در نظر گرفت . البته بعدها از شاحصهای دیگر مثل تعداد مغازه های خرده فروشی و غیره را در شناسایی مراکز مورد استفاده قرار گرفت.اما مطالعات مک اووی(McEoy )  نشان داد که روشهای مختلف رتبه بندی ، نتایج متفاوتی را در شناسایی نقاط مرکزی یک منطقه خاص ارائه می دهد(کلانتری، 1387 ، ص221-219).    

    سلسله مراتب مکانهای مرکزی 

    کریستالر توانست مراتب متفاوت مکانهای مرکزی را برحسب نوسان وسعت نواحی تابعه آنها در قالب سلسله مراتب محاسبه و توضیح می دهد.

اولین مورد بهینه سازی بازار است که پخش و عرضۀ کالاها در آن از مکانهای مرکزی به نزدیکترین نقاط ممکن ، انجام می گیرد. در این سیستم ، یک مکان مرکز بالادست به دو همسایه فرودست خود خدمت می کند.چه بسا، مکان مرکزی تنها به دو نقطه مجاور از شش همسایه متساوی الفاصله خدمت خواهد کرد و در نتیجه دارای ناحیه مکمل غیر متقارن می شود. ممکن است یک مکان مرکزی بالادست متناوباً با همسایگان دو مرکز دیگر مثلاً رقیب سهیم شود. توجه کنید(هگت،1375، ص 195).این اصل بیشترین فرصت انتخاب را به مراکز کوچک جهت انتخاب نقاط مرکزی واگذار می کند. در این سلسله مراتب، نقطه مرکزی تابعیت یک سوم از هریک از شش مرکز فرعی به اضافه مرکز اصلی را بعهده دارد که بطور متوسط سه مرکز را بطول تحت پوشش قرار دهد. کریستالر  در مدل خود این سه مرکز را ، مقدار K2 نامید. که عبارتست از مجموع تعداد سکونتگاههای یک سطح خاص که بوسیله مکان مرکزی سطح بالاتر خدمات رسانی می شود(کلانتری ، 1387، ص 207).  

مورد دوم،وضعیت بهینه سازی آمد و رفت است که در آن مرزهای نواحی مکمل طوری بازآرایی شده اند که الگوی بزرگراهها نسبت به مورد اول ، نفوذ و کفایت بیشتری می یابد.مکانهای بسیاری تا سرحد امکان در مسیر راههای رفت و آمد بین شهرهای بزرگ قرار دارند، مثلاً راه مستقیم مرکز 1 به مرکز 5 درست از مرکز 2 می گذرد . این وضعیت ، سلسله مراتب "4=K" نامیده می شود، یعنی یک مکان بالادست به سه مکان فرودست مجاور خدمت می کند. ممکن است این مکان با تحت نفوذ گرفتن سه همسایه از شش نزدیکترین همسایه یا سهیم کردن آنها با مکان مرکزی و هم رتبه دیگر، خدمات خود را عرضه کند(هگت،1375، ص 195).این اصل به سلسله مراتبی تاکید می کندکه فاصله بین مراکز فرعی و مرکز اصلی را به حداقل می رساند.بر اساس این اصل چندین مرکز فرعی می تواند در یک مسیر و در بین مراکز اصلی قرار گیرند. با توجه به اینکه در اینجا مراکز فرعی در طول مسیر و بین مراکز اصلی قرار می گیرند. بنابراین اینگونه مراکز فرعی تابعیت دوگانه دارند.لذا بر اساس اصل وحمل و نقل K مساوی 4 خواهد بود(کلانتری ، 1387، ص 207).  

سومین مورد وضعیت بهینه سازی اداری است که در آن بین مکان بالادست و مراکز فرودست همسایه آن جدایی آشکار وجود دارد، یعنی هر مرکز فرودست بوضوح در درون ناحیه بازرگانی یک مکان مرکزی معین واقع می شود، و این مراکز با چنین تنظیم و ترتیبی نسبت به سکونتگاههای تقسیم شده احتمالاً ثبات اقتصادی و سیاسی بیشتری دارند. این رابطه ، "7=K " را ایجاد می کند(هگت،1375، ص 197).بر اساس این اصل هر مرکز باید بطور کامل همه 6 مرکز فرعی تحت پوشش را کنترل کند. در این صورت مقدار K مساوی 7 خواهد بود(کلانتری ، 1387، ص 208).    

 طبیعی است که وقتی که مقدار K مساوی 3 یا 4 باشد در این صورت مشکل تقسیم کردن تابعیت مراکز فرعی پیش می آید. کریستالر نیز متوجه این مشکل شده بود و پیشنهاد کرد که اگر 3=K باشد عملاً مرکز اصلی تنها تابیعت دو مرکز فرعی را بطور کامل می پذیرد و بقیه را به سایر مراکز واگذار می کند. بر اساس نظریه کریستالر زمانیکه مقدار K تعیین گردید این مقدار برای تمامی سلسله مراتب ثابت خواهد ماند(کلانتری ، 1387، ص 208).در هرسه مورد، روابط موجود در یک سطح (بین دهات و شهرهای کوچک) نسبت به دیگر  سطوح بالاتر(بین شهرهای کوچک و شهرهای بزرگتر)، نیز صادق است.با ثابت بودن سلسله مراتب K ، در تمامی سطوح سلسله مراتب سکونتگاهی ، همان رابطه هی ثابت حفوظ می شود. این بدین معناست که می توانیم سه نوع مکان مرکزی کریستالر را از طریق ساختن سطوح بالادست و بالادست تر، بر مبنای چهارچوب اساسی آن گسترش دهیم . بعنوان مثال ، در جایی که مکان مرکزی دوم و سوم "4= K " بر روی اولی قرار گرفته است.  با افزایش متوالی  هر سطح بالادست تر ، وسعت نواحی شش ضلعی افزایش می یابد و تعداد مکانها به یک وچهارم کاهش می یابد. از این رو ، اگر ناحیه ای در پایینترین سطح ، دارای دو هزار مکان مرکزی باشد. در سطح بعدی پانصد مرکز و در سطح بالادست تر پس از آن 125 مرکز وجود خواهد داشت.اگر از بالا شروع کنیم موضوع به طریق ساده تری بیان می شود . در سیستم مدرسه " 4= K " ایدآلی و با سه سطح یا ردیف ، یک کالج مقدماتی شاگردان چهار دبیرستان را جذب می کندکه هر دبیرستان شاگردان خود را از چهار مدرسه ابتدایی جذب کرده است (مجموع 16 می شود). در هر یک از سه مورد در فرضیه کریستالر ، این  توالی غالباً هندسی است و عبارت خواهد بوداز 1 ، 3 ، 9 ، 27 در شبکه "3=K " و 1 ، 4 ، 16 ، 64 در شبکه " 4= K " و 1 ، 7 ، 49 ، 343 در شبکه " 7 = K "(هگت،1375، ص 197).

از آنجا که مدل کریستالر بر اساس بازار یابی طراحی شده است ، بنابراین در این الگوی سلسله مراتبی، بیشترین تعداد مکان مرکزی لازم است ، تا عرضۀ کالا برای مصرف کنندگان در نزدیکترین فاصله انجام گیرد و مدت سفر برای خرید را به حداقل برساند. ایجاد چنین شبکه سلسله مراتبی به شبکه 3= K معروف است که در شکل زیر نشان داده شده است .

 در شکل فوق پایین ترین سلسله مراتب ، یک آبادی است که محدوده آن با خط پر نشان داده شده است . سلسله مراتب بعدی یک روستای مرکزی است . که محدوده اش بوسیله خط نقطه چین مشخص شده است . مکان بعدی در این سلسله مراتب یک شهر کوچک است که محدوده آن بوسیله دو خط موازی مشخص شده و خدمات ارائه شده در سطح پایین تر این سلسله مراتب عمومی تر بوده و هر چه بطرف سلسله مراتب مکانهای مرکزی بالا تری حرکت کنیم خدمات ارائه شده تخصصی تر می شود. یک مدرسه ایتدایی در یک دهکده و یا یک مغازه یا حمام ، خدمات عمومی اولیه را ارائه می دهد که برد آنها نیز محدوده به همان دهکده می گردد . اما یک دانشگاه یا بیمارستان دارای خدمات تخصصی تر است در یک شهر بزرگ به کلیه شهرهای کوچک ، روستاها و دهکده های اطراف نیز خدمات لازم ارائه می دهد.    

مقدار K بوسیله تعداد سکونتگاههایی که در هر محدوده قرار می گیرندتعیین می شود در این مثال در محدوده هر روستای مرکزی سه دهکده وجود دارد ، بنابراین 3=K و هر شهر کوچک نیز به سه روستا و نه دهکده را پوشش می دهد و هر شهر بزرگ نیز سه شهر کوچک ، نه روستا و بیست وهفت دهکده را شامل می شود.بنابراین یک تصاعدی هندسی بین سلسله مراتب فوق از جهت سکونتگاههای فوق وجود دارد(کلانتری ، 1387، ص 210-211).  

یکی از شقوق کاربردی مدل مکان مرکزی والترکریستالر ارتباط طرح وی با بازارهای ادواری در یک شبکه مکان روستایی است .تهیه دائم کالاهای اساسی به مفهوم تقاضای بالا و مداوم است . در بسیاری جوامع روستایی کالاهای اساسی را بازارهایی تامین می کنند که هر روز دایر نیستند، بلکه هر چند روز یک بار و بر اساس نتظم خاص خود ایجاد می شوند . گرچه بازارهایی ادواری ، امروزه تنها عنصر کوچکی در سارختمان مکان مرکزی جوامع غربی محسوب می شوند و عموماً به فروش محصولات کشاورزی اشتغال دارند، اهمیت آنها در بیشتر جامعه های روستایی پا بر جاست و در ساختمان مبادلاتی دو سوم جهان نقشی اساسی دارند.

ارتباط طرح کریستالر با بازارهای ادواری در یک شبکه مکان روستایی چین نشان داده شده است تصویر   قسمتی از شهرستان ساچوان را در جنوب شرقی شنگتو نشان می دهد که بر اساس سیستم  خانه گرینی 3= K ساده شده است . در این تصویر ، دو سطح از سلسله مراتب را می بینید: یک سطح بالادست (چونگ هو چن) و یک سطح فرودست(هسین تین تزو) که ناحیه بازار آن حدود یک وسوم اولی است . بازارهای ادواری به ترتیبی که در تصویر می بینیند بر سیستمها منطبق گردیده اند.یک دوره ده روز معمولاً به سه واحد سه روزه تقسیم می شود و در روز دههم مبادلاتی انجام نمی گیرد. با هماهنگ کردن این ادوار ، کالاهای اساسی را در چند بازار و با یک برنامه منظم می توان گرداند و موسسات تجارتی می توانند جنس کافی بیندوزند تا سود آوری باقی بمانند. بنابراین به جای استفاده از وظایف مکان مرکزی ثابت ، می توان از طریق وظایف گردشی ، به کمک چرخش ، سیستم مکان مرکزی را حفظ کرد.طول مدت ادوار بازار بسیار متغیر است و هر قدر جمعیت و درآمد بیشتر باشد ، کل تجارت بیشتر و طول دوره کوتاهتر می شود. هرجا میزان تقاضای کالا به قدر کافی بالا باشد، بازار هر روز باز می شود و هر جا تقاضا کم باشد فاصله ادوار چنان طولانی می شود که فراهم آمدن خدمات ناحیه اصولا قطع می شود. (هگت،1375، ص 203- 205 )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در موارد بسيار به‌ وجود چنين‌ انتظامي‌ بر مي‌خوريم‌: نه‌ تنها در جنوب‌ آلمان‌، در بخش‌ بزرگي‌ از فرانسه‌، بلژيك‌، هلند، لوگزامبورگ‌، در جنوب‌ انگليس‌ و غرب‌ ميانه‌ ايالات‌ متحده‌ امريكا، بلكه‌ حتي‌ در جنوب‌ گنگ‌ در هند و در نواحي‌ مختلف‌ چين‌ مانند استان‌ سيچوان‌، چنين‌ آرايش‌ شش‌ ضلعي‌ را باز مي‌يابيم‌(برنار شاریه ، 1373، ص 195).

در کشورهای توسعه یافته که در روزگار ما جمعیت روستایی در آنها آشکارا در اقلیت قرار دارد ، قلمرونفوذ کنونی چنین جمعیتی طبعاً قادر به توضیح آرایش شبکه شهری نیست، بلکه با توجه به این واقعیت که صنایع عموماً در اماکنی از پیش موجود به راه توسعه می افتد، این  آرایش از مجموعه های تاریخی نشئت می گیرد. در واقع شبکه شهری در ممالک قدیم ، در ارتباط با اقتصادی محصور به صورت سلولهای کوچک محلی و تحت تاثیر فنون مربوط به حمل ونقل با راه های آهن پی افکنده شده از آن پس ، انقلاب در امر حمل ونقل به نوعی بهگزینی در این شبکه شهری مبادرت ورزیده است (برنار شاریه ، 1373، ص 197).

فضای روستای و مدل کریستالری

آیا طرح کلی کریستالر را به فضای روستایی نیز می توان تسری داد؟ با نگاهی به ناحیه بوس واقع در جنوب پاریس ف وجود مفرشی از شش ضلعی همگون ، در گستره عظیمی که با قلمروهای زراعی "کمونها" انطباق دارد، بخوبی مشهود است .وجود بوم فشرده در مرکز قلمرو زراعی ، منشا و انگیزه دایره وار سرزمین بودبود، نه عکس آن. چنین برهانی را در زمینه سازماندهی متمرکز ، در مورد دهکده های هلندی نیز می توان تعمیم بخشید.وجود دهکده فشرده در مرکز قلمرو زراعی ، وابسته به شکلی از سازماندهی جامعه روستایی است ، نه مربوط به قوانین ناظر بر رقابت آزاد و یا تجمع خدمات(شبلینگ ، 1377 ، ص 67-68).کریستالراساس نظریۀ خویش رادرمورداهمیت مکانیابی یک آبادی مرکزی نسبت به آبادیهاونقاط اطراف خودقرارداده ومعتقداست که این مکان مرکزی نسبت به حوزۀ محیط خودموقعیت تولیدی،توزیعی ویا عرصۀ خدمات موردنیازرادارا می باشد.

والتر در تبین نظریه خود جبر جغرافیایی را نفی می کند و در توزیع آمار انسانی در روی زمین به سازگاری با دنیای طبیعی تاکیدی ندارد ، بلکه در بیان واقعیتهای جغرافیایی بر نیروهای اقتصادی و اجتماعی تکیه دارد(فرید ، 1368، ص 510) . 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1. مراکز و مناطق پیرامونی آنها

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 2. مراکز و مناطق پیرامونی آنها

 

کریستالر نواحی سکونتگاهی را به صورت دوایر مماس بر یکدیگر طرح ریزی کرد ، ولی در این طرح بین نواحی خلا وجود داشت لذا وی دوایر را به صورت متداخل رسم کرد و از آن در تهیه نواحی شش ضلعی سود جست تا ناحية‌ بازاري‌ و خدماتي‌ هر مكان‌ مشخص گردد. بدین ترتیب همپوشی کاملی در سطح منطقه ایجاد شد و تداخلی نیز به وجود نیامد. اشکال ذیل مراحل مختلف نظریه کریستالر را نشان می دهد(پاپلی و دیگران ، 1381، ص 187):

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
تهیه طرح هادی برنامه ریزی روستایی برنامه ریزی ناحیه ای
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 586
  • بازدید کلی : 14,427